از جمله جنگهاى بسیار معروف دنیا، جنگ ۶ روزه است. اگرچه مبدا نبردهاى برق آسا ارتش آلمان در جنگ دوم جهانى بود و آلمانها توانسته بودند ظرف کمتر از یک ماه لهستان را با این شیوه از پاى درآورند و این روش را در قبال ارتشهاى قدرتمند فرانسه، هلند، بلژیک، نروژ، یونان... ادامه دهند اما اینکه بتوان همزمان ۴ کشور را مورد حمله قرارداد و در کمتر از یک هفته آنها را وادار به قبول صلح کرد اتفاقى بود که در تاریخ جنگهاى مهم تنها یکبار رخ داد.زمینه جنگ ۶ روزه پیروزى بزرگ سیاسى ناصر به کمک روسها پس ازعقب نشینى بى قید و شرط فرانسه، انگلیس و اسرائیل در ۱۹۵۶سبب شد تا اسرائیل به دنبال «زمان» مناسب براى تلافى باشد و فرانسوى ها نیز با تقویت ارتش این کشور بویژه نیروى هوایى آن مى خواستند تا ضربه ناصر را تلافى کنند. اما از آن طرف مصر، سوریه و اردن در طول سالهاى ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۶ میلادى بطور دائم در حال تقویت توان نظامى خود بویژه نیروى هوایى بودند چرا که براى آنها شکى باقى نمانده بود که اسرائیل به مرزهاى ۱۹۴۸ قناعت نمى کند.در ۱۹۶۶ در جبهه اعراب اردن و مصر طرفدار جنگ نبودند اما سوریه و فلسطینیان قصد جنگ را داشتند از آن طرف در اسرائیل نیز جبهه ژنرالها نظیر اسحاق رابین، موشه دایان و بنگوریون طرفدار آغاز جنگ «قبل از آنکه اعراب دست به حمله بزنند» بودند حال آنکه لوى اشکول نخست وزیر اسرائیل با استناد به برترى هوایى و زمینى اعراب خواستار مشى اعتدال بود.مرگ ۳ اسرائیلى در ۱۳ نوامبر ۱۹۶۶ و به دنبال آن حمله اسرائیلیها به یک روستا و کشتن ۱۸ عرب اوضاع را به شدت تیره کرد، اما به دلیل بى علاقگى ناصر و نخست وزیر اسرائیل باز هم درگیرى رخ نداد تا آنکه در یک نبرد هوایى در ۶ آوریل ۱۹۶۷ هواپیماهاى اسرائیلى بدون آنکه تلفاتى بدهند ۶ میگ سورى را ساقط کردند. روزنامه هاى اردن و سوریه ناصر را به باد حمله گرفتند که از اسرائیل مى ترسد و قادر به اتخاذ تصمیم نیست اما ناصر به خوبى مى دانست که نباید در شرایطى که اسرائیل دست بالا را در جنگهاى هوایى دارد وارد عمل شد. از آن طرف ژنرالهاى اسرائیلى مرتباً سوریه را تهدید مى کردند و این اصلاً خوشایند اعراب نبود.جرقه در انبار باروتسرانجام فشارهاى نظامى اسرائیل به سوریه و فشار روزنامه هاى عرب به جمال عبدالناصر او را مجبور به واکنش نظامى محدودى کرد غافل از آنکه این اقدام همان چیزى است که اسرائیلیها مى خواهند. صهیونیستها از همان ابتدا از بابت اردن و سوریه نگرانى نداشتند چرا که این دو کشور نه جمعیت و نه وسعت و نه قدرت نظامى قابل ملاحظه اى نبودند هراس اسرائیل ارتش بزرگ مصر بود که دو برابر اسرائیل هواپیما و معادل آن تانک و سرباز داشت.عبدالناصر در آخرین حرکت خود که بیشتر با هدف ترساندن اسرائیل بود تا آغاز جنگ از نیروهاى سازمان ملل خواست تا از صحراى سینا عقب بروند تا چند واحد نظامى مصرى را به صحرا بفرستد.روز اول جنگبرخلاف آنچه همه مى پندارند جنگ ژوئن، جنگى ۶ روزه نبود بلکه جنگى ۱۲ ساعته بود. ژنرال موشه دایان وزیر دفاع اسرائیل پس از آنکه فرماندهى عملیات را برعهده گرفت مشاهده کرد که بر روى کاغذ احتمال پیروزى او بر اعراب چیزى در «حد صفر» است مگر آنکه ابتکار عمل را ظرف «نصف روز» از طرف مقابل بگیرد.در این زمان در برابر ۱۰۰۰ تانک و ۳۵۰ هواپیماى اسرائیلى اعراب از ۲ هزار تانک، ۸۰۰ هواپیما و شبکه هاى پرقدرت پدافند سام ۲ برخوردار بودند. (در ویتنام پدافند سام مبدل به کابوسى بى پایان براى نیروى هوایى آمریکا شده بود).هواپیماهاى دایان را در این زمان جتهاى میراژ ۳ و میستر فرانسوى تشکیل مى داد. وى براى آنکه بتواند نیروهاى هوایى اعراب را در اردن، مصر، سوریه و حتى عراق از کار بیندازد فرصت زیادى نداشت. بنابراین تصمیم گرفت تا مى تواند هواپیماهاى اعراب را بر روى زمین نابود کند و با تخریب باند فرودگاهها مانع برخاستن باقیمانده آنها علیه اسرائیل شود. در ساعت ۸‎/۴۵ دقیقه صبح پنجم ژوئن دایان در حرکتى کم نظیر ۳۴۶ هواپیماى اسرائیلى را به صورت همزمان از فرودگاههاى اسرائیلى به پرواز درآورد. (تنها ۴ میراژ ۳ براى دفاع از تل آویو باقى ماندند) . هواپیماهاى مذکور با قطع کلیه ارتباطات رادارى و رادیویى خودسعى کردند در اختفاى کامل عمل کرده و با کج کردن راه خود (براى گمراه کردن رادارها) از مدیترانه چرخ زده و مستقیم از شمال مصر وارد خاک این کشورشدند. در این مرحله آنها ارتفاع خود را به کمتر از ۲۰ تا ۳۰ مترى زمین رساندند چرا که در این سطح دیگر از موشکهاى مهیب سام کارى ساخته نبود و رادارها نیز آنها را نمى گرفتند.هواپیماهاى تحت فرمان دایان با ورود به دره نیل در ابتداى این رود عظیم فرودگاههاى مهم مصرى را به شدت بمباران کرده و صدها هواپیماى پارک شده بر روى باند را از بین بردند. بسیارى از میگهاى ۲۱ ، ۱۹ وتوپولوفهاى ۱۶ و ایلیوشین قبل از آنکه خلبانان مصرى بتوانند بر کابین پرواز مستقر شوند بر روى زمین از بین رفتند».موج حملات اسرائیل حتى به فرودگاه جنوبى این کشور در «اقصر» نیز رسید مدافعان این فرودگاه که در ۶۰۰ کیلومترى جنوب سوئز قراردارد اصلاً گمان نمى بردند مورد حمله قرار گیرند (۱۵ سال بعد نیروى هوایى ایران درحمله به پایگاه اچ۳ در غرب عراق دشمن را کاملاً غافلگیر کرد و بسیارى به خطا فکر مى کردند که نقشه مذکور طراحى فرماندهان غیرایرانى است) دایان در ظرف چند ساعت۳۰۰ هواپیماى مصرى، ۱۹ پایگاه ضد هوایى و دهها فرودگاه مصرى را نابود کرد و سپس امواج هواپیماهاى اسرائیلى با خیال راحت به سراغ سایر فرودگاههاى منطقه رفتند.ظرف ۹۰ دقیقه مصر دیگر نیروى هوایى نداشت (ناصر براى ایجاد این نیرو ۱۰ سال زحمت کشیده بود)در اردن و سوریه نیز ظرف ۶ ساعت فرودگاهى سالم باقى نماند و حتى اسرائیلیها فرودگاه هاى متروک را محض احتیاط نابود کردند. فرمانده نیروى هوایى اسرائیل از صبح روز پنجم ژوئن پیامى بدین شرح به ستاد ارتش صهیونیستها مخابره کرد: «عملیات با موفقیت انجام شد. دستور مراجعت به هواپیماها را دادم.»وى در برابر ازدست دادن ۱۶ هواپیما، ۳۴۰ هواپیما را ازبین برده و به صدها هواپیماى عرب صدمه زده بود.اکنون نوبت ژنرال اسحاق رابین بود تا با فرمان او نیروى زمینى به حرکت در آیند. اگرچه مصریها انتظار حمله نیروى زمینى اسرائیل را داشتند اما گمان نمى کردند این حمله از شمال صحراى سینا انجام شود. ژنرال تال اسرائیلى در ششم ژوئن حمله را با لشکرهاى زرهى خود آغازکرد و درکمتر از ۲۴ ساعت قواى مصرى مجبور به عقب نشینى شدند چرا که پشتیبانى هوایى اسرائیلیها از نیروهاى زمینى در دشت باز منطقه راهى را جز عقب نشینى براى مدافعان مصرى نمى گذاشت.  شرم الشیخ نیز بدون دفاع قابل ملاحظه اى سقوط کرد و در ۸ ژوئن کل شبه جزیره سینا به اشغال صهیونیستها درآمد. از آن طرف قواى اسرائیل به سرعت ارتفاعات جولان را تصرف کرده و نیروهاى سورى را تحت فشار شدید گذاشتند. سوریها ابتدا سعى کردند جلوى پیشروى اسرائیل را بگیرند اما مقاومت آنها بى نتیجه بود و آنها با واگذارى شهر قنیطره در ۹ ژوئن عملاً دمشق را که در ۱۰۰ کیلومترى منطقه جنگى واقع بود بدون حفاظ گذاشتند.اسرائیل در جبهه اردن نیز با درهم کوبیدن مقاومت ناچیز آنها، ساحل غربى رود اردن و بیت المقدس را تصرف کرد. اسرائیل همزمان شهر بى دفاع امان (پایتخت اردن) را بمباران کرد.پایان مقاومت اعرابدر عریش و نوار غزه نیز اسرائیلیها با نیروهاى ارتش آزادیبخش فلسطین درگیر شده و با کمک تانک و آتشبارى سنگین در جنگ شهرى علیه مبارزان فلسطینى پیروز شدند. مصریها که هنوز به صورت متفرق در صحراى سینا و نوار شمالى آن مقاومت مى کردند در آخرین تلاش خود با تدارک یک ضدحمله شهر العریش را براى مدتى ازدست اسرائیلیها خارج کردند. اما ورود تانکها و هواپیماهاى کمکى، واحدهاى پراکنده مصرى را به عقب راند.با گذشت ۵ روز از جنگ، اسرائیل نیروهاى اردنى را در جبهه مرکزى به کلى منهدم کرده و نیروهاى مصرى را متفرق و صحراى سینا را اشغال کرده و در ۲۰ کیلومترى کانال سوئز درانتظار دستور براى عبور از کانال بود. اما بدترین وضعیت را سوریه داشت. واحدهاى زرهى اسرائیلى درجاده دمشق مستقیم به سمت پایتخت سوریه مى رفتند و اگر فشار روسیه براى توقف جنگ نبود سقوط دمشق دور از دسترس نبود. اکنون زمان قبول آتش بس ازسوى اعراب فرارسیده بود. تسلیم اعراب و قبول نظرات سازمان ملل سبب شد تا در نوامبر ۱۹۶۷ شوراى امنیت از اسرائیل بخواهد سرزمینهاى اشغالى در جنگ اخیر را به اعراب بازگرداند و درمقابل استقلال و تمامیت ارضى تمام کشورهاى منطقه پذیرفته شود (این امر متضمن به رسمیت شناختن اسرائیل نیز بود.)نتیجه نبردجنگ ۶ روزه چند اثر فورى داشت. ابتدا استعفاى جمال عبدالناصر بود که خود را مقصر اصلى شکست ارتش مصر مى دانست اگرچه این استعفا توسط میلیونها تظاهرکننده مصرى و عرب سایر کشورها پذیرفته نشد. اثر دوم این مسأله توجه جهان به سرعت عمل واحدهاى اسرائیلى در هماهنگى بین نیروى هوایى و نیروهاى موتوریزه و زرهى بود. این جنگ مفهوم جنگ برق آسا را جانى دوباره بخشید. نکته سوم تصرف تمام مناطق استراتژیک غرب خاورمیانه توسط اسرائیل بود. ارتفاعات جولان، قنیطره، غرب رود اردن، بیت المقدس، صحراى سینا، تسلط بر خلیج عقبه و کانال سوئز و غزه همه نتیجه جنگ ۶ روزه بود.روحیه اعراب از این شکست بشدت صدمه خورد و از این زمان به بعد بود که روسیه با قدرت بیشترى پاى به صحنه شطرنج خاورمیانه گذاشت چرا که سوریه، عراق، مصر، عربستان، یمن و حتى کویت طى سالهاى ۶۷ تا ۷۳ تنها به یک نکته مى اندیشیدند و آن آزادى بیت المقدس و خروج اسرائیل از سرزمینهاى اشغالى بود. زمان نشان داد که اسرائیل علاقه اى به رعایت مصوبات شوراى امنیت سازمان ملل ندارد و همین امر موجب و زمینه بروز جنگ چهارم اعراب و اسرائیل را در ۱۹۷۳ فراهم آورد.