خاورمیانه بدون صدام پس از سقوط صدام، مشخص شده که برنده اصلی نبرد عراق و آمریکا، اسرائیل بوده است. اسرائیلی ها ارتش اول عرب (مصر) را از طریق مذاکره و ارتش دوم عرب (عراق) را با کمک برادر بزرگتر (آمریکا) برای همیشه از سر راه برداشتند. عراق بارها در جنگهای اعراب و اسرائیل در ابعاد لجستیک و نظامی، کمکهای فراوانی به «کشورهای خط مقدم» کرده بود. در چند جنگ از 5 جنگ عمده خاورمیانه، عراق مستقیما اقدام به اعزام لشگرهای بزرگ خود کرده بود. اما اکنون خیال تل آویو برای حداقل چند دهه از بابت عراق راحت است. وحشت اصلی اسرائیل از کشورهای پر جمعیت عربی (مصر 50 میلیونی و عراق 25 میلیونی) بود. اکنون تضعیف بیش از گذشته سوریه (سومین ارتش عربی) نیروی عظیم نظامی اسرائیل را بدون رقیب جدی در منطقه گذاشته است، چرا که کشورهایی مانند عربستان، امارات و کویت اصولا کشورهایی فاقد توانایی مناسب برای تشکیل واحدهای بزرگ نظامی هستند. این کشورها حتی اگر بخواهند هم نمی توانند خود را به اسرائیل خطرناک نشان بدهند، چرا که پی ریزیهای ارتشهای آنها توسط آمریکا انجام شده است. نیل تا فرات، اسرائیل موعود مصادر حکومت اسرائیل از دیرباز در اشغال نظامیان بوده است. می توان به زبان دیگر کابینه های اسرائیل را کابینه های نظامی ذکر کرد. شیمون پرز، ایهود باراک، آریل شارون، امون شاهاک، موشه دایان، اسحاق شامیر، دیوید لوی و دهها صاحب منصب دیگر اسرائیل یا ژنرالهای 3 ستاره هستند و یا در تأسیس ارتش سری هاگانا، واحدهای برگزیده شین بت، واحد اطلاعات نظامی موساد نقش مستقیم داشته اند. سیاست اسرائیل، حل مسأله نیست، بلکه سیاستمداران اسرائیل به دنبال «پاک کردن کل مسأله هستند». آنها هر ضربه ای را با مشت آهنین جواب می دهند و فاقد ظرافتهای دیپلماتیک هستند. در اسرائیل، کلیه احزاب به شدت افراطی و نژادپرست هستند و هرگز نمی توان در اسرائیل سیاستمدار معتدل پیدا کرد، چرا که جامعه اسرائیل «افراط» را می پسندد. بخش مهمی از مردم اسرائیل را صهیونیستها تشکیل می دهند. آنها هدف اصلی خود را رسیدن به «اسرائیل بزرگ» می دانند، کشوری که مرزهای غربی آن از نیل آغاز می شود و در شمال با مرزهای ترکیه تلاقی می کند و در جنوب به مانند هلالی، شمال عربستان را دربرمی گیرد و در شرق به فرات می رسد. منطقه ای که بیشترین نفوس خاورمیانه، اراضی حاصلخیز و رودهای بزرگ را دربرمی گیرد. اسرائیل اکنون با خارج کردن تدریجی رقبای درجه اول خود، حداقل از نظر سیاسی به تسلط نسبی به این منطقه رسیده است. توان اطلاعاتی بالا پایان جنگ دوم جهانی، دهها هزار جاسوس و سرجاسوس و نظامیان اطلاعاتی را به خانه های خود بازگرداند. بخش بزرگی از این جاسوسان، یهودی بودند که به دلیل انگیزه های نژادی علیه دولت آلمان نازی و ایتالیا فعالیت می کردند. آنها به کشورهای متبوع خود بازنگشتند، بلکه سراغ سرزمین موعودشان (اسرائیل) رفتند. آنها پس از آنکه با تشکیل ارتش هاگانا از تصفیه خاک اشغالی، آسوده شدند، به دنبال تشکیل چند مجموعه بزرگ اطلاعات رفتند که معروف ترین آنها موساد بود. آنها در کنار موساد یک واحد اطلاعات نظامی تأسیس کردند که کلا زیر نظر ارتش اسرائیل فعالیت می کرد، این واحد که کمتر در نزد مردم عادی شناخته شده است، دقیق ترین، منضبط ترین و مرگبارترین واحد اطلاعاتی جهان است. اسرائیلیها نیز تمایلی به شناساندن این واحد ندارند و حتی بسیاری از فعالیتهای آنها به نام موساد نوشته می شوند، حال آنکه ساموئل کاتز در کتاب جاسوسان خط آتش اطلاعات بسیار با ارزشی را درباره واحدهای اطلاعات نظامی اسرائیل فاش می کند. این کتاب در کنار کتاب راه نیرنگ ویکتور استروفسکی مشخص می کند که ارتش اسرائیل با کمک بازوان اطلاعاتی خود قبل از هر اقدامی چگونه در مورد طعمه های خود اطلاعات کسب می کند تا با ارزانترین و کم خطرترین شیوه رقیب را از پای بیندازد. سرجاسوس معروف اسرائیلی الی کاهن در دهه 60 در سوریه تا سطح کاندیداتوری وزارت دفاع سوریه پیش رفت و اگر تنها یک اتفاق موجب دستگیری و اعدام وی نمی شد، اسرائیل بدون شلیک گلوله ای، ارتش سوریه را در اختیار می گرفت. اطلاعاتی که الی کاهن طی چند سال به اسرائیل مخابره کرد، سبب شد تا ارتش اسرائیل در نبرد 6 روزه و سایر نبردهای فعلی با ارتش سوریه همواره با اطلاعات کافی و سنجیده وارد عمل شود. واحدهای عملیاتی رعب آوری چون کیدون، شای و پالماخ به گفته کارشناسان، سربازان «خط آتش اسرائیل» هستند. آنها قبل از هر عملیاتی بهترین فضا را برای نظامیان تل آویو فراهم می کنند و به آنها این امکان را می دهند تا با خیالی آسوده به اجرای عملیات بپردازند. موساد و واحدهای اطلاعات نظامی در «نفوذ» و کسب اطلاعات بسیار قویتر از C.I.A و F.B.I آمریکا هستند چرا که آنها از انگیزه های ایدئولوژیکی بالایی برخوردارند و بدون ترس، سالها همراه با دشمن زندگی می کنند. اسرائیل همچنین به دلیل در اختیار داشتن واحدهای قوی ضد اطلاعاتی مانع نفوذ جاسوسان دشمن به داخل تشکیلات خود می شود. در دنیای جاسوسان مأموران موساد همواره از نظر مصمم بودن و بی رحمی از وضعیت ویژه ای برخوردار بوده اند. واحدهای اطلاعات شهری جنی میاوانتلیجنس سرویس زمانی که در پرونده ای به ناکامی برمی خورند از مأموران موساد استفاده می کنند. موساد در عین حال بسیار بی ترحم است. در سال 1983 چند روز قبل از انهدام پایگاه تفنگداران آمریکایی در بیروت و مرگ دست کم 200 ناوی آمریکا (طی عملیات انتحاری) عوامل موساد از یک حمله انتحاری باخبر شدند خبرچین های اسرائیلی حتی متوجه شدند این حملات به دنبال «هدف آمریکایی» است. اما موساد این اطلاعات را در اختیار آمریکا نگذاشت. سرجاسوس موساد استدلال کرده بود که این مشکل آمریکاییها است و من حاضر نیستم جاسوس یهودی خود را به دلیل نجات جان آمریکایی به کشتن دهم! توسعه قراردادهای نظامی اسرائیل به دنبال توسعه قراردادهای نظامی خود با بسیاری از کشورهای جهان است. قراردادهای اسرائیل بیشتر به بخشهای نرم افزاری (آموزش و مدیریت) بازمی گردد. چین، هند، ترکیه، کشورهای آسیای میانه و دهها کشور شرق آسیا و اروپا استفاده کننده خدمات اسرائیلی ها هستند. تخصص پر منفعت اسرائیلی ها در تربیت نیروی کماندویی و یا نیروهای ویژه است. آنها واحدهای کشورهای متقاضی را به شکل دسته، گروهان و یا حتی گردان تحویل می گیرند و طی چند ماه آموزش از آنها «ماشین آدمکشی و تخریب» می سازند و در مقابل دهها میلیون دلار دستمزد می گیرند. (پیش از انقلاب برخی از واحدهای تخصصی نظامی ایران، واحدهای ویژه و حتی نیروهای اطلاعاتی ایران توسط اسرائیل آموزش دیده بودند.) اسرائیل از این طریق علاوه بر کسب درآمد، جاسوسان خود را در سراسر نقاط دنیا گسترش می دهد و به جمع آوری خبر می پردازد. نقطه ضعف اسرائیل اسرائیل نیز به مانند هر پدیده دیگری در روی زمین، دارای نقطه ضعف است. خاک اسرائیل بسیار کوچک و جمعیت آن بسیار کم است. خاک اندک باعث می شود که این کشور دارای عمق استراتژیک نباشد و هرگونه حمله غافلگیرانه به مانند سال 1973 آن کشور را آسیب پذیر کند. اسرائیل دارای 20 هزار کیلومتر مربع وسعت است که این میزان حتی کمتر از وسعت استانهای کوچک ایران است. از سوی دیگر جمعیت اسرائیل هرگز برای نبردهای طولانی و جنگهای فرسایشی مناسب نیست. چرا که جنگی بزرگ برای مدت مثلا چند ماه می تواند 30 تا 50 درصد جمعیت فعال اسرائیل را در مناطق جنگی معطل کند و طبیعتا تولید ناخالص ملی این کشور بشدت کاهش دهد. اسرائیل در نبردهای خود معمولا بین یک روز تا یک ماه بیشتر وقت صرف نکرده است. اگر به هر دلیلی اسرائیل نتواند جنگ را به شیوه مناسب خود به سرعت به پایان ببرد، آنگاه این عنصر جمعیت و عمق خاک است که تعیین کننده نبرد می شود. به همین دلیل اسرائیل حداکثر تلاش خود را برای خارج کردن مصر از صف اعراب خط مقدم کرد و حتی برای اولین بار در تاریخ خود خاک اشغالی (صحرای سینا) را بدون جنگ به مصر واگذار کرد. مصر اکنون با کاستن از هزینه های نظامی خود بتدریج در حال کاستن از ابعاد ارتش خود است و اسرائیل تقریبا برای همیشه می تواند از کابوس نبرد در دو جبهه رهایی یابد. حمله اول؛ استراتژی اسرائیل سیاست اسرائیل از ابتدای روی کار آمدن دولت بن گوریون تاکنون بر اساس پیشگیری و پیشدستی بوده است. اسرائیل 5 سال قبل از آنکه نیروگاه تموز عراق به بهره برداری برسد آن را مورد هدف قرار داد. ارتش های عرب را در ژوئن 1967 قبل از آنکه هیچ فعالیتی از خود نشان دهند زمینگیر کرد. در 1982 قبل از آنکه سوریه تصمیم به پشتیبانی از لبنان بگیرد، با پایگاههای منهدم شده خود روبرو شد. اکنون اسرائیل به نوعی مدعی است که نیروگاه بوشهر چند سال دیگر برای آن کشور خطرناک می شود و با همین استدلال در حال چنگ و دندان نشان دادن به ما است. این امر می تواند هشداری جدی برای مسؤولان کشور باشد تا چه در بعد دیپلماتیک و چه در بعد نظامی شرایط را به گونه ای فراهم کنند تا اسرائیل هرگز به فکر عملیاتی کردن تصمیم خود نباشد. ارتشی که طی 48 ساعت 4 برابر می شود ارتش اسرائیل انبوهی از تانکها، نفربرها، هواپیماها و موشکها را در اختیار دارد اما به علت قلت جمعیت، ارتش حرفه ای اسرائیل تنها است. این جمعیت معادل جمعیت یک ارتش متوسط منطقه است اما تنها ظرف 48 ساعت این ارتش مبدل به ارتش 600 هزار نفری می شود. اگر در اسرائیل در حال خرید از مغازه ای متوجه شدید که فروشنده یک ستوان توپخانه است و یا راننده تاکسی یک تک تیرانداز است تعجب نکنید. این افراد هر از چندی یکبار با معرفی خود به واحدهای نظامی «کادری» تمرین و آموزش دیده و دوباره کار خود را در لباس شخصی ادامه می دهند. در دنیا این سیستم تنها متعلق به سوئیس است که اصلا ارتشی ثابت ندارد اما اسرائیل یک ارتش آماده نیز دارد. بالاترین هزینه سرانه تسلیحاتی اسرائیل به جز آنکه بالاترین بودجه نظامی خاورمیانه را (به جز عربستان) دارد، از سرانه هزینه نظامی بالایی نیز برخوردار است. در حالیکه کشورهایی مانند ایران و ترکیه سرانه نظامی 78 و 126 دلاری در اختیار دارند (تقسیم بودجه نظامی به جمعیت) نگهداری ارتش اسرائیل برای هر شهروند اسرائیلی در سال 1698 دلار هزینه دربر دارد. این رقم حتی بسیار بالاتر از رقمهای سرسام آور بودجه های اعراب خلیج فارس است که علیرغم جمعیت کم به دنبال خرید گرانترین تجهیزات برای ارتشهای خود هستند. بودجه نظامی اسرائیل در سال 2001 معادل 2/11 میلیارد دلار بوده که این رقم 5 برابر مصر، 2 برابر ایران، 3 برابر پاکستان و 5/3 برابر سوریه است. نگاهی به نیروهای 3 گانه ارتش اسرائیل ارتش اسرائیل از 161 هزار نیروی کادر دائم و 425 هزار نیروی ذخیره برخوردار است همانگونه که قبلا گفته شد به دلیل کمی جمعیت اسرائیل برای این کشور امکان ندارد که 30 درصد جمعیت فعال خود را به عنوان نیروی نظامی فعال نگهدارد بنابراین، این کشور 6 میلیون نفری تنها از 161 هزار نیرو بهره می برد و باقی ارتش این کشور در حال آماده باش مشغول به فعالیتهای روزمره هستند. نیروی زمینی به دلیل آنکه بسیاری از عملیات اعجاب آور نظامی توسط نیروی هوایی اسرائیل صورت گرفته از چشم بسیاری از مردم و حتی کارشناسان توان نظامی زمینی اسرائیل دست کم گرفته شده حال آنکه این ارتش یکی از مکانیزه ترین نیروهای جهانی را در اختیار دارد. اسرائیل 4200 تانک و 6100 نفربر زرهی در اختیار دارد که با آن به راحتی قادر به جا به جا کردن صدها هزار سرباز در مدتی کمتر از 48 ساعت است. توان قابل ملاحظه زرهی اسرائیل به آن کشور اجازه می دهد در حملات برق آسا توفیق قابل توجهی داشته باشد. (نفوذ آریل شارون در 1973 به فلب خطوط دفاعی مصری ها به دلیل مکانیزاسیون ارتش این کشور بود.) نیروی زمینی اسرائیل از 120 هزار سرباز، 2000 توپ سنگین و 5 هزار خمپاره بهره مند است. ستون فقرات نیروی زمینی اسرائیل را تانکهای ام47، ام48 و ام60 تشکیل می دهد. اسرائیل همواره این تانکها را با حداقل هزینه بازسازی کرده و آنها را «روزآمد» نگاه می دارد. نیروی هوایی ارتش اسرائیل از 456 هواپیمای جنگی فعال و 150 هواپیمای رزرو برخوردار است. نیروی هوایی مذکور علیرغم یرخورداری از این تعداد هواپیما، طبق نظر کارشناسان نظامی قادر به استفاده بسیار بهتر از هواپیما نسبت به اعراب است (حتی اگر برتری اعراب 3 به یک باشد) چرا که واحدهای ناوبری زمینی این نیرو در کنار آمادگی نیروی هوایی این امکان را برای آنها فراهم می کند تا از کلیه هواپیماهای خود استفاده کنند. در نبرد 6 روزه اسرائیل در ظرف چند دقیقه کل نیروی هوایی خود را بر روی اهداف دشمن فرستاد. این نیرو به دلیل کمی وقت مجبور بود اجرای عملیات بمباران فرودگاههای اعراب را تقریبا همزمان انجام دهد حال آنکه معمولا یک نیروی هوایی متوسط منطقه حداکثر تا 40 درصد هواپیماهای خود را می تواند همزمان به حرکت درآورد. ستون فقرات نیروی هوایی اسرائیل را هواپیماهای اف-16 (232 فروند) و اف-15 (130 فروند) تشکیل می دهد. اسرائیل هنوز تعدادی هواپیمای اف-4 و کفیر را در خدمت دارد اما به دنبال جایگزینی آنها با 150 فروند اف-15 و اف-16 جدید است. نیروی دریایی اسرائیل به نیروی دریایی خود نیز طی 4 دهه اخیر توجه داشته اما این نیرو، کوچک محسوب می شود و در سایه نیروهای هوایی و زمینی خود را کمرنگ نشان می دهد. نیروی دریایی اسرائیل از 6500 ناوی، 3 زیردریایی و دهها کشتی و شناور کوچک و متوسط برخوردار است. به دلیل عدم توجه اعراب به نیروهای دریایی، اسرائیل نیز چندان توجهی به این نیرو نداشته است. نیروی دفاع استراتژیک اسرائیل از 150 تا 200 بمب اتمی برخوردار است که اگر چه تاکنون خبر رسمی درباره آنها منتشر نشده اما تقریبا همه درباره وجود آنها اتفاق نظر دارند. اسرائیل همچنین از صدها موشک جریکو-1 با برد 500 کیلومتر و جریکو-2 با برد 2000 کیلومتر برخوردار است. جدول زیر بطور خلاصه نیروی تهاجمی اسرائیل را نشان می دهد. سرباز 161000 نفر هواپیما 456 فروند تانک 4150 دستگاه نفربر 6100 دستگاه توپ 2000 عراده خمپاره 5000 دستگاه هلی کوپتر 135 فروند بودجه نظامی 2/11 میلیارد دلار