جدال فانتوم و گایدلاین در بالای آسمان
در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق موشک های پدافندی روسی عراقی از نوع سام برای خلبانان نیروی هوایی  بسیار خطر آفرین بودند. مقاله ای که در ادامه می خوانید بخشی از خاطرات سرهنگ جلیل پور رضایی یکی از خلبانان ورزیده جنگنده F-4  نیروی هوایی است که در کتاب خاطرات پرواز تا بی نهایت ذکر شده است. نکات فنی باقی مانده نوشته نویسنده این مقاله است .

 


یکی از خاطرات من من مربوط میشود به زمانیکه من رئیس عملیات بوشهر بودم و سرهنگ محمد کاکاوند فرمانده پایگاه، و آن در رابطه با بمباران از ارتفاع بالا، یعنی ازحدود ۴۲۰۰۰ پا ، مساوی با ۱۴ کیلومتری بالای زمین بود که همواره با تعداد ۴ فانتوم هر کدام مجهز به ۶ بمب ۷۵۰ پوندی صورت میگرفت.

در زمانیکه این نوع بمباران از سوی گروه طرح معاونت عملیاتی نیروی هوایی طرح ریزی شده بود، من ابدا اطلاعی از ان نداشتم، چون بعنوان فرمانده یک گردان اموزشی رزمی موقت در بندرعباس و سپس در شیراز انتخاب شده بودم.
ولی درست روز فردایی که بعنوان رییس عملیات بوشهر بانجا رفتم، ماموریت بمباران ارتفاع بالایی به پایگاه ابلاغ شد.چون خودم تا انزمان چنین پروازی نکرده بودم دستور دادم که مرا شماره ۳ بگذارند.همه ما از بوشهر بلند شدیم و وقتیکه امیدیه را رد کردیم به تدریج بارتفاع ۴۲۰۰۰ پا اوج گرفتیم
جهت اطلاع هر هواپیمای جنگنده ای، حتی در زمان حاضر اگر به این ارتفاع اوج بگیرد مانند هر ایرلاینی هست که در همان ارتفاع پرواز میکند و سرنشینان آن چای و یا قهوه خود را میخورند. به این معنی که آن قابلیت مانور و چالاکی خود را از دست میدهد.
الاخره بر روی هدف رسیدیم. اف-۱۴ هایی که قرار بود مواظب ما باشند انجا نبودند. چند تایی موشک سام ۲ بسوی ما پرتاب شد که هیچکدام بما نخورد. ولی بعد که بسلامت نشستیم با خود فکر کردم که ما نمیبایست فقط به شانس اکتفا کنیم. آن موشکها میتوانست به هر کداممان اصابت کند. این نوع بمباران مانند پوکر روباز بود و در آن از اصل غافلگیری خبری نبود. هر کسی میتوانست با چشمان خود دود سفید ما را در بیست، ۳۰ مایلی ببیند چه رسد به رادارهای دشمن که حتما از حدود ۱۰۰ مایلی ما را میدیدند.

البته هر کدام از چهار فروند مجهز به سیستم پخش پارازیت بودیم و پرواز جمعی را نگه میداشتیم که دستگاههای ما بیشترین پارازیت را ایجاد کند. ولی هنگامیکه نزدیک رادار آنها میرسیدیم، همه ما را از ورای پارازیتها میدیدند، و اول از همه یک یا دو تا از هواپیماهای رهگیر خود را بسوی ما روانه میکردند و اگر آنها نمیتوانستند کاری بکنند، آنوقت موشکهای سام ۲ خویش را که هر کدام باندازه یک تیر چراغ برق بود بسمت ما پرتاب میکردند که واقعا ترسناک بود.اگر هر کسی بشما گفت که از موشکی که بسوی او میاید نمیترسد یا دروغ میگوید ویا آنکه حواس خویش را از دست داده است.استدلال گروه طرح عملیات ستاد این بود که در صد تلفات این نوع بمباران فقط ۴ در صد است در مقایسه با تلفات انواع بمباران دیگر که بمراتب بالاتر بود.و درست هم میگفتند، ولی استدلال منهم این بود که، "ما در ان ارتفاع مانند یک بره هستیم، و هر کدام از چهار فروند فکر میکند که آن ۴ درصد ممکنست بنام او اصابت کند و بنابراین عدد ۴ درصد در خیال او میشود ۱۰۰ در ۱۰۰.»
*گایدلاین : لقبی است که ناتو به سامانه موشکی سام-2 داده است

پس از چندین پرواز دیگر که حتی یکبار موشک یک میراژ عراقی با فاصله بسیار کمی از روی کاناپی ما گذشت — جالب است که من بمحض دیدن موشک سرم را دزدیدم که همانجا بالا سر دشمن و در میان آن همه موشکهایی که بسمت ما می‌آمد، از اینکارم خنده‌ام گرفت!
ناگهان فکری به مغزم خطور کرد که نه تنها امنیت بمباران از ارتفاع زیاد را بیشتر می‌کرد، بلکه تلفات بیشتری را به دشمن وارد می‌کرد. و آن به این ترتیب بود که بجای چهار فروند، هشت فروند در این نوع بمباران شرکت کنند.
دسته دوم فاصله مناسبی را از دسته اول نگه میدارد به نحوی که وقتی دستی اول به منطقه خطر میرسد، دسته دوم در خارج آن قرار داشته و رادار موشکهای سام را با دستگاهای پخش پارازیت خود اشباع میکند.و تقریبا زمانیکه دسته اول بمبهای خود را رها کرده و از منطقه خطر خارج میشود، دسته دوم وارد همان منطقه میشود و دسته اول همان مزاحمت را برای رادارهای دشمن ایجاد میکند.

این فکرم را با سرهنگ خلبان کاکاوند که فرمانده پایگاه بوده و در گذشته افسر پروژه جنگهای الکترونیک بود در میان گذاشتم. برگشت گفت "جلیل فکر بسیار خوبی هست. خودت با جناب سرهنگ هوشیار تماس بگیرو طرحت را باهاش در میان بگذار."»
یکی دو هفته بعد که برای شرکت در کمیسیون نقل و انتقالات به ستاد رفته بودم، مستقیم به دفتر معاونت عملیات نیروی هوایی، سرهنگ خلبان بهرام هوشیار رفتم و از اجودانش خواستم که میخواهم چند دقیقه ای با او صحبت کنم.دو سه دقیقه ای بعد خود جناب سرهنگ هوشیار بیرون آمد و گفت ، "پوررضایی بیا تو".
رفتم تو دفترش و خبردار ایستادم و تا اینکه بمن گفت، "پوررضایی چرا خبر دار ایستاده ای؟" و با اشاره به مبلی گفت، "اینجا بشین
نشستم و اول از همه گفت، "پوررضایی، فیلم آن نیروگاه برق ناصریه را که زدی، ده بار نگاه کردم و کیف کردم. بعدش فیلم را بردم به فرمانده نیرو نشان دادم می دیدم همینجوری که بمبهات به هدف میخوره، چشمان ایشان هی گشاد تر و گشادتر میشه که دیگر طاقت نیاوردم، و عرص کردم، "بازهم رشتیها قربون."
توصیح انکه ایشان خودشون رشتی بودند و منهم که لاهیجان بدنیا امده بودم، رشتی محسوب می شدم.
بگذریم که ایشان پس از چندین سوال از نحوه اجرای طرح من با ان موافقت کرد. و از آن به بعد تا زمانیکه من در بوشهر بودم بمبارانهای هوایی همواره با هشت فروند صورت میگرفت.»
سخنان تکمیلی سروان خلبان مهدی ضمیری:«نخستین پرواز بمباران از ارتفاع بالا بعنوان یک تست از پایگاه بوشهر با یک دسته چهار فروندی انجام شد. ما خیلی نگران بودیم که چگونه به آن SA-2 ها واکنش نشان خواهیم داد، و اگر سامانه‌های ECM و ECCM ما همانطور که باید کارشان را انجام دهند.

 


در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق موشک های پدافندی روسی عراقی از نوع سام برای خلبانان نیروی هوایی  بسیار خطر آفرین بودند. مقاله ای که در ادامه می خوانید بخشی از خاطرات سرهنگ جلیل پور رضایی یکی از خلبانان ورزیده جنگنده F-4  نیروی هوایی است که در کتاب خاطرات پرواز تا بی نهایت ذکر شده است. نکات فنی باقی مانده نوشته نویسنده این مقاله است .
 

نخستین باری که آن تیر تلفن ۶۴ پایی (کنایه از موشک SA-2) را دیدم که به سمت ما می‌آمد لحظات بسیار ترسناک، و فرامین ما در ۴۴۰۰۰ پا بسیار تنبل بود! من در کابین عقب فرمانده دسته، سروان شاهرخ پوربیات (اولین از چپ در تصویر) بودم. تمرکز بر روی غلاف در حین نگاه به بیرون خیلی سخت بود!
پ.ن.1) سخنان سرتیپ خلبان جعفر عمادی درباره یکی از دلایل دیگر بمباران از ارتفاع بالا در عملیات هوایی کربلا ۵: «یکی از دلایلی که تصمیم گرفته شد بمباران از ارتفاع بالا انجام شود، شکستن دیوار صوتی توسط بمب بود، بدین شکل که وقتی از ارتفاع بالا بمب ها رها می شدند،علاوه بر وارد آوردن خسارات سنگین به دشمن به علت سرعت گرفتن، بمب دیوار صوتی را می شکست و باعث ایجاد رعب و وحشت در دل عراقی ها می شد.

با ظهور موشک SA-2 در ویتنام و تحمیل تلفات بر قوایی هوایی حریف، غلاف پادکار الکترونیک جهت مقابله با آن وارد خدمت شدند.

زمانی که غلاف‌های جنگ الکترونیک علیه رادار هایی همچون رادار SA-2 آزمایش شدند، به سرعت مشخص شد که اختلال همزمان چندین غلاف از یک غلاف تأثیرگذارتر است.
اما پرنده‌ها می‌بایست بسیار نزدیک به یکدیگر، و در مکانی مناسب پرواز می‌کردند تا یک توده عظیمی از اختلال را جهت گمراه کردن رادار SA-2 ارائه دهند. در نتیجه فورماسیون POD جهت مقابله با خطر پدافند طراحی شد. همه پرنده‌ها در یک خط پرواز میکردند، و ۱۵۰۰ پا با یکدیگر فاصله داشتند
پ.ن.3) می‌خواستم اشاره کنم که نیروی هوایی شاهنشاهی چندین غلاف پادکار الکترونیک ALQ-101 را پیش از انقلاب خریداری و وارد خدمت نمود.
همچنین این ادعا مبنی بر عدم وجود غلاف ALQ-119 پیش از انقلاب و دریافت آن از طریق اسرائیل صحیح نیست
نیروی هوایی شاهنشاهی طی پروژه Peace Jammer تعداد ۷۳ عدد غلاف ALQ-119-15 را همراه با قطعات پشتیبانی و یدکی برای میزان ۳۶ ماه را از ایالات متحده خریداری نمود. به دلیل حساسیت تجهیزات، ارسال آنها در ۱۱ دی ۱۳۵۷ معلق شد. در زمان تعلیق، ۱۵ غلاف به ایران ارسال شده بودند.

۵۸ غلاف باقی مانده پس از لغو قرارداد به نیروهای مسلح مصر، ژاپن و ایالات متحده تحویل داده شدند.
تعداد غلاف‌های ارسال شده نیز به دلیل تصفیه خدمه متخصص ایشان در تیر ۵۹ در شاهرخی، در طول جنگ مورد استفاده قرار نگرفته شدند
البته گزارشاتی مبنی بر تلاش‌هایی برای عملیاتی کردن غلاف‌های ALQ-119 در طول جنگ وجود دارد، اما اینجانب سندی مبنی بر تأیید حقیقت و/یا موفقیت این تلاش‌ها ندیده‌ام.
پ.ن.4) مدتی بعد از پیدایش فرماسیون Pod، چیدمان آن اندکی تغییر یافت.
در تصویر ذیل از Tactics Manual تیپ هشتم شکاری تاکتیکی (ویرایش دسامبر ۱۹۶۷)، فرماسیون تغییر یافته "Modified Pod" نشان داده شده است
فرماسیون "Modified Pod" فاصله گذاری عمودی پرنده‌ها را به ۵۰۰ الی ۷۰۰ پا کاهش داد تا در صورت نیاز، درگیری با میگ های دشمن آسان تر شود.

همچنین، وینگمن‌ها در ۲۰ الی ۲۵ درجه عقب تر از خط بال لیدر قرار می‌گرفتند.
فاصله بندی دقیق درون فرماسیون، پوشش کلی حاصل از غلاف‌های هر کدام از اعضا را به حداکثر می‌رساند و کل فرماسیون را از گزند موشک‌های SAM حفاظت می‌نمود.
در صورتی که هر کدام از پرنده‌ها از جایگاه خود خارج می‌شدند، شکافی در پترن اخلال بوجود می‌آمد که امنیت اعضا را به خطر می‌انداخت.