قریب به 13 روز از آغاز جنگ اول خلیج فارس گذشته بود. نیروی هوایی عراق که به سیاق تفکر شرقی گریبان در دست ایستگاهایی کنترل رهگیری زمینی داشت در مامورت خود ناکام مانده بود. اف111 های امریکایی با فراغ بال در ارتفاع متوسط تک به تک سنگر های تانک عراقی را مورد هدف بمبهای هدایت لیزری 250 کیلویی قرار می دادند و بی52 ها دیگر مثل روزهای اول جنگ برای رسیدن به اهداف خود پشت هر بوته و ساختمان کوچکی پناه نمی گرفتند. آخرین ماموریت فرار بود. بر اساس یک برنامه ریزی قبلی پکیجی از هواپیما های عراقی که برای تشکیل یک نیروی هوایی کوچک اما توانمند مناسب شناخته شده بودن، یعنی هواپیماهایی که در عین در اختیار داشتن توانمندی های خاص عملیاتی نیاز به تعمیر و نگهداری کمتر و ساده تری داشتند باید به مقاصدی تعیین شده در همسایه شرقی یعنی ایران می گریختند. با فرار نخستین جنگنده ها عراقی، یگانهای رهگیر امریکایی اقدام به ایجاد ایستگاههای گشت هوایی (CAP station) در مرز ایران و عراق نمودند.  آخرین ماموریت شاهین های قادسیه (1)  باز کردن راه فرار بود.هدف از این عملیات پاکسازی موضعی یک واحد رهگیر متشکل از جنگنده های  F-15C/D امریکایی و متعاقب آن فرار برخی هواپیماها از مسیر پاکسازی شده بود. در طرح عملیات نیروی هوایی عراق شروط زیر را برای عملیات "سامرا" (2)  تعیین نمود:عملیات رهگیری باید در طول روز انجام شود    مبدا اول عملیات پایگاه هوایی القادسیه و مبدا جایگزین پایگاه حبانیه تعیین گردید (مرکز جنوب عراق).    عملیات رهگیری باید در حد فاصل مناطق دیاله و سامرا انجام می شد ( نسبتا شمال عراق).    رهبری سیاسی عراق آزادی عمل خلبان را در تمامی موارد، به صلاح دید خلبان در حال رزم تائید کرده بود.حسب ابلاغ دستور فرماندهی دفاع هوایی عراق، دو فروند جنگنده میگ 25 را در هر پایگاه به حال آماده باش در آورد، طرح عملیات به این شکل بود که دو فروند جنگنده رهگیر پس از پرواز همزان با جدا شدن از همدیگر به صورت گاز انبری به سمت حدود درگیری یعنی سامرا و دیاله جدا شده و اقدام به لیک موشکهای میانبرد R-40RD به سمت اهداف می نمایند. کال ساین گروه "حسن" انتخاب گردید.میگ-25 یک انخاب هوشمندانه برای این عملیات بود. ازجمله الزامات طراحی فاکسبت امکان عملیات این جنگنده در پایگاههای هوایی نامساعد و یا آسیب دیده در اثر حمله متفقین بود. دو موتور قدرتمند تومانسکی R-15 شتاب لازم جهت پرواز از تاکسی وِی های کوتاه را در شرایطی که باند مورد بمباران قرار گرفته بود فراهم می ساخت. از طرفی رادار بزرگ و قدرتمند N-005 احتمال اشباع شدن رادار در اثر جنگ الکترونیک مهاجمین  را به حداقل می رساند. جهت عملیات از جنوب به شمال عراق تعیین گردیده بود که باعث نادیده گرفتن هواپیما های جنگ الکترونیک دور ایستای متفقین و همچنین گرفته شدن فرصت فرار در جهت مخالف موشکها را از جنگنده های امریکایی می گرفت، همه چیز برای عملیات مهیا بود.میگ25 مجهز به دو تیر موشک R-40روز 29 ام ژانویه سال 1991 اولین تلاش برای اجرای عملیات نا کام ماند اما فردای آن روز 30 ام ژانویه، ساعت 1330 لحظه موعود فرا رسید، حسن 1 و حسن 2 از تاکسی وِی پایگاه القادسیه که باند پرواز آن به شدت آسیب دیده بود به سمت شمال پرواز کردند و پس از جدا شدن ارتفاع خود را به 25 هزار پا افزایش دادند. کاپتان محمد عواد از اسکادارن 93 شکاری، توسط ایستگاه رادار مادر به سمت اولین تماس راداری در 100 کیلومتری با هدینگ 090 راهنمایی نمود، حسن1 به خلبانی عواد تا ارتفاع 37 هزار پائی اوج گرفت، تانک سوخت خود را رها کرد و رادار N-005 را روشن نمود. پروسه قفل کردن بیش از حد ساده بود، عواد اولین موشک R-40 را شلیک کرد. اما در کمال تعجب موشک هیچ مانور خاصی از خود نشان نداد و رادار زمینی نیز هیچگونه برخوردی را ثبت نکرد، متعاقب این درگیری نا موفق حسن1 به پایگاه فراخوانده شد، اما حسن2 به خلبانی کاپتان محمدجاسم السامرائی هنوز در کمین هدف بود.رادار زمینی با ارائه مشخصات فاصله اف-15 ها را با السامرائی 70 کیلومتر اعلام کرد اما با کمال تعجب پس از روشن نمودن رادار فاکسبت، السامرائی متوجه شد که ایگل ها در فاصله 45 کیلومتری قرار دارند. جمرهای جنگنده ایگل هرچند قدرت لازم برای اشباع یا کاهش موثر برد رادار سَفیِر جنگنده فاکسبت یا رادار مادر را نداشتند اما با استفاده از تکنیک جنگ الکترونیک DFRM و با اکو حساب شده امواج موجب فریب رادارهای گیرنده می شدند. با توجه به اینکه السامرائی در جهت و برد غیر منتظره ای با F-15 ها درگیر میشد احتملا جمر ها از فریب رادار جنگنده او نا توان مانده بودند. لحظاتی بعدسامرائی متوجه دو ایگل شد که از سمت راست او به سمت چپ در حال عبور و آزاد کردن شراره بودند، سامرائی بلافاصله موشک R-40 را به سمت ایگل شماره 2 شلیک نمود که منجر به انفجار زیر هواپیما و آسیب شدید موتور و دم عمودی گردید. سامرائی در حال تلاش برای شلیک موشک دوم به ایگل شماره 1 بود که شماره1 با یک چرخش سریع به چپ خود را به پشت سامرائی رساند. وی پس از تعقیب و گریزی کوتاه دو تیر موشک AIM-9 ساید وایندر به سمت السامرائی شلیک نمود. برای پائین کشیدن فاکسبت چیزی بیش از دو تیر سایدوایندر لازم بود. سامرائی با رها کردن شراره و شتاب گیری از ایگل امریکایی فاصله گرفت و به سمت القادسیه بازگشت. فرماندهی نیروهای موتلف بلافاصله 4 فروند جنگنده F-15E استرایک ایگل را که در حال گشت برای پیدا کردن سکوهای اسکاد بودند به سمت السامرائی روانه کرد. ایگل ها دیر رسیده بودند و السامرائی در حال فرود بود. با این حال سه تیر موشک هوا به زمین AGM-65 به سمت فاکسبت سامرائی شلیک شد اما هر سه موشک نا کام ماند. السامرائی و عواد اکنون در پناه شلتر های معروف القادسیه بودند و استرایک ایگل ها بدون پشتیبانی الکترونیک لازم جرات یک حمله دقیق به القادسیه را نداشتند.در آنسوی میدان هر چهار F-15C/D که به گشت هوایی در شمال عراق مشغول بودند به پایگاه خود فرا خوانده شده بودند، رادار کنترل زمینی عراق که اکو برخورد موشک را تائید کرده بود نشان می داد که یکی از F-15 ها در حال کم کردن ارتفاع و سرعت است. هرچند کمپانی سازنده ایگل را هنوز هم در درگیری های هوا به هوا بدون تلفات تلقی می کند و نیروی هوایی امریکا از اعلا موضوع تفره می رود، اما امریکایی ها در مذاکرات بعد از جنگ السامرائی را به عنوان شکارچی یک فروند ایگل به رسمیت شناختند.