در اوایل دهه ی 60 نیروی دریایی اسرائیل تصمیم گرفت تا شناورهای قدیمی خود را با کشتی های جدیدتر و مدرنتر عوض کند.
شناورهای رزمی این نیرو تعدادی ناوشکن و ناوچه ی دست دوم متعلق به جنگ جهانی دوم بودند. در ابتدا اسرائیلیها به آلمان روی آوردند اما فشار اعراب بر روی آلمان سبب شد تا اسرائیل دست نیاز به سوی فرانسوی ها دراز کند. این پروژه "پاییز" نام گرفت و قرار شد تا یک کارخانه ی کشتی سازی فرانسوی طرح های کامل شده توسط آلمانها را اجرا کنند و بسازند. 
 
در اوایل سال 1965 خدمه ی اسرائیلی برای آموزش به فرانسه فرستاده شدند. اما تهاجم غافلگیرکننده ی اسرائیل در ژوئن 1967 و شکست خفت بار اعراب در جنگ شش روزه به ماه عسل بین فرانسه و اسرائیل پایان داد. مارشال دوگل تصمیم گرفت تا جلوی ارسال سلاح های فرانسوی به اسرائیل را بگیرد. یک سال بعد از جنگ 6 روزه تعدادی از چتربازان اسرائیل به فرودگاه بیروت حمله کردند و این مسئله سبب شد تا دوگل فروش هر گونه سلاحی را به اسرائیل ممنوع کند. هر چند که قراردادهای فروش سلاح به اسرائیل لغو شدند اما دوگل از ترس افزایش بیکاری و اعتصاب کارگران دستور داد تا به ساخت و تکمیل قایقهای موشک انداز اسرائیلی ادامه داده شود. تحریم تسلیحاتی اسرائیل در زمان ریاست جمهوری پمپیدو هم ادامه پیدا کرد و درنتیجه سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل تصمیم گرفتند تا کشتی ها را،که اکنون کار ساخت آنها به پایان رسیده بود، به هر قیمت که شده به اسرائیل ببرند. شوروی [سابق] مصر را به ناوچه های موشک انداز کومار و اوسا مجهز کرده بود و این مسئله تعادل قدرت در دریاها را به ضرر اسرائیل به هم زده بود.
 
 
رئیس هیئت نظامی اسرائیل در فرانسه ،دریادار مردخای لیمون کسی بود که نقشه ی اولیه برای دزدیدن کشتی ها از حوضچه ی کشتی سازی شربورگ و حمل آنها را به اسرائیل طراحی کرد. او از بستگان خاندان ثروتمند روچیلد بود و توسط آنها توانسته بود ارتباطات خوبی با دولت فرانسه برقرار کند. تلگرامی به اسرائیلیهای مستقر در شربورگ رسید که خود را برای بردن کشتی ها به بندرحیفا آماده کنند. این تلگرام فرانسوی ها را عصبانی کرد و آنها ناچار شدند به کشتی های دیگر اسرائیل دستور بدهند تا بنادر فرانسه را ترک کنند.
 
در این زمان لیمون توانست از طریق یکی از دوستان یهودی اش به نام میلا برنر به تاجری نروژی به نام مارتین سیم آشنا شود. سیم به اسرائیلی ها کمک کرد تا کشتی هایشان را به عنوان کشتی های باری در یک شرکت نروژی مستقر در پاناما ثبت کنند. پرسنل این شرکت تعدادی از افسران موساد بودند که تحت فرمان بنیامین ورد خدمت می کردند.
 
شرکت نروژی وانمود کرد که این کشتی ها را برای اکتشاف نفت نیاز دارد. برای اینکه فرانسوی ها بیشتر گمراه شوند لیمون در زمان فروش کشتی ها در برابر مذاکره کنندگان نروژی سرسختی زیادی نشان داد. در نهایت قرار شد تا کشتی ها توسط خدمه ی اسرائیلی به شرکت نروژی تحویل داده شوند. قرارداد فروش کشتی ها توسط دولت اسرائیل امضا شد و وزیر دفاع فرانسه نیز آن را تأیید کرد.
 
اسرائیلیها برای رد گم کردن با کشتی ها خود تعدادی سفر کوتاه آزمایشی به سمت شمال اقیانوس اطلس ترتیب دادند. گروهی از افسران و ملوانهای اسرائیلی در پوشش توریست وارد فرانسه شدند و به شربورگ آمدند. چون رسیدن این تعداد از نفرات به صورت همزمان سبب مشکوک شدن سرویسهای اطلاعاتی فرانسه می شد هر یک از آنها در زمانی متفاوت و از کشوری متفاوت وارد وارد فرانسه شدند. به آنها دستور داده شد تا در یک هتل اقامت نکنند و هر شب محل اقامت خود را عوض کنند. در روز 23 دسامبر پرسنل کافی برای هدایت 7 فروند قایق موشک انداز در شربورگ جمع شده بودند و هر یک از آنها در گوشه ای از شهر منتظر دستور بودند.
 
افسران تدارکات مقدار زیادی آذوغه برای یک سفر دریایی 8 روزه از مغازه های محلی خریداری کردند ولی برای اینکه کسی به آنها شک نکند هر بار تنها مقدار محدودی خرید انجام می دادند.
 
اما مشکل اصلی این بود که باید قبل از فرار از مخزن سوخت کشتی ها را پر می کردند. فرمانده ی عملیات ،فرمانده رینات، دستور داد تا با یک تانکر کوچک کشتی ها را به تدریج سوختگیری کنند. در زیر عرشه ی کشتی ها در حدود 250 میلیون لیتر گازوئیل در درون بشکه ها نهان شده بود و در نهایت در روز 24 دسامبر تمام کشتی ها با سوخت و آذوغه ی کافی منتظر بودند.
 
از آنجایی که سرو صدای موتور کشتی ها در نیمه شب ممکن بود سبب هشیار شدن فرانسوی ها بشود فرمانده ی عملیات ،ناخدا هادار کیمهی، دستور داد تا موتور کشتی ها را هر شب روشن کنند تا اهالی به صدای آنها عادت کنند. پس از شکایت اهالی بندر، پلیس از کشتی ها بازدید کرد و ملوانها به پلیس گفتند که برقی که از اسکله گرفته اند برای گرم کردن فضای کشتی ها در شبهای سرد دسامبرکافی نیست و ناچارند تا موتورها را روشن کنند. پلیسها اجازه دادند تا شبها موتور کشتی ها روشن بمانند.
 
در همین زمان یک شرکت اروپایی به نام زیم درگیر سوخترسانی به کشتی ها شد تا بتوانند بندر را ترک کنند. یک افسر بازنشسته به نام ادمووند ولهلم بریلات یک سیستم سوخترسانی ابداع کرد تا بتوانند کشتی ها را در نزدیک جبل الطارق از طریق یک کشتی دیگر (لی) سوختگیری کنند و یک سیستم مشابه نیز به صورت پشتیبان (نتانیا) در خلیج بیسکای بکارگرفته شد. این سیستم سوخترسانی ،که در سینه و پاشنه ی یک کشتی غیرنظامی نصب شده بود، می توانست همزمان سوختگیری 5 فروند کشتی را انجام دهد. کشتی های شرکت زیم با خدمه ی خود و چند ملوان اسرائیلی به سمت نقطه ی موعود حرکت کردند.
 
فرار
 
قرار شد که برنامه ی فرار کشتی ها در شب کریسمس اجرا شود. اسرائیلیها می ترسیدند که وضعیت بد هوا منجر به غرق شدن کشتیها در خلیج بیسکای شود. یک نفر هواشناس گروه را همراهی می کرد و وضعیت آب و هوای منطقه را زیرنظر داشت. با وجود پیشبینی باران در جنوب غربی به کشتی ها دستور داده شد تا در ساعت 20:30 بندر را ترک کنند. در ساعت 19:30 تمام خدمه در جای خود بودند اما آغاز شدن یک طوفان سفر را دو ساعت به تأخیر انداخت اما با بدترشدن وضع خراب بازهم برنامه بیشتر به تأخیر افتاد. به ناخدا کیمهی دستور داده شد که بدون توجه به وضعیت هوا بندر را ترک کند اما او به انتظار بهترشدن هوا صبر کرد. در نیمه شب هواشناس گروه گزارشی از بی.بی.سی دریافت کرد مبنی بر اینکه طوفان تا 2 ساعت بعد فروکش می کند. نهایتا، در ساعت 2:30 کشتی ها از بندر به سوی دریا حرکت کردند.
 
فرانسوی ها ابتدا از اینکه کشتی ها از بندر خارج شده اند آگاه نشدند تا اینکه یک گزارشگر خبری متوجه غیبت تمامی کشتی ها شد. او 12 ساعت پس از ترک کردن بندر بی.بی.سی را در جریان گذاشت و فرانسوی ها خبر فرار اسرائیلی ها را از بی.بی.سی شنیدند. رسانه های خبری غیب شدن کشتی ها را پوشش دادند و هواپیماهایی برای پیدا کردن رد آنها به سوی نروژ و مدیترانه به پرواز درآمدند. در هنگام عبور کشتی ها از جبل الطارق بریتانیایی ها علائم مخابرات نوری کشتی ها را دیدند و از آنها خواستند تا خود را معرفی کنند اما اسرائیلی ها به درخواست آنها پاسخی ندادند. هلیکوپتری که اعزام شد در اطراف کشتی ها چرخی زد و هیچ پرچم یا علامت مشخصه ای بر بدنه ی آنها ندید. بریتانیایی ها سیگنال نوری "سفر به خیر" را ارسال کردند و اسرائیلی ها آن را به نشانه ی شناسایی شدن شان گرفتند. در انتها، کشتی ها توسط سواحل شمال آفریقا توسط افراد یک شبکه ی تلویزیونی شکار شدند.
 
وزیر دفاع فرانسه ،میشل دوبره، دستور داد تا کشتی ها با یک حمله ی هوایی غرق شوند اما رئیس ستاد ارتش از این دستور امتناع کرد و تهدید به استعفا کرد. این دستور توسط نخست وزیر لغو شد. هرچند که فرانسوی ها عصبانی بودند اما کار چندانی از دستشان برنمی آمد چرا که زمانی کشتی ها را پیدا کردند که دیگر به آبهای آزاد رسیده بوند. وزیر امور خارجه ی فرانسه تهدید کرد که اگر کشتی ها در آبهای اسرائیل دیده شوند عواقب بدی در انتظار اسرائیلی ها خواهد بود.
 
 
 
کشتی نتانیا که برای سوختراسانی به کشتی های فرار تبدیل به یک تانکر سوخترسان شد.
 
کشتی های اسرائیلی در نهایت 5800 کیلومتر را پیمودند تا در روز 31 دسامبر به حیفا رسیدند. در آبهای اسرائیل اسکورتی از هواپیماهای جنگنده کشتی ها را تا بندر هدایت کردند تا فریاد شادی مردم وارد بندر شوند. کشتی های فراری عبارت بودند از : سوفا(طوفان)، گاآش (آتشفشان)، هرو(شمشیر)، هانتی (نیزه) و هتز(پیکان). این کشتی ها در نیروی دریایی اسرائیل به عنوان قایقهای موشک انداز ساعر-3 رده بندی شدند.
 
 
واکنشهای بین المللی
 
دولت فرانسه مردخای لیمون را از این کشور اخارج کرد. ژنرال لوییس بونته و برنارد کازلز توسط دولت فرانسه مظنون واقع شدند. اسرائیلیها در پاسخ به تحریم تسلیحاتی فرانسه به سمت آمریکا چرخیدند. نیروی هوایی اسرائیل به خرید هواپیماهای آمریکایی روی آورد و نیروی دریایی اسرائیل آموزشهای نظامی خود را از نیروی دریایی آمریکا دریافت کرد.
 
گوردون توماس ،نویسنده ی بریتانیایی کتابهای جاسوسی، اظهار کرد که پس از این واقعه به مأموران موساد در فرانسه به چشم تروریستهای بالقوه نگاه می شد. گاهی تروریستهای فلسطینی توسط پلیسهای فرانسوی که اصالتا عرب بودند، فراری داده می شدند تا به چنگ مأموران موساد نیفتند.
 
تسلیح
 
کشتی هایی که از شربورگ فرار کردند مسلح نبودند و اسرائیلی ها ناچار بودند تا آنها را مسلح کنند. بر روی آنها موشکهای بومی گابریل نصب شد و سیستمهای جنگ الکترونیک و ضد جنگ الکترونیک ساخت داخل بر روی آنها سوار شد. مفهوم جدید جنگ های موشکی و جنگ الکترونیک در دریا توسط نیروی دریایی اسرائیل در حال توسعه بود. توسعه ی این مفهوم به ساخت گونه ی مدرنتری از قایقهای موشک انداز ساعر-4 انجامید که دو فروند از آنها چند ماه قبل از جنگ رمضان به آب انداخته شدند. نیروی دریایی اسرائیل به یک نیروی پیشرو در جنگهای مدرن دریایی تبدیل شد و در جنگ دریایی لاذقیه توانست نیروی دریایی سوریه را بدون حتی یک تلفات در هم بکوبد.
 
 مترجم: رضا کیانی موحد