طرح افتخار آمیز بدین صورت بود : یک فروند هواپیمای تانکر جامبو جت نیروی هوائی ، از تهران به مقصد سوریه اجازه پرواز می گیرد . در درخواستی که می گیرند اصلآ قید نمی شود که هواپیمای مذکور سوخت رسان است . بلکه آن را هواپیمای مسافر بری قلمداد می کنند . در نتیجه تمام دستگاه های کنترل کننده ی این مسیر ، نمی توانند تشخیص دهند که حامل مسافر نیست .با این ترفند ابتدایی ، هواپیمای جامبو جت سوخت رسان ، با پر نمودن مخازن سوخت راهی سوریه می گردد . از طرفی تعدادی هواپیمای جنگنده شکاری ، با تجهیزات کامل شامل موشک و..... به فاصله خیلی نزدیک در زیر جامبو جت پهن پیکر ، قرار می گیرند و به سوی عراق روانه می شوند . در نزدیکی های مرز ایران و عراق ، تمام این هواپیما ها که سوختشان تقلیل یافته بود ، از جامبو جت فوق کامل سوخت دریافت می کنند. . توجه داشته باشید که رادار های دشمن در مانیتور خود ، تنها یک هواپیمای غیر مسلح مسافربری را می بینند ! و جنگنده شکاری های ما با خیالی آسوده و دور از چشم دشمن با امنیت کامل تا نزدیکی های مرز به پیش می روند . البته با باک های مملو از بنزین ! جامبو جت راهش را کج می کند و با خاموش کردن سیستم های ارتباطی ( جهت عدم پاسخگویی به مراکز کنترل بین المللی ) ، راهی مقصد خود سوریه می گردد . و در آن جا منتظر بازگشت افتخار آمیز پرنده های جنگی می شود . از طرفی جنگنده بمب افکن ما ، با رسیدن به لب مرز سرعت خود را افزایش می دهند و از بالای خاک عراق به سمت پایگاهی مهم در غرب کشور دشمن پیش می روند . از سویی نیرو های پدافندی عراق با توجه به این که رادار هیچ جسم پرنده ای را غیر از هواپیمای مسافر بری نشان نمی داد ، در یک لحظه غافلگیر می شوند . زمانی متوجه جنگنده های ما می گردند که آن ها مایل ها دور شده بودند .در این زمان پایگاه مهم و استراتژیک عراق آسوده از هر حمله ای ( همان طور که اشاره کردم ، به خاطر دوری مسیر و عدم سوخت کافی جنگنده ها ) در خواب خر گوشی به سر می بردند . { مثل این می ماند که هواپیما های عراق بخواهند از روی خاک ایران عبور کرده و پایگاهی را در مشهد بزنند .! که تقریبآ غیر ممکن است .}......... در لحظه ای جهنم واقعی به پا شد ..... جنگنده بمب افکن های ما بدون دغدغه تمام هواپیما های مدرن دشمن را با همه تجهیزاتی که داشتند منهدم کردند . همچنین با انداختن چند بمب ناقابل بر روی انبار مهمات ، تمام موشک ها ، فشنگ های جنگی و غیره را با اقتدار از بین بردند . و چون در همان ابتدای ورود ، تنها سنگر پدافند مستقر در پایگاه را منهدم کرده بودند ، بدون واهمه راهی کشور گردیدند . از آن طرف هم مجددآ جامبوی مادر به مقصد تهران به پرواز در آمده ، و پس از رسیدن به مرز های ترکیه، عراق و ایران ، با اعلام شرایط اظطراری { برای اغفال نمودن مراکز کنترل و مراقبت های پرواز } و با خاموش کردن سیستم مخابراتی ، راه خود را کج کرده به سوی وعده گاه راهی می شود . و با پناه دادن به شکاری های فاتح ما در زیر بدنه خود ، همگی به سلامت به ایران بر می گردند . و برگی دیگر بر صفحات افتخار آمیز خود می افزایند .البته لازم به ذکر است ، ماجرا را من به طور خلاصه شرح دادم . در حالی که این طرح مشکلات و پیچیدگی های خودش را داشت . و از نظر اصول هوا نوردی تقریبآ غیر ممکن بود . برای مثال جریان هوا در پشت هواپیما های جامبو ، خیلی کم است . و هیچ هواپیمائی نمی تواند در پشت آن قرار گیرد چون بخاطر نبودن هوا ، سقوط می کنند . به همین دلیل است در تمام فرودگاه های دنیا بعد از نشستن هر هواپیمای جامبو جت ، تا ۳ دقیقه باند فرودگاه تعطیل می گردد و به هیچ هواپیمائی اجازه فرود داده نمی شود . یکی دیگر از شاهکار های این گروه ، خراب شدن یکی از جنگنده ها در مسیر رفت بود . که چیزی به لو رفتن نقشه نمانده بود . اما با شجاعت و ابتکار خلبانان هواپیما ها ، جملگی طوری ارتفاع را کم می کنند تا هواپمای خراب قادر به نشستن شود .....این عملیات تحسین تمام کارشناسان مسائل جنگی را بر انگیخت . و آن ها را به تعجب وا داشت .شرح عملیات:هدف بسیار دور بود وتا آن زمان هیچ هواپیمای مسافربری ایران هم از آن مسیر عبور نکرده و هیچ اطلاعی از مواضع پدافندی آن در دست نبود.سه پایگاه هوایی با هواپیماهای پیشرفته در طول مسیر قرار داشت،پایگاه الرشید در حومه بغداد، پایگاه جمجال در کرکوک و پایگاهی در کنار شهرک حدیثه در استان الانبار، هر یک از موانع و پایگاه های موجد عواملی بودند که محاسبات طراحان را مخدوش و افکارشان را در هاله ای از ابهام فرو می برد.طراحان عملیات بزرگ مورد نظر، نمی دانست هدف به چه نوع موشکی مجهز است و این کار را سخت می کرد.بعد از این عملیات بود که هشتاد درصد از هواپیماهای شکاری و ترابری عراق و ادوات مربوط به آنها از بین رفت و مدتی جبهه ها و شهرها از گزند حملات هوایی در امان ماندند و عراق بعد از آن با پرتاب موشک های زمین به زمین اسکات به شهر دزفول، در صدد تلافی بود.روز پانزدهم فروردین 1360، هشت فروند هواپیما آسمان شهرها و روستاهای غررب سرزمین عزیزمان را طی کردند تا به دو فروند هواپیمای سوخت رسان در کنارة جنوبی کوهای ارومیه رسیدند.دو فروند هواپیمای اف-5 شکاری که هر دو خلبانش از نفرات ورزیده و کارکشتة پایگاه تبریز بودند ، به جمع گروه 8 فروندی دیگر ملحق شدند. وقتی هواپیماهای (اف-5) به محل قرار رسیدند که آخرین هواپیمای (اف-4) سوخت گرفته بود. هر دو تانکر کارشان را به نحو احسن انجام داده بودند و به علامت موفقیت و پیروزی دستشان را حرکت داده و راه پایگاه شان را درپیش گرفته بودند. دو فروند هواپیمای شکاری به صورت زوجی شکاف کوه های شمال عراق و جنوب شرقی ترکیه را در پیش گرفتند و رفتند.آنان می باید در 350 کیلومتری (الحسکه) روی خط مرزی سوریه و عراق سوخت بگیرند و دو فروند هواپیمای (اف-5) هم در همان جا از سایر همکاران خود جدا شوند.دو فروند هواپیمای سوخت رسان هم که قرار بود از دمشق پرواز کنند و راه تهران را درپیش بگیرند ، لازم بود راس زمان مقرر در میعاد گاه حاضر باشند . هیچ گونه تعلل و وقفه ای پذیرفتنی نبود.همه برنامه ریزی ها طبق زمان بندی تنظیم و می باید همه چیز به همان گونه که برنامه ریزی شده ،انجام گیرد.اگر کوچک ترین وقفه ای در حرکت یکی از گروه ها ایجاد می شد ، همه چز به هم می ریخت و رشته های بافته شده پنبه می شدند.کارها در سکوت محض در حال انجام بود . فقط ساعت و دقیقه از چهار جهت طبق دستور طراحان باید تنظیم می شد و به اجرا در می آمد. خوان اول ودوم را بدون مشکل و در زمان تعیین شده پشت سر گذاشته بودند. هواپیماهای تانکر وقتی به محل قرار رسیدند که به هیچ عنوان نه تاخیر داشتند و نه تعجیل . شکاری های (اف-5) تبریز نیز بدون ذره ای فوت وقت در زمان معین حاضر شدند. خوشبختانه سوختگیری به موقع انجام گرفت و هر گروه راه خود را در پیش گرفتند و رفتند. اما این سه گروه در کشور خود حرکت را آغاز کردند و مسئولان امنیت و پرواز و برج مراقبت هر پایگاه اگرچه نمی دانستند که مقصد آنها کجاست و ماموریتشان چیست، اما طبق دستور هرگروه سر وقت مقرر از روی باند فرود گاه خیزش کردند و به پرواز درآمدند، اما وضعیت گروه چهارم با سه گروه دیگر کاملا متفاوت بود. زیرا امکان آنکه فرودگاه دمشق ترافیک سنگین داشته باشد و اجازه پرواز حتی به اندازه 10 دقیقه دیرتر به آنها بدهد وجود داشت و این فاجعه خواهد بود ، زیرا آنها نمی توانستند به برج مراقبت اعلام کنند که راس زمانی مقرر باید سوخت به چند هواپیما برسانند از آن گذشته نمی توانستند زود تر از موعد هم پرواز کنند و در فضای کشور بیگانه خود مسیرشان را تغییر دهند و از دالان هوایی تعیین شده منحرف شوند و یا در فضای کشور غیر خودی سرگردان در حرکت باشند.قوانین بین المللی چنین اجازه ای را به هیچ کشوری نمی دهد.بعد از سوختگیری دو فروند (اف-5) ، هر دو به سمت شرق وبه درون فضای عراق به پرواز درآمدند. اوج گرفتند و مسیر جنوب شرقی خود را پیمودند تا به شهرک دهوک رسیدند. در حالی که آن دو فروند هواپیماها شجاعانه خود را نمیاندند و پس از آن به بمباران اهداف مورد نظر پرداختند . هواپیماهای دیگر دو به دو زیر تانکر ها می رفتند و سوخت می گرفتند.کارشان پایان یافت و دو هواپیمای تانکر رفتند تا طبق دستورعمل کنند. آخرین هواپیماها را سرهنگ قاسم گلچین و فرج الله براتپور هدایت می کردند که سوخت گرفتند.ارتفاع را بازهم پایین آوردند ودر سطح زمین در در فاصله چند متری از زمین حرکت کردند تا ماموریت تاریخی خود را به انجام برسانند.گرچه ترس و دلهره آزارشان داده بود ، اما موفقیت کلی نصیبشان شد، زیرا خوان های متعدد را به موقع پشت سر گذاشته و از این بابت بسیار خشنود بودند. دیگر برای آنان در هم کوبیدن پایگاه اچ-3 نیمه راهی بیشتر نبود و خوان مهمی محسوب نمی شد ، زیرا خوانها ایجاد شده بود تا آنها به اچ-3 نرسند، اما اینک اچ-3 در مشتشان بود.بیشتر از 20 دقیقه در سطح زمین پرواز کردند تا نشانه هایی از مناطق سرسبز و آبادان نمایان شد. مختصات جغرافیایی هم نشان دهنده این بود که پایگاه اچ3 پیش رویشان است . تاسیسات نظامی و علامتهای مشخصه پایگاه هوایی نمایان شد.4 فروند اولی برروی اهداف شیرجه رفتند. بمب ها برروی هواپیماها ریخته شد و آتش و دود و انفجارهای پیاپی ، جهنمی واقعی ایجاد کرد. آنها میدان را خالی کردند تا دسته دوم هم ماموریتشان را به خوبی انجام دهند . گروه دوم با هدف قرار دادن تجهیزات دیگری در سطح پایگاه اچ3 عملیات گروه اول را کامل کرد. اوج گرفتن ها و شیرجه زدن ها هفت دقیقه طول کشید. هرچه بمب ،راکت، موشک و گلوله در ترکش داشتند ، بر سر دشمن فرو ریختند . در یک چشم به هم زدن پایگاه اچ 3 به قبرستان هواپیماهای سوخته تبدیل شد. آن مقدار از تجهیزات و هواپیماها هم که دچار حریق نشده بودد ، با اصابت ترکش های متعدد از حیز انتفاع خارج می شدند.تیز پروازان قهرمان با اطمینان از اتمام کار به سوی شمال شرقی پرواز کردند.سوخت گیری سوم هم در فضای بین آسمان عراق وسوریه با موفقیت انجام گرفت . تیز پروازان قهرمان ایران زمین،برای دریافت مرحله چهارم سوخت به سوی کوههای سربه فلک کشیده ارومیه اوج گرفتند . دوفروند هواپیمای (اف-5) و دو فروند تانکر سوخت رسان مشتاقانه در انتظار بودند تا از آنها به خوبی استقبال کنند.