به مناسبت هفته دفاع مقدس به گفتگو می نشینیم با امیر سرتیپ دوم خلبان منصور ونک ، فرمانده محترم پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان که ناگفته های بسیاری از جنگ را در دل خود دارد ، صحبت هایی که قطعاً بیان آن جالب توجه است. لذا در گفتگویی مفصل و دو قسمتی سعی می گردد برخی زوایای پنهان در نقش نیروی هوایی ارتش در انقلاب و جنگ تحمیلی و بعد از آن آشکار گردد.

* امیر ، ضمن عرض سلام و تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید ، لطفا  به عنوان سوال نخست معرفی از خود و یگان تحت امرتان برای خوانندگان داشته باشید.

بنده سرتیپ دوم خلبان منصور ونک متولد شهر قم هستم. اینجانب پس از پایان دوران متوسطه در دبیرستان حکیم نظامی این شهر و در سال 1360 وارد نیروی هوایی شدم که زمان آن مصادف با اوج دوران جنگ بوده و سپس با طی کردن دوره های دانشگاهی و آموزش خلبانی که تماما در ایران انجام گرفت ، آمادگی های لازم را برای پرواز با جنگنده F-4 پیدا نمودم.

ذکر این نکته ضروری می باشد که این دوره ها پیشتر توسط خارجی ها برگزار می شد و با وقوع انقلاب تماما در کشورمان بومی شد و سپس به عنوان استاد خلبان آموزشها را منتقل کرده و در حال حاضر نیز فرماندهی پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان را برعهده دارم.

* به عنوان سوال بعدی توضیحی از تاریخچه پایگاه سوم شکاری همدان داشته باشید.

قواعد تاسیس یک پایگاه یا پادگان نظامی بر اساس محورهای تهدید می باشد ، به این شکل که تهدید به چه شکل هست و برای مقابله با آن چگونه پادگانی از نظر زرهی ، پیاده و ... نیاز می باشد.

شما با مطالعه تاریخ ایران متوجه می شود که عموم تهدیدات علیه ما ، از سمت شمال غرب ، غرب و جنوب غرب می باشد که همین موضوع لزوم تاسیس یک پایگاه هوایی درمنطقه غرب جهت حفظ منافع کشورمان را توجیه می کند.

بر همین مبنا ، کلنگ تاسیس پایگاه شکاری همدان در سال 1337 بر زمین زده شد و در سال 1342 تاسیسات و تجهیزات ابتدایی برای نشست و برخواست آماده شده و گروهی از هواپیماهای نسل یک وارد آن می گردد، اما عملا در سال 1344با ورود اولین اسکادران جنگنده F-5 کار خود را با عنوان پایگاه هوایی آغاز می کند.

وظیفه ابتدایی در نظر گرفته شده برای آن تشکیل یک گروه هوایی  بوده تا تجزیه طلبان کردستان را سرکوب نماید ولی مدتی بعد در راستای حفظ منافع و مرزهای هوایی به رده پایگاه هوایی ارتقا پیدا می کند.

با گذشت چهارسال ، یعنی سال 1348 ، با تصمیمات گرفته شده ، لزوم حضور هواپیمایی که شعاع عملیاتی بیش از 1500 کیلومتر را داشته باشد احساس می شود و به همین منظور با خرید جنگنده F-4 پایگاه هوایی به طور کامل تجهیز شده که با فعالیت سه گردان پروازی و بیش از 200 فروند ، به عنوان یکی از قدرتمندترین یگان های منطقه فعالیت های خود را انجام می دهد تا آنکه به مقطع انقلاب اسلامی می رسیم.

* می رسیم به مقطع انقلاب اسلامی. با وقوع انقلاب که اتفاقا نیروی هوایی همگام با آن بوده و اتفاقات 19 بهمن ماه 1357 مبین هسته مردمی این بازوی قدرتمند می باشد ، گروهی شعار حذف ارتش را سر می دهند و از سویی دیگر ، فعالیت تجزیه طلبان خصوصا در منطقه کردستان رخ می دهد که به طور قطع نمی توان نقش ارزنده پایگاه هوایی همدان را در سرکوب این اتفاقات که می توانست بروز بحران  برای کشورمان در پی داشته باشد نادیده گرفت ، لذا لطفا این برهه زمانی حساس را تشریح نمایید.

متاسفانه کارهایی که نیروی هوایی در طی جنگ و بعد از آن انجام داده است یا گفته نشده و یا اگر گفته شده به صورت ناقص بوده است لذا نیروی هوایی مظلوم واقع شد.

خدمت شما عرض کنم قبل از آنکه انقلاب به پیروزی برسد ، هسته های اولیه مبارزین در همینجا تشکیل می شود که همکاری بسیار نزدیکی با شهید آیت الله مدنی داشتند. اما برای تحلیل حرکت 19 بهمن ماه باید برگردیم به همان زمان ، چرا که هرچیزی را باید در بستر زمانی خود تجزیه و تحلیل کرد، اینکه ما راحت صحبت کنیم تعدادی آمدند رژه رفتند صحیح نیست ، چرا که آنان فکر می کردند اگر انقلاب نشود ، فردا اعدام خواهند شد ، مگر یک نظامی می تواند علیه چیزی تظاهرات کند و تفکراتی از این دست؟!


با این تفاسیر یک سری از همافران ، درجه داران و همچنین خلبانان به عنوان نخستین ها  در روز 19 بهمن ماه پیوستن خود را به انقلاب ابراز کردند و به همین دلیل کارکنان نیروی هوایی خود را صاحب انقلاب می دانستند ، لذا طبیعی بود که نیروی هوایی خود را پیش قراول انقلاب بداند.

در همین زمان ، برخی گروه ها در اطراف کشور خصوصا منطقه غرب درگیری هایی را آغاز کردند و از آنجا که نیروی هوایی به عنوان تنها نیرویی که ساختار خود را حفظ کرده بود یعنی کمترین خلل و آسیب به ساختار آن چه از بعد تجهیزاتی و چه انسانی وارد شده بود ، مامور مقابله با این اتفاقات شد.

البته باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که وقتی ضدانقلاب شعار انحلال ارتش را سر می داد، می دانست که ارتش اول منطقه هستیم ، چه از بُعد تجهیزاتی و چه آموزشی و از طرفی نیروی هوایی که پیش قراول انقلاب قرار گرفته ، بعدها ساختار خود را اصلاح و بازیابی کرده و از انقلاب دفاع خواهد کرد.

همچنین در آن زمان گروه نظامی دیگر مثل سپاه وجود نداشت و تنها تحت عنوان کمیته انقلاب اسلامی فعالیت هایی صورت می گرفت ، با این تفاسیر از نظر ضدانقلاب باید این ارتش از بین می رفت ولی با درایت و بینش سیاسی حضرت امام (ره) این اتفاق رخ نداد چرا که ایشان می دانستند این قدرت ملی در راستای حفظ انقلاب خواهد بود.

*و اما نقش نیروی هوایی در مقابله با غائله های رخ داده چه بود؟

نیروی هوایی ، یک نیروی تاکتیکی هست و یک سری ماموریت راهبردی ، عملیاتی  و طبیعتا تاکتیکی برای آن تعریف شده است یعنی به این صورت نیست که با هواپیما و مسلسل آن تانک بزنیم ولی از آنجایی که در ابتدای انقلاب توان مناسب برای مقابله نبود ، این نیرو وظایف دیگر یگان ها را بر دوش گرفت و علاوه بر ماموریت های محول شده خود وظایف نیروی زمینی را انجام داد ، یعنی به شکار تانک ها رفت ، در کنار آن وظایف ژاندارمری را بر عهده گرفت و اجازه ورود ضدانقلاب را به مرزها نداد ، حتی کارهای شهربانی نیز در برهه ای بر دوش این نیرو بود ، یعنی هرجا احساس نیاز شد ، همه کاره میدان گشت.

خدا رحمت کند شهید محمد نوژه را که نامشان بر این پایگاه می درخشد ، ایشان در جایی شهید شد که وظیفه حفظ آن بر عهده شهربانی بود ، وقتی ماموریت می رسد شهر پاوه آزاد شود ، گروهی از نیروهای انقلابی در محاصره ضد انقلاب قرار می گیرند که ایشان وظیفه پیدا می کند مواضع دشمن را بمباران ساخته به گونه که نیروی های خودی آسیب نبیند و در همین ماموریت به دلیل ارتفاع پایین و هدف قرار گرفتن به کوه برخورد کرده و شهید می شود.

این کار شهید نوژه در سال 1358 و مشابه آن که بسیار است بایستی توسط دیگر سازمان ها انجام می گرفت اما عملا نیروی هوایی در 2-3 ماه اول انقلاب کار تمام نیروها را انجام داد یعنی نیروی زمینی ، ژاندارمری ، شهربانی ، حفظ شهرها و کشور و بار مسئولیت به طور کامل بر دوشش بود.

بعد از این اتفاقات ، با آغاز جنگ و در روز یکم مهرماه 1359 ، بیش از 200 فروند جنگنده به مواضع دشمن بعثی حمله کردند، افرادی که تجربه ای در بحث پروازهای تخصصی دارند می دانند که برای برگزاری مثلا یک رژه هوایی که تعداد آن به مراتب کمتر از این می باشد ، 3 تا 4 ماه باید برنامه ریزی کنیم که لیدر دسته چه کسی باشد ، جانشین لیدر چه کسی ، کنترل کننده و ناظر هوایی چه کسی باشد ، خلبانان چه کسانی باشند و در کجا قرار بگیرند و ... تا یک روز رژه انجام شود.

پس با این اوصاف ، وقتی 140 فروند هواپیما به پرواز در می آیند ، اگر دقت کنیم ، یک ساختار قوی ، آموزش دیده و منسجم وجود داشته که این تعداد به عمق خاک دشمن وارد شوند و 60 فروند در داخل خاک کشور آنان را محافظت و پشتیبانی کنند ، نکته جالب هم اینجاست که تمام این اتفاقات در شرایط جنگی و خطرهای بالا صورت گرفته است.

گفتن این موضوع هم خالی از لطف نیست که خاطرات مقام معظم رهبری بیان شده ، زمانی که این عملیات انجام گرفت ، گزارش آن را به نمایندگان مجلس دادم و گفتم این اتفاق مانند یک معجزه بود و همه نمایندگان آنجا تکبیر گفتند ، پس از نقش نیروی هوایی در اول جنگ می توان هزاران کتاب نوشت.

*امیر، حال می رسیم به شروع جنگ و مطالبی از این دست که صدام در تصورات خود فتح سه روزه خوزستان و هفت روزه تهران را می پروراند ، تعدادی در داخل در حال سوء استفاده بودند ، قراردادهای نظامی ما لغو شد و نتیجه پشتیبانی لجستیکی و نظامی دیگر وجود ندارد ، پس شرایط مساعد نیست ، از سوی دیگر بر خلاف تصور عموم جنگ ما از مدت ها قبل از 31 شهریور 1359 شروع شد ، در 2-3 ماه اول جنگ نیز به اندازه کل هشت سال دفاع مقدس شهید دادیم ، چرا که طبق عرایض شما نیروی هوایی از پشتیبانی کننده به عمل کننده تبدیل شد و نهایتا اولین عملیات یعنی انتقام و اولین شهیدان آغاز جنگ (شهیدان صالحی و حیدری) از این پایگاه بوده است ، لذا توضیحاتی در خصوص این بازه زمانی 3 ماهه که نیروی هوایی در آن بسیار مظلوم واقع شده بفرمایید.

همانطور که عنوان کردید در 31 شهریور 1359 عراق حملات هوایی خود را به صورت گسترده آغاز کرد و پایگاه های هوایی را به عنوان اهداف راهبردی که باید از میان برود ، در برنامه قرار داد، یکی از این پایگاه ها که به آن حمله شد ، همین پایگاه سوم شکاری می باشد چرا که آنها می دانستند کجا باید از بین برود تا به اهداف پیش بینی شده خود برسند اما نیروی هوایی در مقابل با دو حرکتی که انجام داد ، ماشین جنگی صدام را متوقف کرد ، یکی دو ساعت بعد از شروع جنگ ، که هشت فروند هواپیما به ترتیب چهار فروند از بوشهر و چهارفروند از همدان پایگاه های هوایی الشعیبه و کوت را هدف قرار می دهند تا هشداری به آنان بدهند.

لذا آنان فکر کردند این کار به صورت غیرمرقبه انجام شده اما با مشاهده پرواز 140 فروندی فردای آن روز فهمیدند نه...پس نیاز به بازبینی در طرح های خود پیدا کردند.

اما اینجا باید یک بازگشتی داشته باشیم به قبل و موضوع کودتای نقاب که این مطالب رو کسی نتوانسته به خوبی توضیح دهد و ما هم آنچنان نمی توانیم توضیح دهیم چون از اتفاقات عجیب انقلاب است.

* توضیح از چه لحاظ؟

کسی نتوانست به خوبی در مورد این مطلب توضیح دهد و متاسفانه عده ای هم روی این واقعه موج سواری کردند تا خود را به ملت نشان داده و نقش نیروی هوایی و خصوصا پایگاه سوم شکاری را کوچک کنند، لذا این نیرو و در راس آن این پایگاه مظلوم واقع شد ، چرا که به عنوان پایگاه مادر نقش کلیدی در تمام تاریخ جنگ داشته است.

ما وقتی به عقب بر می گردیم می بینیم که شهید نوژه در سال 58 شهید شده یعنی قبل از شروع جنگ ، از طرفی کودتای نوژه قبل از آغاز هشت سال جنگ تحمیلی کشف می شود ، حال چرا برنامه ریزی کرده بودند که این کودتا در این زمان و از این پایگاه انجام شود؟

ما نتوانستیم برخی مسائل را به درستی بیان کنیم و از طرفی خوب قلم فرسایی نکردیم ، قبل از آنکه جنگ آغاز شود ، غائله کردستان را به راه می اندازند و وقتی به نتیجه نمی رسد ، برنامه ریزی برای کودتای نقاب در اسفند 1358 شروع می شود ، آن هم در فرانسه و با محوریت سازمان های اطلاعاتی CIA ، موساد و برخی سرویس های منطقه.

زمان اجرا برای تیر 1358 تعیین می شود و مکان اجرای آن نیز پایگاه سوم شکاری همدان ، حال برخی روی این واقعه آنچنان موج سواری کردند که همه تصور کنند کل پایگاه جمع شده است کودتا انجام دهد غافل از آنکه شاید تنها یک یا دو نفر از این موضوع مطلع بوده و عمده اتفاقات خارج از فنس های این پایگاه رخ داد.

اجرای کودتا در پایگاه سوم شکاری هم به نظر بنده سه علت داشت ، 1-هسته های انقلابی که پیش از بهمن 1357 در این پایگاه تشکیل شد ، 2- در کردستان می درخشد و شهید هم داده است ، 3-پایگاه از نظر تجهیزات و سلاح کاملا بروز است و باید از بین برود.

خوب به چه شکل این امکانات از بین بروند؟ آمریکایی آمدند و با با یک تیر دو نشان زدند.

1.اگر کودتا به نتیجه می رسید که کار تمام شده بود.

2.اگر هم به نتیجه نمی رسید یک سری از نیروی های خوب ما و یک سازمان را در دیدگاه مردم بد جلوه دهند که مورد دوم اتفاق افتاد.

در چنین شرایطی همه فکر کردند کل پایگاه آمده تا کودتا کند و متاسفانه در حال حاضر نیز در نظر عموم به این شکل است ، چرا که تحلیل دقیق در خصوص وقایع جنگ صورت نپذیرفته ، در حالی که به جز یکی دو نفر از عوامل کسی در طرح ریزی آن از پایگاه حضور نداشت و تمام اتفاقات از خارج اینجا برنامه ریزی شده بود.

لذا وقوع این اتفاق ضربه بسیار بزرگی به ما زد ولی خدا را شاکریم که با وقوع جنگ اولین ضربه از پایگاه بر پیکره صدام وارد شد و اولین شهدای برون مرزی را تقدیم انقلاب کرد و به برکت خون همین شهدا بود که پایگاه در نزد مردم زنده گشت.

* برگردیم به نقش خلبانان افتخار آفرین نیروی هوایی در ماه های ابتدایی جنگ تحمیلی.

به نکته خوبی اشاره کردید ، ما بسیاری از خلبانان شهیدمان را در ماه های ابتدایی جنگ و خصوصا در عملیات تانک زنی که از وظایف نیروی زمینی است از دست دادیم به این شکل که جنگنده حین درگیری با تانک به زمین برخورد می کرد ، علت هم آن بود که پایگاه همدان ، به عنوان پایگاه مادر وظیفه پوشش مرزهای غربی و شمال غربی را به صورت توام داشت و از آنجایی که جنگنده سازمانی آن توان عملیات هم در روز و هم در شب و به طور کل در تمام شرایط آب و هوایی را دارد طبیعتا وظایف سنگین تری بر دوش آن بود.

البته سایر پایگاه ها هم در ماه های ابتدایی ، بیشترین حجم کاری را داشتند ولی شرایطی که ما با آن درگیر بودیم خصوصا شعاع عملیاتی سنگین تر بود و این توان باید حفظ می شد ، از سوی دیگر گاهی نیاز به گسترش به سایر پایگاه های هوایی مانند دزفول و امیدیه برای پشتیبانی زمینی احساس می شد که با یگان های پروازی این آنان عملیات انجام گیرد.

نکته مهم دیگر اجرای اکثرعملیات های بروز مرزی از همدان است ، به طور کلی هیچ پایگاهی به اندازه اینجا عملیات در عمق خاک عراق انجام نداده است و امروز با آمار جمع آوری شده به بیش از 750 سورتی پرواز عمقی در طی جنگ هشت ساله از اینجا می رسیم ، البته منظور از عملیات عمقی ، مناطقی مانند 40-50 مایلی از مرز مثل کرکوک نیست و آن را عمق نمی دانیم بلک اطراف بغداد و ورای آن مدنظر است.

با این شرایط ، پایگاه در اکثر عملیات های پشتیبانی هوایی ، پشتیبانی نزدیک و البته گشت هوایی نقش داشته و از همه مهمتر وظیفه جدا کردن نیروهای پشتیبانی کننده از خطوط عمل کننده دشمن را به خوبی انجام می دهد به این معنی که پالایشگاه ها ، دپوهای نظامی ، ذاغه های مهمات ، پایگاه ها ، کارخانجات نظامی و ... در 2-3 ماه ابتدایی با 120 سورتی پرواز منهدم شده ، در نتیجه ماشین جنگی صدام متوقف می شود اما متاسفانه در این موارد نیز چیزی گفته نشده است.

*امیر ، علت عدم بازگویی این مطالب را در چه می دانید؟

بنده خیلی از کتاب ها را در حوزه دفاع مقدس خوانده ام ، چه نوشته بچه های ارتش و چه سپاه ، اینجا به صحبتی می رسیم که مقام معظم رهبری فرمودند هشت سال دفاع مقدس گنجینه ای تمام نشدنی است و برای تمام نسل ها می تواند تغذیه باشد اما از همه لحاظ ، اگر کتاب های منتشر شده را مطالعه کنید و خود دفاع مقدس را به 360 درجه تقسیم کنید ، هرکدام مقداری بین 5 تا 10 درجه را شامل می شود که تحلیل شخص نویسنده است.

یعنی هرکسی ، دیدگاه خودش را به همراه دوستانش بیان کرده و به تحریر در آورده ، حتی کتابی که در خصوص تاریخ جنگ نوشته شده است که اکثر دوستان تحلیلگر ما ، آن را کامل ترین در نوع خود می دانند، بنده همه آن را خوانده ام ، پاراگرف به پاراگراف بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که نهایت بیش از 20 تا 30 درصد از تاریخ جنگ را بیان نکرده است.

در اینجا لازم می دانم یک مسئله ای رو مطرح کنم و از بحث نیروی هوایی خارج شوم، اینجانب در اواخر جنگ افسر رابط زمینی بودم و طبیعتا محل سکونتم با بچه های هوانیروز یک جا بود ، بنده از نزدیک تلاش این عزیزان را دیده ام یا هوادریا را ، در حالی که ، با مطالعه اکثر کتاب ها به این می رسیم که اصلا هوانیروز در عملیات ها نبوده و نقش آن نادیده گرفته اما من خود مشاهده کردم که در سرتاسر جبهه های جنگ حضور داشتند ، خوب چه کسی جواب گو است؟

یا مثلا ، شخصی کتابی در خصوص خاطرات خود تالیف می کند و به بیان جزیی ترین اتفاقات رخ داده می پردازد که اصلا بد نیست ، اتفاقا داستان سرایی خوبی هم انجام شده ولی تاریخ نگاری نکرده ، اما در همین کتاب وقتی به هوانیروز می رسیم تنها یک جمله نوشته شده ، "هوانیروز امروز با 50 سورتی پرواز ما را پشتیبانی کرد" ، اما در مورد اینکه این 50 سورتی به چه شکل انجام شده حرفی زده نشده!

به هرحال خیلی از مسائل ناگفته مانده ، کسی هم نمی گوید یا نمی خواهد بگوید شاید هم جرات بیان آن را ندارند، چون با بیان برخی صحبت ها و کنار هم گذاشتن آنان به این نتیجه می رسیم هروقت وحدت فرماندهی از بین رفت ، پیروزی حاصل نشد ، هرکجا منیت آمد ، در جبهه ها شکست خوردیم و هرکجا با هم بودیم پیروزی حاصل شد.

و در یک جمله از بین رفتن وحدت فرماندهی ، نتیجه منیت ها بود.

* امیر ، با بررسی عملیات های پایگاه همدان به موارد بسیاری می رسیم که واقعا ارجحیت دادن به هرکدام بسیار مشکل است ، عملیات هایی مثل حمله به H-3 ، حماسه مرحوم اسکندری و شهید دوران در برهم زدن اجلاس غیرمتعهد ها، هدف قرار دادن نقاط استراتژیک و ... ، اما یک عملیات هست که در مورد نقش نیروی هوایی در آن بسیار کم گفته شد که منظور مرصاد هست ، نقش نیرو در این عملیات حساس چه بود؟

بله ، بنده با آغاز عملیات مرصاد و از اولین ساعات در منطقه حاضر بوده و به عنوان یک افسر رابط نظامی در قرارگاه مشترک ارتش و سپاه و بعد از آن به عنوان خلبان شاهد همه اتفاقات از یک تا صد بوده ام.

اما قبل از آنکه وارد این موضوع شویم ، یک مطلب را عرض کنم ، مدتی قبل یکی از آقایان آمدند و با شور و حرارت شروع به صحبت در مورد این عملیات کردند ، بنده پیش خودم گفتم خدایا خواب می بینم این اتفاقات کی رخ داده؟! ، گفتم آقای فلانی شما که به این شکل صحبت می کنید چرا واقعیت ها را غلط بیان می کنید؟

گفتند چرا؟! ، بنده عرض کردم در این زمان چه اتفاقی افتاد؟ ، گفتند چطور؟! ، بنده در جواب گفتم آنجا حضور داشتم و کم کم با دادن کدهای جبهه ای ، سکوت کرد ، بنده هم در جواب گفتم لطفاً تاریخ جنگ را به نفع خود تمام نکنید!

ببینید در مرصاد چه اتفاقی رخ داد؟ شروع این عملیات در 5/5/1367 بود در حالی که ما قطعنامه 598 را قبل از آن امضاء کرده بودیم ، خوب تاریخ گویای همه چیز است ، چرا که بعد از قطعنامه 598 جبهه ها کلا سست شد چون انگیزه ها کم شد، در حالی که تنها کسانی که در جبهه ها باقی ماندند ارتشی ها بودند ، چرا که سپاه نیرویی مردمی بود و به صورت پرسنل به جبهه ها اعزام نشده بود که دادگاهی شود.

خوب با تصویب قطعنامه اولا انگیزه جنگیدن از بین می روند که لازم می بینم یک خاطره را بیان کنم ، در آن زمان سرهنگی بودند به نام علیاری ، فرمانده قرارگاه ارتش ، ایشون می گفتند که دشمن شبانه حرکت خود را آغاز کرده بود و کسی در جاده حضور نداشت جلوی آنها را بگیرد ، من به یک سرباز گفتم ، آقای سرباز شما بالای این تنگه با تفنگ باشی ، کسی جرات عبور ندارد ولی سرباز گوش نکرد یعنی چنین شرایطی حاکم بود که علت هم همان عدم انگیزه جنگیدن بود.

از سویی منافقین که نیرویی سازمان یافته بودند شرایط را مناسب می بینند ، در چنین شرایطی آنها فکر می کردند اگر کرمانشاه را تصرف کنند به 40 تا 50 درصد از اهداف خود خواهند رسید و در همین زمان بود که نیروی هوایی آخرین شهید خود در طی جنگ و از همین پایگاه داد ، شهیدان اکبری و ذوقی که پالایشگاه کرکوک را به عنوان یک هدف اقتصادی مورد اصابت قرار دادند و خود نیز هدف تجهیزات ضدهوایی قرار گرفتند.

از سویی دیگر با تصویب قطعنامه عراق خود را برای حمله گسترده دوم هوایی آماده کرد و سایت هایی مثل سوباشی را بعد از پذیرش 598 مورد هدف قرار داد یا خود پایگاه را دوبار مورد آماج حملات خود ساخت که در یک مورد بنده در آلرت حضور داشتم و دیدم میراژ ها باند پروازی را با بمب های تایمری بمباران کردند تا راه را برای حرکت منافقین باز کنند و به نوعی خود را از درگیری مستقیم کنار کشیدند ، غافل از آنکه پرسنل پایگاه در زمان شش ساعت ، شرایط را برای پرواز دوباره جنگنده ها آماده کردند.

در این شرایط هم باز اولین جواب از سوی قشر نیروی هوایی بود ، یعنی شروع به بمباران جاده ها کردند تا حرکت ها کند شد و بعد از آن نیروهای مردمی رسیدند و جلوی منافقین را بستند ، در نتیجه نخستین نیرو در جنگ نیروی هوایی و آخرین نیز ما بودیم.

* بسیار خوب ، اما در خصوص وظایف هواپیمای فانتوم به نقش پوشش هوایی خصوصا منطقه غرب کشور و مقوله عکس برداری توسط جنگنده شناسایی RF-4 کم پرداخته شده ، لذا سوال بعدی ما در خصوص این دو نقش ارزنده و مهم F-4 است.

تمام هواپیماهای حاضر در نیروی هوایی به جز فانتوم ، تماما یا تک ماموریتی هستند یا دو ماموریتی ، در حالی که تنها هواپیما با توان اجرای کلیه ماموریت های تعریف شده مانند پشتیبانی نزدیک ، پشتیبانی هوایی ، حمل تسلیحات هوا به زمین از نوع تلویزیونی و لیزری ، عکس برداری ، پرواز در شب و ... F-4 می باشد و جالب است بدانید آمریکایی ها وقتی این هواپیما را ساختند ، یک جمله قشنگ در موردش بیان کردند که همان Just Happend هست که به زبان خودمان می شود معجزه.

از همین مطلب می توان به نقش بارز این جنگنده در ماموریت هایی که شما عرض کردید پی برد.

* با پایان جنگ می رسیم به مقوله بازسازی ، نوسازی و تست تسلیحات ساخت داخل ، در این موارد نیروی هوایی چه کارهایی را انجام داده است؟

در این مورد یک نکته رو باید عرض کنم ، درسته آمریکایی ها این هواپیما را ساختند و قاعدتا تمام تسلیحاتی که همراه آن به ما دادند ، برد و توان آن برایشان مشخص است.

مثلا برد موثر موشک چقدر است ، بمب ها چگونه هستند ، کارکرد موشک ماوریک به چه شکل است و ...ولی امروزه همه این تسلیحات بازسازی و نوسازی شده است.

به طور مثال همراه هواپیما بمب های لیزری به ما داده بودند که نیاز بود یک فروند هدف را lase  (هدفگذاری لیزری) کند و دیگری بمب را پرتاب سازد ، در حالی امروز این دو کار توسط یک هواپیما انجام می شود ، غلاف های نشان گذار تولید شده است ، ساخت بمب های هدایت شونده با برد بالا توسط جهادخودکفایی با کمک بچه های صنایع دفاع را داشته ایم که مورد آزمایش قرار گرفته و نمونه آن نوع هوشمند قاصد است و یا تست موشک ضد کشتی قادر می باشد که بردی بیش از 200 کیلومتر دارد.

یک نکته رو باید در نظر داشت که در خصوص ساخت تجهیزات وجود دانش آن مدنظر است و الحمدالله در حال حاضر دانش لازمه را به صورت بومی به دست آورده ایم.

*خوب امیر ، حال به مقوله ای می رسیم به اسم اورهال (نگهداری) هواپیماها و اینکه با توجه به شرایط منطقه و تهدید هایی که البته همواره داشته ایم، اگر به هر دلیلی نیازی به مقابله با این موضوع باشد ، شما توان پایگاه تحت امر خودتان را چگونه ارزیابی می کنید؟

ما همیشه مبنا و هدف گذاری خود را به این شکل می گذاریم که بهترین دفاع ، حمله است ، در حال حاضر نیز در پایگاه شرایط بسیار خوبی حاکم است و لازم هست مطلع باشید اگر قرار به انجام ماموریتی باشد ، بیش از 70 تا 80 درصد عملیات برون مرزی آن بر مبنای اینجا طرح ریزی خواهد شد و در یک کلام همدان پایگاهی راهبردی ایست.

در بعد تعمیرات و اورهال به خود کفایی رسیده ایم و البته در بخش آموزش هم تمام کارها از صفر تا صد در داخل کشور انجام می پذیرد ، چرا که ما در همدان سه گردان داریم ، یک گردان با وظیفه تاکتیکی برای فانتوم ، دیگری گردان آموزشی F-4 که خلبانان فارغ التحصیل شده از دانشکده هوایی را برای کابین عقب ، کابین جلو و بعد از آن معلم خلبانی آموزش می دهد و در این مورد از دانش روز دنیا همچون شبیه ساز ها استفاده می کنیم و گردان سوم هم ، هواپیمای عکسبرداری RF-4 است که ماموریت های خود را انجام می دهد.

همچنین لازم به ذکر است که امروز  100% هواپیماهای ما عملیاتی هستند.

*نکته بعدی که در حال حاضر بسیار به آن پرداخته می شود ، مقوله جنگ الکترونیک است که اکثریت اتفاقات روی داده در سرتاسر جهان بر مبنای آن می باشد ، نیروی هوایی در خصوص این موضوع چه فعالیت هایی را صورت داده است؟

در خصوص جنگ الکترونیک کارهای بسیار در حوزه آفند (ECM) و پدافند (ECCM) صورت گرفته چرا که این بحث اولویت نیروهای مسلح ما می باشد.

ما وقتی در مورد جنگ الترونیک صحبت میکنیم ، قاعدتا امواج را مورد بررسی قرار می دهیم ، خوب این موضوع سه بعد دارد که یک مورد آن جمع آوری سیگنال های مختلف مثل رادیویی ، راداری ، لیزری و ... می باشد که در این بحث پیشرفت های بزرگی در جمهوری اسلامی رخ داده است و بسیار به روز هستیم.

بعد بعدی بحث آفندی است که به زیرشاخه های مختلفی تقسیم می شود ، مانند Chaff/Flare (شراره/باریکه)، غلاف های مختلف با قابلیت تولید سیگنال و ... که با گرفتن سیگنال رادار ، جوابی قوی تر به آن داده و رادار را اصطلاحا سفید می کند ، در بخش زمینی که امکانات لازم را داشتیم ، در بخش هوایی هم دستگاه های  Stand of Jammer را درست کرده ایم که بر روی هواپیما نصب شده و در منطقه نمونه ای ندارد.

در بحث پدافند یا ECCM نیز به دانشی رسیدیم که دستگاه های خود را از آفند جنگ الکترونیک حفظ کنیم که مورد اغتشاش و حمله طرف مقابل قرار نگیرد.

به طور کل در بحث جنگ الترونیکی در منطقه قدرت اول هستیم.

*امیر در بحث بمباران شبانه فعالیت ها به چه شکل است؟ ، آیا همچنان نیاز به Flare برای روشن ساختن آسمان ناحیه هدف گیری وجود دارد؟

عرض کنم استفاده از Flare ها برای زمانی است که نیاز به شناسایی هدف و حضور بر بالای آن است ، اما امروزه به این شکل نیست ، اگر هدف متحرک باشد کار کمی سخت می شود ولی اگر ثابت باشد مختصات زمینی آن را به دستگاه هدف گیری می دهیم و سلاح از جای دیگر پرتاب و دقیقا به نقطه مورد نظر اصابت می کند ، در خصوص اهداف محترک این کار با کمی محاسبات انجام می پذیرد.

*و نکته پایانی در خصوص غلاف های سوخت گیری (پراپ/بسکت) یار به یار هواپیمای فانتوم است که در این خصوص کارهای ارزنده ای انجام گرفته است ، اصولا علت اجرای این پروژه با وجود توانایی جنگنده برای سوخت گیری از هواپیمای تانکر چیست؟

ببنید ، هدف این کار چیست؟ برای آنکه شعاع عملیاتی هواپیما زیاد شود ، پس نیاز به سوخت می باشد ، خوب گاهی امکان استفاده از هواپیماهای غول پیکر تانکر وجود ندارد و در این زمان نیاز به حضور پلتفرومی با سرعت و قدرت مانور بالا است که سوخت مورد نظر را به هواپیمای عازم هدف داده و خود به سلامت باز گردد ، لذا در این خصوص فعالیت هایی انجام گرفته است که مشاهده فرمودید.

*امیر بسیار ممنون بابت آنکه سوالات را با حوصله پاسخ گفتید ، به عنوان آخرین سوال نظر خودتون رو به عنوان خلبان در مورد هواپیمای فانتوم بگویید ، با توجه به اینکه چند روز پیش 46 اُمین سالگرد تحویل این شبح دوست داشتنی به کشورمان بوده است.

پرواز کلاً زیباست ، پروازی که باعث انگیزه شود ، بنده در پاسخ به سوال شما خاطره ای از خودم را در دوران دفاع مقدس نقل می کنم ، یک روز در قرارگاه عملیاتی حضور داشتم ، ماموریتی به ما داده شد برای بمباران هدفی.

بنده در آن زمان سروان بودم ، به فرمانده گفتم فلانی برد توپخانه شما برای هدف قرار دادن این نقطه کافی است ، چرا ما هواپیما را بلند کنیم و این همه هزینه شود؟

ایشان پاسخ قشنگی را دادند ، گفتند جناب سروان ، ما هدفمون این نیست که شما بیایید و بمبی را بزنید ، همین که صدای هواپیمای خودی بالای سر رزمندگان باشد ایجاد انگیزه می کند و فکر می کنند پشتیبانی دارند.

از همین موضوع می شود به اهمیت بالای نیروی هوایی در همه نبردها پی برد.