روز 10 آذر 1359، خلبانان گردان 82 شکاری ادعای سرنگونی 3 جنگنده عراقی را در درگیری که نزدیک آبادان اتفاق افتاد نمودند. همین گردان صبح روز بعد نیز بسیار موفق عمل کرد. یکی از F-14ها در یک پرواز گشت رزمی در 68 مایلی غرب بوشهر در حال پوشش هوایی بر روی جزیره خارک، سکوی نفتی نوروز و کوروش بود که رادار کنترل زمینی اعلام کرد چند فروند هواپیمای دشمن در 5/19 مایلی با سرعت بالا از سمت شمال نزدیک می‌شوند.

 

عامل زمان، بسیار حیاتی بود و سرعت عمل بسیار بالای خلبانان را می‌طلبید. در فاصله 10 مایلی، موشک بر روی 2 فروند میگ MiG-21 که جلوتر از سوخوی Su-20ها و برای پوشش دادن به آنها حرکت می‌کردند، قفل شد. این فاصله از کمینه فاصله شلیک موشک فینیکس کمتر بود، اما این موشک تنها سلاح در اختیار تامکت بود. افزون بر این، تامکت مزبور سنگین‌تر از آن بود که بتواند درگیری تن به تن انجام دهد.

 

چاره‌ای نبود. کمک خلبان رادار را روی مسیریابی تک‌پالس تنظیم و یکی از موشکها را برای انهدام هدف آماده می‌کند. خلبان بلافاصله موشک را در حالت تنظیم درگیری نزدیک شلیک می‌کند. در این حالت موشک مستقل از رادار هواپیما و با تکیه بر رادار خودش به سمت هدف حرکت می‌کند. موشک رها شده و دود سفید آن نشانگر یورش بی‌امان آن به سمت هدف نگون‌بخت بود. لحظاتی بعد خلبانان مشاهده کردند که قسمت وسیعی از سطح دریا را لاشه تکه تکه شده و در حال سوختن میگ مزبور پوشانده است. هواپیمای دوم با مشاهده این صحنه فرار را بر قرار ترجیح داده و دوستان پشت سرش را نیز به این کار فرا می‌خواند. در اوایل دی‌ماه 1359 یگانهای جنگنده تامکت کمی جابه‌جا شدند. F-14Aهای گردان 72 به گردان 73 منتقل، به پایگاه یکم شکاری مهرآباد فرستاده شده و به گردان 83 شکاری تغییر نام دادند. گردان 72 نیز با ظرفیت کامل به F-4D مجهز شد که البته خلبانان آن از انجام عملیات با گونه E نیز غافل نشدند.

در همین زمان، خلبانان گردان 81 و 82 شکاری پرواز دایمی گشت رزمی را در منطقه شمالی خلیج فارس به منظور محافظت از تاسیسات نفتی، بنادر و کشتی‌ها آغاز کردند. F-14ها با تکیه بر تسلیحات دوربرد خود به خوبی فضای بین بوشهر و خارک را تحت پوشش قرار دادند. با توجه به افشا شدن نقاط ضعف و مناطق کور راداری ایران برای عراقی‌‌ها توسط امریکایی‌ها، رادار AWG-9 در این برهه از جنگ شایستگی خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت؛ نواقص آن را به پای کمبود قطعاتش می‌گذاریم.

سه به یک

در آبان 1359 تعدادی از عملیاتها به علت وجود شرایط بد جوی لغو شد با این حال تا دی 1360، F-14 های نیروی هوایی 33 فروند جنگنده و یک فروند بالگرد عراقی را ساقط کردند. حداقل 5 فقره از این پیروزی‌ها به وسیله موشک فینیکس به دست آمد.

در صبح روز 17 دی ماه 1359، 2 فروند F-14 که بین بوشهر و خارک پرواز گشت رزمی داشتند توسط رادار زمینی از وجود 4 فروند MiG-23BN که در یک آرایش جنگی جمع قصد حمله ایذایی به اهواز را داشتند مطلع شدند. رادار کار کشته AWG-9 بلافاصله هر 4 فروند میگ را ردیابی کرده و پارامترهای هدفگیری به خلبان کابین منتقل می‌کند. طبق معمول بازی با شلیک یک تیر موشک فینیکس آغاز می‌شود. موشک از فاصله 50 کیلومتری شلیک شده و رهبر دسته را به همراه جنگنده‌اش تکه تکه می‌کند. همزمان با برخورد موشک از روبه رو به میگ، انفجار مهیبی نیز رخ می‌دهد که ناشی از منفجر شدن بمبهای نصب شده بر روی آن جنگنده بود. داستان تازه آغاز می‌شود. بمبهایی که به خیال خودشان برای انهدام تاسیسات زیربنایی ایران حمل می‌کردند بلای جان خودشان شد. در حین حرکت به سمت میگهای مهاجم، خلبانان تامکت‌ها سقوط دومین MiG-23BN را که با ترکش‌های جنگنده رهبر دسته آسیب دیده بود مشاهده کردند. سومین میگ نیز که به همین بلا دچار شده بود با یک حرکت مارپیچ به قعر دریا فرو رفت. بعد از وقوع این حماسه خبرهایی در نیروی هوایی شایع شد مبنی بر اینکه یک فروند F-14 دیگر در یک درگیری 2 فروند میگ را با یک شلیک نابود کرده است. با این حال درگیری توصیف شده نخستین نبرد هوایی بود که یک موشک به تنهایی توانسته بود 3 جنگنده دشمن را ساقط نماید که البته تاکنون نیز بی‌رقیب مانده است. ناگفته نماند که چهارمین متجاوز نیز با مشقت فراوان هواپیما را به سمت شمال گردانده و با یک خط دود غلیظ فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد.

سری بعدی جنگنده – بمب افکن‌های عراقی که در 9 بهمن 1359 وارد مرزهای هوایی ایران شدند کمی خوش شانس‌تر بودند. این هواپیماها حوالی ظهر در حالی که در ارتفاع 30 متری از سطح زمین به سمت هدف حرکت می‌کردند توسط رادار زمینی شناسایی می‌شوند. 2 فروند تامکت که در آن لحظه مشغول انجام گشت زنی بر فراز بوشهر بودند بلافاصله سمت مهاجمین را پیش گرفته و پس از اینکه خلبانان کابین عقب تامکت شماره 1 با استفاده از سامانه تشخیص دوست از دشمن مطمئن می‌شود که هواپیماهای مزبور جنگنده Su-20 هستند روی رهبر دسته قفل و یک تیر موشک AIM-54 را شلیک می‌کند. موشک با موتور راکتی سوخت جامد قدرتمند «هرکولس» زوزه کشان قلب هدف را نشانه گرفته و سوخوی مزبور را از وسط به دو نیم تبدیل می‌کند. اگرچه فیوز عمل نکرده و سرجنگی منفجر نمی‌شود و به نصف کردن متجاوز بسنده می‌کند، F-14 شماره 2 گزارش داد که یک توپ آتش را که در حال سقوط به سمت دریا بوده دیده است. با مشاهده این صحنه بقیه جنگنده‌ها فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند.

در طول زمستان 59 و بهار 60، F-14 های نیروی هوایی با قدرت هرچه تمامتر به ماموریت خود ادامه دادند. بیشتر پروازهای گشتی تامکت در این برهه در قسمت شمالی خلیج فارس صورت گرفت، یعنی جایی که تاسیسات عظیم نفتی  ایران در جزیره خارک مستقر شده و 90 درصد صادرات نفت کشور از آنجا صورت می‌گیرد.

دو فروند MiG-23 در روز 15 فروردین در این منطقه نابود شدند. سه هفته بعد در روز یکم اردیبهشت یک فروند F-14 در جریان یک پرواز گشتی در ارتفاع 24000 پا برفراز خارک، دو فروند MiG-23 مهاجم را شناسایی می‌کند.

میگهای متجاوز با سرعتی حدود 570 نات و ارتفاع 5000 پا در حال نزدیکی به تاسیسات نفتی جزیره خارک بودند. تنها تامکت حاضر در صحنه در فاصله 32 کیلومتری آنها را شناسایی کرده و موشکهای خود را بر روی متجاوزین قفل می‌کند. با توجه به فاصله بسیار نزدیک رقبا، میگ‌ها حضور تامکت را حس کرده و با یک گردش به چپ شدید از صفحه رادار محافظ آسمانها ناپدید می‌شوند. این برای اولین بار بود که خلبانان عراقی با انجام مانور «شاهین» و با یک گردش 90 درجه‌ای سعی بر شکستن قفل‌ رادار AWG-9 داشتند.

این مانور موثر افتاد و قفل رادار F-14 در حالی که در حالت پالس – داپلر تنظیم شده بود شکسته شد. عراقی‌ها بعدها در سال 1991 این مانور را به طور موثرتری بر روی F-15 های نیروی هوایی ایالات متحده پیاده کردند. از لحاظ تئوری AWG-9 هنگامی که هدفی در محدوده بردش ناپدید می‌شود با ایجاد بسته‌ داده‌ای و پیش‌بینی مسیر، برای پیدا کردن مجدد هدف تلاش می‌کند. اما در این درگیری فاصله آن قدر نزدیک بود که پردازشگر رایانه رادار هیچ زمانی برای محاسبه و پیش‌بینی مسیر هدف نداشت. خلبان تامکت بلافاصله برای مقابله با تاکتیک خلبان عراقی به 300 پا نزول کرده و سرعت را به 600 نات افزایش می‌دهد. مثل  همیشه دلاور کشورمان در موقعیت برتر قرار گرفته و بازی را آغاز می‌کند. خلبان تامکت توضیح می‌دهد: «ناگهان اولین میگ در موقعیت ساعت 2 جلوی من سبز شد. 8 کیلومتر جلوتر و کمی بالاتر. بلافاصله به پشت نگاه کردم تا میگ شماره 2 را پیدا کنم. در واقع در آن لحظه من دنبال شماره 2 بودم نه رهبر دسته. هیچ اثری از شماره 2 نبود. بنابراین تصمیم گرفتم فعلا به خدمت رهبر دسته برسم تا سر و کله شماره 2 پیدا شود. پس سوز را روشن کردم و با گردش تندی  جنگنده‌ام را درست پشت میگ قرار دادم. «توپ» را انتخاب کردم زیرا در بهترین موقعیت شلیک در فاصله کمتر از 200 متر قرار داشتم. برای خاموش نگه داشتن آژیر سامانه RWR دشمن نمی‌بایست رادار را روشن می‌کردم در غیر این صورت خلبان عراقی هشیار شده و کاملا از تیررس من خارج می‌شد. دستم را روی ماشه فشار دادم و منتظر انفجار موتور میگ مزبور شدم اما متاسفانه هیچکدام از گلوله‌ها به هدف برخورد نکردند. با مشاهده گلوله‌های توپ، خلبان عراقی که گویی تازه از خواب غفلت بیدار شده بود گردش به چپ و راست را آغاز کرده، ارتفاع را کم کرده و سعی کرد  تا با سرعت بالا مهلکه را ترک کند. با به خطا رفتن گلوله‌های توپ ، رادار را روشن کردم . هواپیمای عراقی فاصله را به 5/2 کیلومتر رساند ولی با توجه به قدرت بالاتر موتور تامکت، به سرعت دوباره به حریف نزدیک شدم . بلافاصله موشک حرارتی را انتخاب کردم و صدای قفل شدن موشک را از سامانه کنترل آتش گرفتم. به سرعت ماشه شلیک را فشار دادم اما هیچ عکسی‌العملی از موشک دریافت نکردم. موشک شلیک نشد. زمان به سرعت می‌گذشت، میگ شماره 1 در حال خروج از تیررس من بود، میگ شماره 2 جایی پشت سر من بود و موشکها هم دچار نقص فنی شده بودند. کمتر از 2 ثانیه از فشار ماشه گذشته بود که من نگاهی به بال چپ انداختم. در همین لحظه موشک از ریل جدا شد و مستقیم وارد موتور میگ شد. این مکث برای من چندین ساعت گذشت. بلافاصله پس از انفجارفلاگر شماره 1 به شدت بالا و به سمت راست کشیدم. داشتم دنبال میگ شماره 2 می‌گشتم که ناگهان هواپیما تکانی خورد و چراغهای هشدار دهنده روشن شدند. با مانوری خود را پشت سر حریف قرار دادم و توپ را دوباره انتخاب کردم. این بار توپ نیز خراب بود».

با خراب بودن توپ خلبان دوباره سامانه پرتاب موشک حرارتی را انتخاب می‌کند که این سامانه هم از کار افتاده است. تامکت در این حالت 2300 پا ارتفاع و 580 نات سرعت داشت. خلبان توضیح می‌دهد: «من فکر می‌کردم که ستون دود متعلق به میگ عراقیست که توسط پدافند هوایی مورد اصابت قرار گرفته در صورتی که آن میگ جایی پشت سر ما بوده و حتی 2 موشک نیز به سمت ما روانه کرده بود. خلبان کابین عقب چندین بار تلاش کرده بود مرا از وجود آنها آگاه کند اما من به قدری در فکر شکست دادن دشمن بودم که چیزی نمی‌شنیدم. درگیری را رها کرده و به سمت پایگاه مبدا حرکت کردیم. پس از فرود و بازدید هواپیما مشخص شد که پره‌های کمپرسور موتور سمت چپ به شدت آسیب دیده، خساراتی به موتور سمت راست وارد شده و بدنه پر از تکه‌های ترکش است. واضح بود که این صدمات به وسیله انفجار بزرگی که در فاصله بسیار نزدیک تامکت صورت گرفته به وجود آمده بود».

F-14 ها درگیری با نیروی هوایی عراق را با یک روال ثابت در تابستان و پاییز 1360 ادامه دادند. صدها سورتی پرواز در این مرحله از جنگ انجام شد که بیشتر آنها بیش از 6 ساعت به طول انجامیده و شامل چندین سوختگیری هوایی می‌شد. یکی از خلبانان درباره عملیاتی نگاه داشتن تامکتها توضیح می‌دهد: «در طول جنگ سعی ما این بود که حداقل تعداد 60 فروند F-14 را عملیاتی نگه داریم. در اوایل کم و بیش موفق شدیم اما در ادامه با تلاش بسیار زیاد و با وجود کمبود قطعات یدکی این رقم را بین 40 تا 45 تثبیت کردیم. کار بسیار مشکلی بود. پایگاه اصلی تعمیر و نگهداری، انبار اصلی قطعات یدکی و ماهرترین و بیشترین کارشناسان فنی ما در پایگاه یکم شکاری تهران مستقر بودند.  این تمرکز منابع در تهران واقعا به ضرر ما بود. با فرستادن قسمت  اعظم این منابع به پایگاه هشتم شکاری اصفهان، نیروی هوایی در یک فراخوان ملی از تمام دانشمندان و مهندسان کشور خواست تا در عملیاتی نگاه داشتن F-14 ها به یاریش بشتابند».

مشکل بعدی کمبود قطعات یدکی بود. ایالات متحده امریکا بسیاری از قراردادهای فروش تسلیحات به ایران را به صورت یک جانبه فسخ کرده بود. برای به دست آوردن برخی قطعات حیاتی و مهم، نیروی هوایی مجبور بود که با پرداخت مبالغ چند برابر به وسیله واسطه آنها را تهیه کند.

با وجود موفقیتهای مکرر خلبانان تامکت در طول سال 1360 ، متاسفانه ناوگان این جنگنده نخستین فروند خود را در 25 فروردین آن سال هنگامی که تامکت سروان خلبان «جعفر مردانی» و کمک خلبانش ستوان یکم خلبان «غلامحسین عبدالشاهی» به درون خلیج فارس سقوط کرد و هر دو خلبان به شهادت رسیدند از دست داد. علت این سقوط هنوز هم مشخص نیست . ماجرا از این قرار بود که به مردانی که در حال انجام عملیات سوختگیری از هواپیمای سوخترسان بود گزارش ورود هواپیماهای دشمن به مرز را می‌دهند. یک احتمال این است که وی بلافاصله گردش شدیدی به سمت هدف کرده که در نتیجه هواپیمایش متلاشی و منفجر شده است. احتمال دیگر می‌گوید وی پس از جدایی از سوخترسان به چرخش افقی گرفتار شده و نتوانسته هواپیمای خود را بازیابی کند.

پاپ*

در اواخر پاییز 1360 تامکت‌های ایران رویارویی با نسل جدیدی از دشمنان خود را تجربه کردند: جنگنده‌های بسیار پیشرفته میراژ F1 از فرانسه و میکویان MiG-25 از شوروی. صد البته میهمانان جدید نیز از چشمان تیزبین و چنگال قدرتمند یکه‌تاز بلامنازع آسمان ایران دور نماندند.

 

اولین پذیرایی از میراژهای تازه از راه رسیده در روز 12 آذر 1360 هنگامی اتفاق افتاد که یکی از 6 فروند میراژ F1 که به خط مقدم جبهه جنوب حمله کرده بودند توسط تامکت سرنگون شد. این پیروزی، 2 هفته نبرد هوایی سنگین را برای هر دو طرف به دنبال داشت که در پایان این مدت، تامکتهای نیروی هوایی ارتش 16 جنگنده عراقی شامل 6 فروند میراژ F1 را سرنگون کردند. در این برهه اگرچه تعداد زیادی از تامکت‌های موجود عملیاتی باقیمانده و همچنان برای خصم مرگ‌آور بودند، با این حال موتور پرات‌اندویتنی TF-30 ناسازگاریهای زیادی از خود نشان داد. واماندگی موتور، درد مزمن این موتور، باعث شد که نیروی دریایی ایالات متحده 80 فروند از تامکتهای خود را از دست بدهد. خلبانان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در برخی موارد نفرات کار کشته نیز دچار مشکل می‌شدند. یکی از خلبانانی که بارها به چنین موردی برخورد کرده می‌گوید: «در شیفت هشدار (آلرت) پایگاه هشتم همواره 2 فروند F-14 آماده پرواز بودند. شیفت شب واقعا کسل کننده بود چون در طول 8 سال جنگ ما حتی یک پرواز از هشدار شبانه نیز نداشتیم، چون اصلا خلبانان عراقی خلبانان شب پروازی نبودند. با این حال استاد خلبانان روسی و آلمان شرقی آمده بودند تا  تغییری در این روند صورت دهند. در نیمه شب 2 فروردین 1361 رادار مرزی زمینی یک فروند هواپیمای عراقی که با سرعت بسیار بالایی در حال حرکت به سوی مرز بود را شناسایی کرده و بلافاصله آژیر هشدار و آماده باش به صدا درآمد. هواپیمای مهاجم یک فروند جنگنده شناسایی میکویان MiG-25RB بود که به منظور عکسبرداری از پایگاهها و پدافند هوایی ما از مبدا پایگاه هوایی «یوحی» بلند شده بود. رادار سرعتش را 2 ماخ تعیین و مسیرش را پایگاه یکم شکاری تهران پیش‌بینی کرد. شک نداشتیم که خلبان آن روسی است یا آلمانی اما این باعث نشد که ما در درگیری هیچ تردیدی به خود راه دهیم. از زمانی که آژیر هشدار به صدا درمی‌آید تا هنگامی که هواپیما به صورت کاملا آماده از آشیانه خارج شود، خلبانان 5 الی 6 دقیقه فرصت دارند. در این داستان، تامکتها به آرایش «دوتایی» مسلح شده یعنی از هر موشک AIM-54 ، AIM-7 و AIM-9 ، 2 تیر به خود بسته بودند. فرمان پذیری این جنگنده در زمین‌ همانند آسمان بسیار دقیق و راحت است. پس از قرارگیری در اول باند هر 2 جنگنده F-14 پس‌سوزهای خود را روشن کردند. هنوز جنگنده‌ها از زمین بلند نشده بودند که کمک خلبان هواپیمای شماره 1 فریاد زد: پاپ. موتور سمت چپ به علت واماندگی از دست رفت و رانش یک موتور به صورت نامتقارن به جنگنده وارد می‌شد که در حین برخاست فوق‌العاده خطرناک است.

خلبان شماره 1 خطاب به شماره 2 فریاد می‌زند: «ماموریت لغو، ماموریت لغو». بلافاصله شماره 2 که در حال دویدن روی باند بود هر 2 موتور را خاموش و ترمز چرخ‌ها را به کار می‌اندازد. ترمزها با چنان شدتی توسط خلبان فعال شد که هواپیما نزدیک بود کله کند. پس از دادن هشدار به شماره 2، رهبر دسته حواس خود را بر روی مشکل واماندگی موتور خود متمرکز می‌کند. تامکت وی با سرعت بسیار بالایی باند پرواز را ترک کرد. خلبان که تمام تلاش خود را معطوف مهار کردن F-14 افسار گسیخته کرده بود با حدس اینکه احتمال برخورد با برج کنترل بسیار زیاد است به کمک خلبان دستور داد که با مشاهده نزدیک شدن به برج آماده خروج اضطراری شود. پیش‌بینی وی درست از آب درآمد و قبل از برخورد تامکت با تجهیزات برج، هر 2 خلبان موفق به خروج از هواپیما می‌شوند. هیچکس صدمه ندیده و به طرز شگفت‌آوری تامکت پس از برخورد به زمین منفجر نمی‌شود. F-14 مزبور 9 سال بعد تعمیر اساسی شده و وارد خدمت می‌شود.

یکی از خلبانان درباره این بلای جان F-14 و راه حل‌ نیروی هوایی ارتش برای آن توضیحاتی ارایه می‌دهد: «اگرچه تامکت‌های ما برخلاف همتایان امریکایی شان زمین پایه بودند، با این حال همواره از پس سوز برای برخاست استفاده می‌کردند. موتور TF-30-PW-414 آنقدر هم مستعد واماندگی نبود که با هر برخاست با پس‌سوزی دچار این عارضه شود. واماندگی اصولا هنگامی در این موتور روی می‌دهد که سوخت بر اثر تاخیر سامانه جرقه زنی در قسمت پس سوز انباشته شود. قسمت نازل یا خروجی موتور قبل از روشن شدن پس سوز تا حدود زیادی بسته است و هنگامی که این سوخت انبار شده مشتعل می‌شود فشار برعکس زیادی به سمت جلوی موتور وارد می‌کند که بلافاصله باعث واماندگی کمپرسور می‌شود. در سال 1362 ما با توجه به تجربیات به دست آمده متوجه شدیم که باید قبل از بردن دسته گاز به روی پس سوز دهانه خروجی موتور را کمی باز کنیم که بدین ترتیب از وقوع بسیاری از سوانح جلوگیری کردیم.

کارشناسان فنی نیروی هوایی ارتش با وجود بار شدید عملیاتی و جنگی بر روی F-14ها به تدریج اقدام به بهبود قابلیتهای این جنگنده نمودند که به دنبال آن، تامکت در سال 1361 با موفقیت کامل، ضد میگ MiG-25 وارد عمل شد. نخستین گروه «فاکس‌بت»ها در اواخر سال 1358 وارد عراق شدند که البته در ابتدا تحت نظارت شدید مستشاران شوروی فعالیت می‌کردند.

 

در مراسم تحویل، 10 فروند میگ MiG-25PD (نمونه صادراتی که مجهز به رادار «اسمرچ» A-1 و موشک کوتاهبرد R-60 بود) و MiG-25RB با اسکورت یک تیپ، متشکل از 16 فروند MiG-21MF و 20 فروند MiG-23 وارد پایگاه هوایی «شعیبیه» در جنوب بصره شدند؛ تا مردادماه 1359 در مجموع 24 فروند MiG-25 وارد عراق گردیده بودند. آنها که عمدتا برای امور آموزشی به کار گرفته می‌شدند با شروع جنگ وارد معرکه گردیدند. با اطلاع از موقعیت قرارگیری فاکس‌بت‌ها، فانتوم‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، آن‌چنان شعیبیه را مورد آماج حملات سهمگین و خردکننده خود قرار دادند که مستشاران شوروی و خلبانان اهل آلمان شرقی (که جنگنده‌های میگ MiG-21 و MiG-23 را به پرواز در می‌آوردند) با تحمل خسارات فراوان جانی و مالی به پایگاه دورافتاده «الولید» نقل مکان کردند.

اگرچه در اواخر سال 1359، چهار فروند میگ MiG-25 تحت کنترل نیروی هوایی عراق قرار گرفت، ولی در مقابل در مدت زمان کوتاهی تعداد زیادی از فاکس‌بت‌های تحویلی به همراه چند خلبان باتجربه از دست رفتند. به دنبال این واقعه، تمام عملیاتهای MiG-25 به حالت تعلیق درآمد و ماموریتهای جنگی صورت گرفته توسط فاکس‌بت‌های عراقی در آن سال همگی به وسیله خلبانان شوروی و آلمان شرقی انجام گرفت. تا فروردین 1360، چهار فروند MiG-25RB دیگر نیز در قالب گردان یکم شناسایی که از پیش دارای چند فروند جنگنده «هانتر» و MiG-21RF نیز بود در خدمت نیروی هوایی عراق قرار گرفتند. در ادامه، 4 فروند MiG-25PD نیز وارد عراق شدند که تحت کنترل روس‌ها قرار گرفتند.
نخستین نبرد هوایی ثبت شده بین میگ MiG-25های نیروی هوایی عراق و F-14های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، پس از بروز یک سری نبردهای شدید بین F-4 و F-5های ایران و MiG-21 و MiG-23های عراقی اتفاق افتاد. در نخستین مرحله از سلسله نبردهای هوایی این دو رقیب که در اوایل اردیبهشت سال 1360 به وقوع پیوست، تعداد زیادی از فاکس‌بت‌های عراقی ساقط شدند. بلافاصله نیروی هوایی عراق 2 گردان از جنگنده‌های MiG-21MF مسلح به موشکهای فرانسوی «ماترا» ماجیک R550 را به‌طور گسترده وارد میادین نبرد کرد. خلبانان این جنگنده‌ها که به‌طور تخصصی برای انجام نبردهای سنگین هوا به هوا آموزش دیده بودند، ماموریت داشتند که یک ضربه کاری و موثر بر پیکره جنگنده رهگیرهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. در ابتدای امر عراقی‌ها به چنان موفقیت چشمگیری دست یافتند که نیروی هوایی ایران بلافاصله دست به ریسک بزرگی زد و با وجود در تیررس بودن پایگاه چهارم شکاری دزفول (شلیک توپخانه نیروی زمینی و حملات گسترده هوایی ارتش بعث) یک واحد از تامکت‌ها را به منظور کسب برتری هوایی در منطقه به این پایگاه انتقال داد. یکی از خلبانان توضیح می‌دهد: «12 فروند F-14 تامکت از گردان 82 در 25 اردیبهشت 1360 وارد پایگاه هوایی «وحدتی» شدند که از این تعداد، 2 فروند به علت وجود نقص فنی در موتور بلافاصله به اصفهان بازگشتند. ساعاتی پس از ورود، 4 فروند F-14 و 2 فروند F-4E، گشت هوایی رزمی در سمت غرب پایگاه را عهده‌دار شدند. دقایقی از برخاست آنها نگذشته بود که ورود 6 فروند میگ MiG-23BN با پشتیبانی 4 فروند MiG-21 به مرز کشف شد. حمله برای ساقط کردن مهاجمان آغاز شد که به دنبال آن 2 فروند MiG-21 توسط موشکهای سایدوایندر شلیک شده از سوی یکی از تامکت‌ها و یک فروند فانتوم منهدم شدند.»
دقایقی بعد، کابین عقب F-14 شماره 1، یک فروند MiG-25RB را کشف کرد که با سرعت بسیار بالایی به سمت آنها می‌آمد، ولی هنوز از مرز نگذشته بود. خلبان شماره 1 گردشی شدید به سمت هدف کرد و بی‌درنگ از فاصله 108 کیلومتری یک تیر موشک AIM-54 را به سمت فاکس‌بت شلیک کرد. اما سامانه RWR کارکشته این فاکس‌بت عراقی به موقع تهدید را شناسایی نمود؛ اگرچه امواج ساطع شده از رادار AWG-9 در حالت «مسیریابی تک پالس هدف» داده‌های مورد نیاز موشک فینیکس در چنین فاصله‌ای را تنها در 2 ثانیه تامین می‌کند، با این حال خلبان روس این فاکس‌بت به موقع از شلیک موشک آگاه گردید.
یکی دیگر از خلبانان توضیح می‌دهد: «میگ MiG-25عراقی بلافاصله گردش شدید 180 درجه‌ای کرد و با سرعت 2800 کیلومتر بر ساعت در حالی که سامانه اخلالگر الکترونیک (ECM) خود را نیز به کار انداخته بود فرار نمود. ترکیب مانور شدید و ECM جواب داده و میگ مزبور از برد رادار F-14 خارج می‌شود. ولی هنوز هم امیدی بود! بلافاصله رادار آشیانه‌یاب درونی موشک به کار افتاده و حرکت در مرحله نهایی برخورد آغاز می‌گردد؛ در حالی که موتور آخرین ثانیه‌های رانش خود را پشت سر می‌گذاشت، موشک با سرعت وحشتناکی خود را به هدف رسانده اما خلبان میگ شانس بسیار بالایی داشت، چون موشک به هواپیمایش برخورد نکرد ولی در فاصله نزدیکی پشت آن منفجر شد. تعداد زیادی از ترکش‌ها هدر رفته و تعدادی نیز به هواپیما برخورد نمود که فرود اضطراری فاکس‌بت در شعیبیه را به دنبال داشت. F-14 در این مرحله از جنگ با نشان دادن چنگ و دندان به حریف، شرایط راهبردی را به نفع خود تغییر داد و در تاکتیکهای بعدی دشمن تغییرات شگرفی ایجاد کرد. عراقیها تمام ماموریتهای تجاوز به پایگاه «وحدتی» را لغو کردند و به دنبال آن تمامی تامکتها به خانه خود در اصفهان بازگشتند؛ «ماموریت انجام شد!»
یکی از خلبانان فانتوم که در آن زمان در پایگاه چهارم شکاری مشغول خدمت بود می‌گوید: «داستان وحدتی داستان غرب وحشی است! گویی که قلعه ما توسط سرخپوستان محاصره شده بود و تامکت به مانند سواره نظام برای عقب راندن سرخپوستان و نجات ما آمد! پیش از ورود F-14 به جمع ما، با توجه به حملات مکرر هواپیماهای عراقی و نبود ابزار موثر برای مقابله با آنها، روحیه کارکنان پایگاه در حد بسیار پایینی قرار داشت و اگر همین روند ادامه پیدا می‌کرد از دست رفتن تمام خلبانان و هواپیماها کاملا واضح بود. هر از گاهی که ما با فانتوم یا F-5 موفق به شناسایی آنها می‌شدیم آنها از ترس جان خود و نیز اتمام سوخت فرار می‌کردند، چرا که اگر با ما درگیر می‌شدند، اتمام سوخت زودهنگام آنها حتمی بود.»
به دست گرفتن ابتکار عمل توسط نیروی هوایی ایران، از دست رفتن روزافزون جنگنده‌های عراقی را درپی داشت؛ شرایط پرواز برای خلبانان عراقی، شوروی و آلمان شرقی بسیار وخیم شده بود. در پاییز سال 1360 آن‌چنان تلفاتی به نیروی هوایی عراق وارد شد که تعداد هواپیماهای عملیاتی آنها به زحمت به 140 فروند می‌رسید. عراقی‌ها چاره‌ای جز استفاده بیشتر از میگ MiG-25ها را نداشتند. این هواپیما تنها ابزار عراقی‌ها بود که حداقل از یک جهت بر رهگیرهای ایرانی برتری داشت؛ «سرعت!» با توجه به این‌که عراقی‌ها هرگز بر قدرت بی‌چون و چرای F-14 در آسمان ایران صحه نگذاشتند، خلبانان اهل شوروی و آلمان غربی MiG-25 بسیار مشتاق بودند که از نزدیک چگونگی مقابله فاکس‌بت با تجهیزات و هواپیماهای نیروی هوایی ایران را ببینند. به دنبال آن، آموزش خلبانان عراقی فاکس‌بت شدت بیشتری به خود گرفت. یکی از خلبانان که چندین بار با MiG-25های عراقی درگیر شده توضیح می‌دهد: «فرایند انتخاب خلبانان عراقی برای پرواز با فاکس‌بت فرایندی بسیار سخت بود. آنها با توجه به مهارت پروازی، تجربه و قابلیتهای ذهنی مورد ارزیابی قرار می‌گرفتند و نه میزان وفاداری‌شان به حزب بعث! خلبانانی زیرک و بدون شک بهترین خلبانان نیروی هوایی عراق! آنها پیش از این‌که زیر دست استاد خلبان شوروی و آلمان شرقی بروند توسط استاد خلبانان انگلیسی، فرانسوی و هندی آموزش دیده بودند. اگرچه در نهایت مهارت پروازی آنها با خلبانان متوسط نیروی هوایی ایران قابل مقایسه بود با این حال افرادی شجاع و جسور بودند. اما نکته جالب اینجاست که تعداد این خلبانان از عدد 20 تجاوز نمی‌کرد!»
پس از وقوع نخستین برخورد بین F-14 و MiG-25، عراقی‌ها تغییر راهبرد دادند و سر و کله فاکس‌بت در خطوط مقدم پیدا شد. به دنبال آن و پیش از حمله‌ای همه‌جانبه، فاکس‌بت‌ها چندین نوبت پرواز شناسایی بر فراز جزیره خارک به انجام رساندند. خلبانان شوروی و آلمان شرقی به زمان نیاز داشتند تا سامانه «ناوبری حمله» پلنگ ـ D (Peleng-D) خود را به‌طور موثر به کار گرفته و بمبارانی دقیق را صورت دهند. با احتمال قریب‌الوقوع حمله سنگین این جنگنده به تاسیسات نفتی جزیره خارک، نیروی هوایی ایران میزان پروازهای گشت رزمی F-14 در منطقه را افزایش داد. برای چندین ماه منطقه کاملا آرام و ساکت بود.
در بهار 1361، رادار مرزی نیروی هوایی، دهها پرواز میگ MiG-25 در امتداد خط مقدم را شناسایی کرد. این جنگنده‌ها در بیشتر موارد در ارتفاع 6200 پا و سرعت 2/2 ماخ پرواز می‌کردند که فانتوم‌ها و F-5ها در این شرایط ناتوان از رهگیری آنها بودند. مدتی بعد، MiG-25Pها نفوذ به فضای ایران را آغاز کردند که دیر یا زود جنگنده‌ای با نام تامکت در برابر آنها قد علم می‌کرد.

شکارچی روباه
MiG-25RB نخستین هواپیمایی بود که به عنوان نماینده نیروی هوایی عراق، حمله به جزیره خارک را که در مرداد 1361 به وقوع پیوست برعهده گرفت و با پرواز در سرعت و ارتفاع بسیار بالا، نشان داد که هدفی سخت برای رهگیری است. رهگیری موفق این جنگنده برای ورزیده‌ترین خلبانان F-14 تامکت که می‌بایست در سرعت بسیار بالایی این کار را انجام می‌دادند و به تبع بار کاری آنها را افزایش می‌داد نیز امری کاملا مشکل بود. با این حال آنها نیز مانند بقیه خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ماجراجو و مشتاق درگیری بودند. اشتیاق آنها برای نابودی متجاوز، پس از حمله فاکس‌بت‌ها به عمق خاک ایران و به خاک و خون کشیده شدن هموطنان بی‌گناهمان دوچندان شد. جسارت MiG-25ها تا به آنجا رسید که F-14های مستقر در مهرآباد گشت هوایی رزمی 24 ساعته برای حفاظت از پایتخت را آغاز کردند. به دنبال آن، با توجه به شرایط موجود، پروازهای گشتی به پروازهای شبانه و پروازهای روز جمعه (به منظور حفاظت از نمازگزاران جمعه) محدود شد. F-14ها پس از برخاست به ارتفاع 30،000 پایی اوج گرفته و در صورت شناسایی فاکس‌بت، به ارتفاع 40،000 پا و سرعت فراصوت شتاب می‌گرفتند. این در حالی بود که MiG-25 در ارتفاع 60 تا 70 هزار پا و سرعت 9/1 تا 4/2 ماخ پرواز می‌کرد.
فاکس‌بت ثابت کرد که هدف فوق‌العاده گریزپایی است. مدتی طول کشید تا خلبانان F-14 متوجه شدند در چه ارتفاع، موقعیت و سرعتی پرواز کنند تا رهگیری موفقی را صورت دهند. لازم به ذکر است که تامکت‌ها گاهی وظیفه برج کنترل زمینی را نیز به عهده می‌گرفتند، به این صورت که دیگر جنگنده رهگیرها را به سمت MiG-25، Tu-22B، Tu-22KD و Tu-16ها روانه می‌کردند.
زمان دقیق ساقط شدن نخستین فاکس‌بت به وسیله تامکت کاملا مشخص نیست. در روز 14 اردیبهشت 1361 یک خلبان فراری عراقی به سوریه به بازپرسان سوری توضیح داد که تا آن تاریخ، نیروی هوایی عراق 98 جنگنده و 33 خلبان خود را در مقابل F-4 و F-14های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران از دست داده است. وی در ادامه گفت که این آمار شامل یک فروند میگ MiG-25 نیز می‌شود که توسط یک تیرموشک فینیکس سرنگون شده است. عراقی‌ها به ندرت چنین اخباری را فاش می‌کردند. آنچه مشخص است این‌که این فاکس‌بت در شروع «فصل شکار فاکس‌بت» که توسط دلاورمردان پایگاه هشتم شکاری اصفهان به راه افتاد به زیر کشیده شده است.
در ساعت 12:40 روز 25 شهریورماه 1361، دو فروند تامکت که مشغول انجام پرواز گشت بین بوشهر و خارک بودند از حمله مهاجمی که در ارتفاع 70،000 پایی و سرعت حدود 3 ماخ حرکت می‌کرد توسط رادار کنترل زمینی مطلع شدند. تامکت‌ها به سمت هدف گردش کرده و کمک‌خلبان تامکت شماره 1 تمامی سامانه‌های مورد نیاز را برای رهگیری مهاجم که بدون شک MiG-25RB بود به کار انداخت. پس از دقایقی، رادار AWG-9 هدف را شناسایی کرده و پس از ایجاد داده‌های هدفیابی، خلبانان نخستین موشک AIM-54 را از فاصله 100 کیلومتری شلیک می‌کند. هنوز میگ مهاجم هیچ عکس‌العملی از خود نشان نداده بود که موشک به شکم آن برخورد کرده و جهنم عظیمی از آتش در آن ارتفاع ایجاد می‌شود. خلبان با خوش‌شانسی تمام از هواپیما خروج اضطراری می‌کند اما تلاش بالگردهای جستجو و نجات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای پیدا کردن وی بی‌نتیجه می‌ماند چون آبهای مملو از کوسه خلیج همیشه ‌فارس هرگز به وی فرصت زندگی دوباره نبخشیدند. به گفته برخی منابع رسمی ایرانی، این نخستین شکار ثبت شده فاکس‌بت است در حالی که خلبان فراری عراقی به سوریه ادعا کرد که نخستین فاکس‌بت، پیش از این تاریخ از دست رفته بود! این پیروزی نشان داد که رادار AWG-9 و موشک AIM-54 قابلیت مقابله با اهدافی با این سرعت و ارتفاع را به خوبی دارند. در ادامه، نیروی هوایی عراق چندین فاکس‌بت خود را از دست داد ولی هرگز زیر بار این افتضاح نرفت!
در 31 شهریور 1361 در دومین سالگرد حمله عراق به ایران، یک فروند MiG-25RB به حریم هوایی تهران تجاوز کرد. نیروی هوایی ایران در پاسخ به این حمله، چندین فروند F-14A، از گردان 72 شکاری را به همراه میزان کافی از موشک فینیکس به تهران فرستاد. همزمان، بر روی رادار 3 فروند F-14A که برای آزمایش و آموزش مورد استفاده قرار می‌گرفتند، اصلاحاتی صورت گرفت و با نصب تجهیزات ارتباطی جدید به عنوان «آواکس کوچک» وارد خدمت شدند. این جنگنده‌ها علاوه بر ایجاد پوشش هوایی و اجرای نقش هشدار زودهنگام در اطراف پایتخت، در هدایت دیگر جنگنده‌ها، به خصوص فانتوم‌های پایگاه یکم شکاری به منظور رهگیری بمب‌افکنهای عراقی نیز نقش به سزایی ایفا کردند. این سه تامکت در بیشتر پروازها بیش از 12 ساعت در آسمان مشغول انجام وظیفه بودند که در این مدت می‌بایست پنج بار سوختگیری هوایی انجام می‌دادند. با وجود این‌که فاکس‌بت‌ها چندین بار دیگر نیز قصد هجوم به تهران را داشتند، مواجهه بعدی فاکس‌بت با تامکت در روز 10 آذر 1361 بر فراز جزیره خارک اتفاق افتاد. در این روز یک فروند F-14 در حال نگهبانی گروهی از کشتی‌های تجاری بود که از بندر امام خمینی (ره) عازم بندرعباس بودند. پس از دو ساعت از شروع ماموریت و مدت کمی پس از سوختگیری هوایی از یک فروند KC-135، خلبان از وجود یک فروند MiG-25 که در ارتفاع 70،000 پایی و با سرعت 3/2 ماخ در حال نزدیک شدن بود مطلع شد. در این زمان تامکت در ارتفاع 40،000 پا و سرعت 4/0 ماخ پرواز می‌کرد. خلبانان تا به خود بجنبند، هدف به فاصله 113 کیلومتری آنها رسید. در حالی که خلبان موتورهای هواپیما را برای کسب بیشترین قدرت در حالت پس‌سوز قرار داده بود، کمک‌خلبان تمام تلاش خود را برای شناسایی و ردیابی هدف به کار بست که با توجه به روشن بودن سامانه ECM فاکس‌بت تا حدودی دچار مشکل شد. خلبان فاکس‌بت با وجودسامانه ECM قدرتمند خود تا فاصله 71 کیلومتری تامکت پیشروی کرد، غافل از این‌که رادار AWG-9 در نهایت برای مقابله با هر سامانه پادکار الکترونیکی راه چاره‌ای پیدا می‌کند. با وجود اخلال شدید، کمک‌خلبان در فاصله 64 کیلومتری روی مهاجم قفل فعال راداری کرد و بلافاصله در درگیری رو به بالا یک تیرموشک فینیکس به سمت فاکس‌بت شلیک نمود. در این زمان تامکت در ارتفاع 45،000 پایی و سرعت 5/1 ماخ در حال حرکت بود. غرش موتور و بلافاصله دود سفید به جای مانده از حرکت آن، نشان از یورش برق‌آسای ققنوس سنگین وزن و چابک به سمت هدف داشت. بلافاصله پس از شلیک، خلبان برای اجتناب از نزدیکی بیش از حد به فاکس‌بت مبادرت به کاهش سرعت و گردش جزیی به سمت غرب نمود. با فعال شدن رادار درونی موشک، خلبان گردش به راست کرده و به صفحه نشانگر رایانه شمارنده معکوس زمان برخورد موشک چشم دوخت. زمان به صفر رسید، علامت برخورد موفقیت‌آمیز موشک به هدف بر روی صفحه نمایشگر ظاهر شد و رادار زمینی خبر ناپدید شدن فاکس‌بت از صفحه رادار را اعلام نمود. لاشه میگ مزبور در درون دریا سقوط کرد و عملیات جستجو و نجات گسترده نیروی هوایی عراق برای پیدا کردن خلبان به جایی نرسید.
خلبانان فاکس‌بت قسم خوردند تا انتقام این ضربه کاری را از ایران بگیرند. در روز 13 آذر، دو فروند MiG-25PD با نفوذ به منطقه شمال غربی ایران در آسمان تبریز مبادرت به رهگیری یک هواپیمای مسافربری که از ترکیه بلند شده بود کردند. در حالی که آنها همزمان دنبال هدف دیگری نیز بودند، از یکدیگر جدا شدند. در همین مدت، یک فروند F-14A از گردان 81 شکاری برای رهگیری متجاوزان به منطقه فرستاده شد. در حالی که تامکت به اهداف خود نزدیک می‌شد، تنها سامانه «درخت جنگی» فعال بوده و رادار AWG-9 در حالت آماده به کار نگهداشته شده بود. با رسیدن به کمترین فاصله شلیک موشک، خلبان رادار را روشن و موشک را شلیک نمود که بلافاصله سامانه هشداردهنده RWR میگ MiG-25D، خلبان عراقی را از وجود تامکت و شلیک موشک در منطقه آگاه کرد. خلبان فاکس‌بت تمام تلاش خود را به کار گرفت تا از دست موشک فرار کند. هر 2 خلبان تامکت به صفحه رادار چشم دوخته و شاهد تلاش خلبان عراقی برای گریز از دست موشک بودند.
اینبار فینیکس شکست خورد! خلبان که به همین سادگی هدف را به دست نیاورده بود، با شتابگیری به سرعت 2/2 ماخ، به دنبال فاکس‌بت گریزپای افتاد. خلبان عراقی که با شکست ققنوس داستان خود را در اوج قدرت و امنیت می‌دید، سرعت را کاهش داد تا به ماموریت اصلی خود بپردازد. غافل از این‌که عقاب آسمانهای ایران تا آتش خشم ملتی را بر سر خصم زبون فرو نریزد آرام نمی‌گیرد. ثانیه‌هایی بعد، دومین موشک فینیکس هواپیما و خلبان را از صفحه روزگار پاک کرد.

ادامه دارد .......

مهدی بابا محودی