نقش نیروی هوایی در مهار نیروی زمینی ارتش عراق (1)
گفت و گو: محمد معما عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله ناجوانمردانه خود به ایران را از زمین و هوا آغاز کرد. صدام که می دانست در صورت نابودی نیروی هوایی، ایران با مشکلی بزرگ مواجه خواهد شد، در یک حمله هوایی سراسری اکثر پایگاه های هوایی ایران را بمباران کرد؛ با این خیال که که نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را از صحنه کارزار خارج سازد. حملات عراق آغاز شد، اما خسارت وارده به نیروی هوایی بسیار اندک بود. اکنون زمان قدرت نمایی نیروی هوایی ارتش ایران فرار سیده بود.

تنها با گذشت کمتر از دوساعت از حمله هوایی عراق، عملیات انتقام طرح ریزی شد و اولین ضربه مهلک بر پیکره این کشور وارد آمد و با گذشت ۱۲ ساعت از عملیات انتقام، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عملیات کمان ۹۹ را با موفقیت به انجام رسانید. دراین عملیات، تمامی پایگاه های هوایی عراق به جز پایگاه هوایی الولید هدف حمله تیزپروازان نیروی هوایی قرار گرفت و نیروی هوایی عراق در یک حمله غافلگیر کننده، بیش از نیمی از توان خودرا از دست داد. جنگ شروع شده بود. ستون های نظامی دشمن از زمین در حال پیشروی در خاک کشور عزیزمان بودند.

نیروهای نظامی و مردمی ایران با تمام قوا و امکانات موجود در مقابل این تهاجم وحشیانه مقاومت می کردند. باید کاری انجام می شد که تا زمان رسیدن عمده قوای نیروهای زمینی، ارتش صدام زمینگیر شود و نتواند با سرعت پیشروی کند. تنها راه حل ممکن، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. نیروی هوایی این بار نیز باید توان خود را در نبردی نابرابر اثبات می کرد که تا قبل از این برای آن برنامه نداشت؛ نبردی سخت که در راه آن شهدای بسیاری را تقدیم مردم و انقلاب کرد.

ماموریت مشخص بود؛ به هر طریق ممکن باید جلوی نفوذ و پیشروی دشمن گرفته می شد. نیروی هوایی که پیش از این، ماموریت حمله به پایگاه های هوایی و پالایشگاه های دشمن و همچنین نبردهای هوایی با هواپیماهای متخاصم دشمن را برعهده داشت، باید ماموریتی جدید انجام می داد. شکار تانک و حمله به ستون های نظامی زرهی و پیاده دشمن ماموریتی جدیدبود که بر عهده این نیرو گذاشته شد.

نیروی هوایی ماموریت داشت نیروی زمینی عراق را مهار کند. در این زمان بود که سنگین ترین حملات هوایی علیه ستون های نظامی دشمن طرح ریزی و اجرا شد، تا آنها اجازه پیدا نکنند که به راحتی در خاک کشور عزیزمان پیشروی کنند.

حجم بمباران بسیار بالا بود و تلفات سنگینی بر دشمن بعثی وارد آمد. از سوی دیگر سایر خلبانان شجاع ترابری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز بیکار نبودند و روزانه ده ها سورتی پرواز ترابری جهت حمل نیرو و تجهیزات از پایگاه های مرکزی به سمت غرب کشور انجام می دادند. با توجه به اینکه می بایست نیرو و تجهیزات به سرعت به جبهه های نبرد انتقال یابد، نقش ترابری هوایی در آن زمان و تا پایان جنگ بسیار پر رنگ و موثر بود.

برای اینکه بهتر بتوانیم در حال هوای آن روزهای جنگ قرار بگیریم، هیچ چیز بهتر از شنیدن صحبت های خلبانان شجاع نیروی هوایی که در آن زمان در منطقه حضور داشتند، نمی تواند به ما کمک کند و از این رو بهتر دیدیم برای اطلاع از وضعیت جبهه های نبرد در آن روزها با یکی از خلبانان تیز پرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت و گویی داشته باشیم.

سرهنگ خلبان ((محمدرضا قره باغی)) خلبان هواپیمای شکاری بمب افکن اف ۴ که در زمان آغاز جنگ در پایگاه شکاری همدان خدمت می کرد، در این گفت و گو شرکت کرده است.

  • جناب سرهنگ! از اینکه دعوت ما را قبول کردید، از شما تشکر می کنیم. ضمن معرفی خودتان درباره وضعیت نیروی هوایی ارتش در ابتدای جنگ برای ما توضیحاتی بفرمایید.

من سرهنگ خلبان بازنشسته محمدرضا قره باغی خلبان هواپیمای شکاری اف ۴ هستم. در زمان شروع جنگ من در پایگاه سوم شکاری همدان خدمت می کردم. باید خدمت شما عرض کنم که پیش از شروع رسمی جنگ، نیروی هوایی ارتش عراق چندین بار به حریم هوایی ایران تجاوز کرده بود که البته هر بار با حضور به موقع خلبانان شجاع نیروی هوایی، آن ها به سرعت از حریم هوایی کشورمان خارج می شدند. دقیقا به خاطر دارم که وقتی عراق به ایران حمله کرد، در پایگاه چه وضعیتی حکم فرما شده بود.

نمی توانم احساس خودم و دیگر همرزمانم را در آن زمان بیان کنم؛ همه می خواستند هر چه سریعتر پرواز کنند و از عراق انتقام بگیرند. صدام با تصور اینکه می تواند با یک حمله برق آسا نیروی هوایی ایران را فلج کند، به همه پایگاه های هوایی از جمله پایگاه شکاری همدان حمله کرده بود که خوشبختانه در این حملات موفق نبود و نتوانست آسیب جدی وارد کند.

همه بچه ها برای پرواز بی قراری می کردند. اولین حمله هوایی در قالب عملیات انتقام انجام شده بود، ولی همه می خواستند خودشان هم پرواز کنند، تا اینکه از ستاد نیروی هوایی ابلاغ شد که همه برای فردا صبح ( یکم مهرماه سال ۱۳۵۹) آماده باشند. عملیات گسترده ای باید انجام می شد که من هم سعادت آن را داشتم که در این عملیات شرکت کرده و در این پیروزی بزرگ نقش کوچکی را داشته باشم.

  • بعد از روز یکم مهرماه چه اتفاقاتی افتاد؟ هدف های شما چگونه انتخاب می شد و کدام مناطق را بیشتر بمباران می کردید؟

با پایان یافتن روز دوم جنگ، برنامه ما حمله به پایگاه ها، پالایشگاه ها و نقاط حساس نظامی دشمن بود. اکثر اهداف شناسایی شده بودند. اهدافی را که بمباران می کردیم، همه نظامی بودند. ما دستور داشتیم که به هیچ عنوان به مناطق  مسکونی حمله نکنیم. در کنار بمباران اهداف زمینی دشمن، وظیفه نیروی هوایی حراست از آسمان کشور عزیزمان نیز بود. ما باید از نفوذ هواپیماهای عراقی که به قصد بمباران وارد حریم هوایی ایران می شدند نیز جلوگیری می کردیم که در این ماموریت نیز،  نیروی هوایی به خوبی عمل کرد.

 

  • چه اتفاقی رخ داد که وظیفه نیروی هوایی به یکباره تغییر کرد و ماموریت جلوگیری از پیشروی نیروی زمینی دشمن به این نیرو محول شد؟

در آن زمان چون انتظار حمله از سوی عراق به ایران نمی رفت،  طبیعتاً، نیروی منسجمی هم در منطقه مستقر نشده بود. مقاومت ها به صورت پراکنده توسط نیروهای نظامی و مردمی که در منطقه حضور داشتند، انجام می شد و ولی حجم نیرو و اداوت دشمن بسیار بالا بود و به این دلیل، سد پیشروی دشمن تنها از طریق نیروهای زمینی  تقریباً غیر ممکن خواهد بود.

برای خود من این تعداد نیرو بسیار عجیب بود. وقتی بر فراز دشت های دشمن غربی کشور پرواز می کردم، تعداد بسیار زیادی از نیروهای دشمن را می دیدم  که در حال نفوذ در خاک کشورمان هستند. دشمن از طریق قصر شیرین، سوسنگرد، مریوان، خسروی، سرپل ذهاب و … در حال نفوذ گسترده بود. باید کاری می کردیم و به نوعی، جلوی پیشروی آنها گرفته می شد تا نیروی زمینی به منطقه برسد. به همین جهت این کار بر عهده نیروی هوایی گذاشته شد تا از نفوذ نیروی دشمن جلوگیری کند، که این مهم نیز به خوبی انجام پذیرفت. چه بسا اگر دلاور مردی های خلبانان  نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نبود، نیروهای دشمن مناطق گسترده از خاک کشور عزیزمان را اشغال می کردند.

  • شما در این مقطع از جنگ بیشتر چه اهدافی را بمباران می کردید و چطور از موقعیت دشمن مطلع می شدید؟ ایا از قبل برای اینگونه عملیات تمرین داشتید و یا می دانستید دشمن چه سلاحی را حمل می کند ؟

هدف ما بمباران ستون های زرهی، ستون های پیاده و قرارگاه های دشمن بود. ما باید به گونه ای عمل می کردیم که جلوی پیشروی آنها گرفته شود. مثلاً سعی می کردیم بمب ها را به صورت جداگانه روی تانک ها و ادوات دشمن که در اول ستون در حرکت بودند، رها کنیم. با این کار راه آنها برای مدتی مسدود می شد و یا ستون های پیاده و قرارگاه های دشمن  را بمباران می کردیم. با این شیوه تا بخواهند مجدد سازماندهی شوند، زمان زیادی سپری می شد.

ما تا موقع رسیدن به ستون های دشمن دقیقاً نمی دانستیم که آنان چه سلاحی حمل می کنند؟ گه گاه با رسیدن به ستون های نظامی دشمن، حتی با سایت های موشکی(( سام۶)) نیز برخورد می کردیم. به محض آنکه بالای سر نیروهای دشمن می رسیدیم،  پدافند آنها شروع به شلیک به سمت ما می کرد. ما نیز برای در امان ماندن از آتش سنگین پدافند دشمن با اینکه از خطرات پرواز در ارتفاع پست مطلع بودیم، ولی با این حال در ارتفاع پایین پرواز می کردیم تا شانس دشمن برای هدف قرار دادن ما به حداقل برسد. در این راه نیروی هوایی خلبانان شهید گرانقدری را تقدیم ملت ایران کرد.

ما از قبل هیچ گونه تمرینی برای این نوع نبرد نداشتیم، چون وظیفه تعریف شده نیروی هوایی حراست از آسمان کشور، پشتیبانی از نیروی زمینی و بمباران پایگاه ها و پالایشگاه های دشمن بود و قاعدتاً وظیفه شکار تانک را بر عهده نداشتیم، ولی در آن شرایط ما مجبور بودیم تانک هم شکار کنیم.

معمولاً محلی که نیروهای دشمن در آن منطقه حضور داشتند و یا در حال پیشروی بودند، به ما اطلاع داده می شد، ولی اکثر خلبانان در راه بازگشت از ماموریت با مشاهده اهداف جدید سعی می کردند، آنها را هدف قرار دهند. معمولاً فشنگ ها را به عنوان آخرین شانس نگه می داشتیم ولی با مشاهده هدف جدید تمامی فشنگ ها را روی سر دشمن خالی می کردیم. پس از بازگشت نیز موقعیت نیروهای دشمن را به پست فرماندهی گزارش می دادیم که اکثراً هم بی درنگ برنامه پروازی جدیدی طرح ریزی می شد و چند فروند برای بمباران این اهداف پرواز می کردند.

  • در این زمان روزانه چندبار پرواز می کردید و معمولاً مجهز به چه جنگ افزارهایی بودید؟ آیا در شب هم پروازهای شما ادامه داشت؟

نمی توانم در حال حاضر آمار دقیقی به شما بدهم ، روزانه از پایگاه همدان شاید ۳۰-۴۰ نوبت پرواز انجام می شد. بارها اتفاق می افتاد که من در طی یک روز، چندین بار پرواز می کردم. نه تنها من، وضعیت برای تمام خلبانان همین گونه بود. طبیعی است که جنگ بود و سختی های خودش را داشت. ساعت، زمان، زن، بچه، … هیچ کدام مانع از پرواز نمی شد. همه یکدل و هم قسم شده بودیم که نگذاریم آب خوش از گلوی صدامیان پایین برود.

پرواز های ما روز و شب نداشت؛ چون جنگ روز و شب ندارد. بارها مجبور می شدیم در شب پرواز و اهداف را بمباران کنیم. ما در پروازهایمان از انواع بمب و راکت استفاده می کردیم.

  • به عنوان سوال اخر، به نظر شما نیروی  هوایی در جلوگیری از نفوذ دشمن و پشتیبانی از نیروی زمینی چقدر موفق عمل کرد؟

من فکر می کنم که نیروی هوایی خارج از حد تصور عمل کرد و بسیار موفق بود. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علاوه بر دفاع از آسمان ایران و حمله به پایگاه ها و نقاط کلیدی دشمن، جلوی پیشروی سریع نیروی زمینی متجاوز را گرفته بود. این امر میسر نمی شد مگر با دلاور مردی ها و رشادت هایی که توسط کارکنان این نیرو انجام پذیرفت. جا دارد به این نکته اشاره کنم که همه کار را خلبان انجام نمی داد. همه نقش داشتند، کارکنان فنی، کروی پرواز، برج مراقبت، کارکنان بیمارستان پایگاه و … اگر همه دست به دست هم نمی دادند، به هیچ عنوان ما نمی توانستیم موفق عمل کنیم.

  • جناب سرهنگ! ممنون که دعوت ما را قبول کردید و در این گفت و گو شرکت کردید.

من هم از شما تشکر می کنم که برای زنده نگه داشتن یاد رزمندگان و شهدا تلاش می کنید. در پایان، جا دارد که یاد کنم از روح بلند شهدای نیروی هوایی، دوستانی که مدت ها با هم زندگی می کردیم و در کنار هم جنگیدیم. آنها سبک بال پر کشیدند و رفتند و بار مسئولیتی سنگین را بر دوش ما نهادند تا پاسدار خون آنها باشیم. اگر نبود رشادت و شهادت این عزیزان ، معلوم نبود بر سر این انقلاب، مردم و کشور عزیزمان چه آمده بود. اکنون که ۲۲ سال از پایان جنگ می گذرد، با مرور خاطرات گذشته سعی می کنم یاد این عزیزان را زنده نگه دارم.