در روز ۲۶ شهریور ماه ۱۳۵۹صدام پیمان الجزایر و موافقت نامه مرزی که با ایران در سال ۱۹۷۵ امضا شده بود را پاره کرد و ادعا نمود آبراه هروند متعلق به عراق است پنج روز بعد نیز ارتش تا بن دندان مسلح شده ی خود را برای حمله به ایران گسیل کرد.همزمان با شروع جنگ تحمیلی نیروی هوایی نیز همچون سایر قوا وارد کارزار شد تا در مقابل دشمن بعثی از کشور و مردم دفاع نماید . جزو اولین ماموریت های این رو انهدام مراکز حساس عراق نظیر نیروگاهها -کارخانجات مهمات سازی –پالایشگاهها و ... بود . یکی از اهدافی که نابود سازی آن در دستور کار نیروی هوایی قرار داشت تاسیسات هسته ای عراق در بغداد بود که با نام اوسیراک شناخته می شد . در این تاسیسات به شدت محافظت شده ، صدام با کمک کارشناسان فرانسوی محلی را برای آزمایشات و فعالیت های هسته ای فراهم کرده بود ، به جرئت می توان گفت که هدف آشکار فعالیت های انجام شده در این تاسیسات توانایی بخشیدن به رژیم صدام در تولید بمب اتمی بود ، هدفی که بارها خود صدام نیز آن را علنا در سخنرانیهای خود اعلام کرده بود و مدعی شده بود که عراق اولین کشور عرب خواهد بود که به بمب اتم دست خواهد یافت .در صورت دست یافتن عراق به تسلیحات اتمی ، اصلا بعید نبود که از آن در جنگ با ایران استفاده نماید و فاجعه انسانی عظیمی را ایجاد کند ، نابودی این تاسیسات هم به این خاطر برای ایران حائز اهمیت بود. بدین جهت عملیاتی با هدف انهدام این تاسیسات و یا متوقف کردن فعالیت های آن ، در روز 7 مهر ماه 1359 ( تنها هشت روز بعد از شروع جنگ) از سوی تیزپروازان نیروی هوایی انجام گردید که در سطور بعدی توضیحات بیشتری در مورد آن ارائه می گردد .
مشکل عمده فقدان اطلاعات دقیق ایران از سازه محل احداث راکتور بود.این حمله شمشیر سوزان نام گرفت.بدلیل این که معلوم نبود راکتور ها سوخت گیری شدهاند یا نه و در صورت سوخت گیری و حمله تیز پروازان ایران احتمال پخش ذرات رادیواکتیو وجود دارد قرار بر این شد که آزمایشگاه تحقیقاتی اتمی و ساختمان کنترل راکتور و تاسیسات آموزشی مورد حمله قرار گیرد.

این تاسیسات توسط یک آتشبارموشکی SAM-6 و در فاصله ی ۲ کیلومتری ۴۰ توپ ضد هوایی ۲۳ و ۵۷ میلیمتری هدایت راداری و سه آتشبار موشکی رولند که در یک مثلث ۵۰۰ متری مستقر بودند( گفته می شد که این موشک های رولند از نوع مخصوص ارتش فرانسه ( نه نمونه صادراتی به سایر کشورها)بودند که برای محافظت از تاسیسات و کارکنان فرانسوی شاغل در آن در اطراف تاسیسات اوسیراک مستقر شده بوند ).و نیروی هوایی هیچ غلاف پادکار الکترونیک برای مقابله با موشک های رولند نداشت در آن زمان پادکارهای اخلال گر الکترونیکی موجود در نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران فقط توان اخلال در موشک های ضد هوایی SA-2 و SA-3 و SA-6 را دارا بود و این عزیزان می بایست از سرعت خود و اصل غافلگیری برای مقابله با آتشبارهای ضد هوایی استفاده کرده و باید خیلی سریع و چابک عمل میکردند.

در سحرگاه ۸ مهر سال 1359 چهار فروند جنگنده F-4E فانتوم متعلق به گردان شکاری 33 از پایگاه سوم شکاری همدان تیک آف کرده و به سمت جنوب غرب کشور (عراق) به حرکت در آمدند . در نزدیکی مرز فانتوم ها با یک تانکر 707 که بخوبی توسط دو فروند تامکت مسلح به فینیکس محافظت می شد ملاقات کرده و شروع به سوختگیری از یک فروند بویینگ B-707-3j9c{KC-135هر کدام از فانتوم ها با 6 تیر بمب 500 پوندی MK-82 دو تیر موشک AIM-7E-2 Sparrow و حد اکثر فشنگ برای توپ دماغه مجهز شده بودند . بعد از عبور از مرز فانتم ها به دو گروه دو فروندی تقسیم شدند و یکی از گروه ها که آن را گروه A می نامیم شروع به افزایش ارتفاع به طرز چشم گیری کرد تا رادارهای عراقی آنها را ردگیری کنند و متوجه گروه دیگر که آن را B می نامیم و در ارتفاع بسیار پایینی حرکت می کردند نشوند . لحظاتی بعد گروه A ارتفاع خود را افزایش داده بود نیز ارتفاع خود را بسیار کم کرده و به سمت هدف خود که نیروگاهی در عراق بود ، راهی شدند ، در حالیکه قبل از آنها گروه B راهی تاسیسات اوسیراک شده بود .
فانتوم های گروه B با طی مسیری طولانی به نزدیکی تاسیسات نیروگاه تموز-۱ رسیدند، آنها خود را برای انجام شیرجه بر روی هدف (به منظور فرو ریختن بمب ها) آماده کردند ، بدین منظور در 2.4 مایلی هدف (4 کیلومتری) فانتوم ها ارتفاع خود را به یکباره افزایش دادند و در لحظه مناسب تمام 12 بمب خود را بر روی هدف پرتاب کردند و به سرعت از منطقه دور گردیده و راهی ایران شدند. کل زمانی که آنها بر روی هدف بودند به زحمت به 6 ثانیه می رسید از این رو هیچ کدام از پدافند های حاضر در منطقه حتی فرصت شلیک به فانتومها را هم پیدا نکردند . در همان زمان هواپیماهای گروه A نیز هدف خود که نیروگاه برقی در نزدیکی بغداد بود را با موفقیت منهدم کرده بودند . عمل آنان باعث شد تا بغداد برای چندین روز برق نداشته باشد.

مدتی بعد از اتمام کار گروه B یک فروند هواپیمای شناسایی RF-4E به همراه دو فروند F-4E مجهز به موشک های هوا به هوا ( به عنوان اسکورت ) راهی هدف شد تا میزان خسارات وارده را بررسی نماید .
بعد از ورود به عراق F-4E های اسکورت به منظور جلب توجه رادارهای عراق مسیر خود را تغییر دادند تا هواپیمای شناسایی بدون هیچ مزاحمتی به انجام وظیفه خود بپردازد.هواپیمای شناسایی RF-4E در ارتفاع پایین از جنوب اوسیراک وارد منطقه هدف شد و یکبار از روی آن عبور کرد در همان حال دوربین های آن مشغول ثبت صحنه های بعد از عملیات بودند. بعد از خروج از منطقه هدف دو فروند F-4E اسکورت مجددا به هواپیمای شناسایی پیوستند و مجددا وظیفه اسکورت آن را بر عهده گرفتند.
علیرغم خسارات چشمگیری که در حمله فانتوم های نیروی هوایی به این تاسیسات وارد شده بود ، مقامات عراقی مدعی بودند که کار گروه B آنگونه که می بایست تاثیر گزار نبود و در حمله آنها تنها خسارات جزیی به تاسیسات وارد شده بود !!! . این حمله حتی اگر موفقیت آمیز هم نبود(بنابر ادعای کذب عراقیها) ، باز هم برای عراقی ها شوکه کننده بود . حتی برخی از آنان ادعا کردند که فانتومها از اسراییل به پرواز در آمده بودند یا حتی برخی دیگر ادعا کردند که نیروی هوایی اسراییل با رنگ آمیزی فانتوم های خود همانند فانتومهای ایرانی این عملیات را انجام داده بود .
یکی از خلبانان با سابقه فانتوم ایرانی در جواب به این ادعا که عملیات حمله به اوسیراک توسط نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران موفقیت آمیز نبوده گفته بود :
اگر خسارت ایجاد شده توسط 12 تیربمب 500 پوندی آمریکایی MK-82 بر روی هدف کوچکی مانند اوسیراک جزیی است پس حتما هواپیماهای ما در طول جنگ بر روی عراقیها فقط سنگ فرو میریخته اند (مانند مرغان ابابیل ) .این بمب ها ویراگرند!!!!!
اما مهمتر از صدمات حاصل از برخورد تنش های روحی بود که به واسطه این حمله در بین تکنسین های فراسوی به وجود آمد!