در طول جنگ سرد، سرزمین ایران به لطف جغرافیا به عنوان یکی از کشور های بسیار مهم خط مقدم در استراتژی جهانی جلوگیری از گسترش نفوذ اتحاد شوروی تبدیل شد.
محمدرضا شاه پهلوی نیز به عنوان پایدار ترین متحد آمریکا در تمام منطقه (سوای اسرائیل) نمایان شد. اما شاه می‌توانست هم پیمانی «دشوار» باشد که «فرازجویی‌های منطقه‌ای و میل اش به تسلیحات همیشه افزایش می‌یافت.»
 
در راستای این سیاست، و افزایش توان دفاعی در مقابل رقیب های منطقه‌ای، شاه به خرید مدرن‌ترین تجهیزات موجود برای نیروهای مسلح ایران اقدام نمود. ‏از جمله این تجهیزات مدرن، جنگنده فانتوم بود که نخستین ابراز گرایش های شاه به آن در گفت‌وگو با مقامات آمریکایی به اوایل دهه ۱۹۶۰ مربوط می‌شود.
 
در سال ۱۹۶۲، واشنگتن و تهران بر یک برنامه پنج ساله کمک های اهدایی توافق نمودند که شامل ۵۲ فروند رهگیر F-5 فریدام فایتر می‌شد. شاه در نشستی با سفیر ایالات متحده Holmes و ژنرال ها Hayden و Twitchell مورخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۶۲ از ایشان در مورد F-5 میپرسد و اینکه آیا این جنگنده برای ایران مناسب است.
 
پاسخ مقامات آمریکایی مثبت بود و آنها سپس توضیحات مفصل از مزیت های F-5A برای ایران ارائه دادند. 
 
‏شاه سپس در مورد در دسترس بودن F-110* سوال کرد. آمریکایی‌ها در پاسخ به قیمت و سطح پیچیدگی بسیار بالا پرنده مذکور اشاره نمودند و اعلام کردند که در زمان حال F-110 برای کمک های نظامی در نظر گرفته نشده است. 
 
*پیش از استاندارد سازی نام ها در ۳ اوت ۱۹۶۲، F4H در USAF اف-۱۱۰ نام داشت. شاه پس از توضیحات آمریکایی‌ها به این نتیجه رسید که امکان به دست آوردن F-110 در زمان حال بسیار کم است.
 
وی سپس با مشاوره مقامات تصمیم گرفت که اکنون ۸ گردان (هر گردان ۱۳ فروند) فریدام فایتر جهت دفاع ایران از تهدید های هوایی از عراق و افغانستان کافی است. در این بازه زمانی، ایالات متحده معتقد بود که یک وضع سیاسی و اقتصادی بی‌ثبات، که هر دو در زیر آرامش مضطرب حاکمی که صحنه کنونی ایران را فرا گرفته فعال هستند، از هر تهدید نظامی کنونی برای ایران خطرناک تر است. در نتیجه، آنها همیشه از زیاده روی در خرید های نظامی ایران بیمناک بودند.‏
 
شاه ایران نیز با اشاره به پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی در ایران و افزایش درآمد نفتی(که در سال ۱۹۷۰ تا ۱.۲ میلیارد دلار برآورد میشد)،عدم رضایت خود از وضعیت دفاعی/نظامی کنونی ایران و باور خود بر الزام افزایش نقش ایران در برنامه‌ریزی های استراتژیک ایالات متحده را اعلام می‌نمود. در اواسط سال ۱۹۶۴، در میان نگرانی های روز افزون شاه از تهدیدات منطقه‌ای، از وی دعوت میشود تا با پیش نمونه F-5 در لس آنجلس پرواز نماید.
 
پس از پرواز با F-5B، شاه در نشستی با مقامات نظامی (۱۲ ژوئن) آن را «زیبا، مانورپذیر، آسان پرواز، و در کل بهتر از آنچه می‌دانستم» توصیف کرد. 
 
‏اما با توجه به تجهیز همزمان همسایه های ایران به جنگنده های MiG و بمب افکن های دور برد، شاه از مقامات آمریکایی درباره تناسب F-5 برای ایران سوال می‌کند. 
 
‏مقامات آمریکایی نیز برتری MiG-21 بر F-5 را در بعضی شرایط قبول می‌کنند، اما پاسخ می‌دهند که برد محدود MiG به آن اجازه نمی‌دهد تا به صورت مؤثر در عمق سرزمین ایران با F-5 مقابله کند. در نتیجه F-5A های نیروی هوایی ایران می‌توانند به تنهایی Tu-16 های عراقی را مهار کنند.
 
‏شاه، که به نظر می‌رسید تحت تأثیر این نظریات صریح قرار گرفته بود، بیان کرد که برای بکارگیری F-4C برنامه‌ریزی نخواهد کرد. وی اذعان داشت که فانتوم پرنده برتری نسبت به F-5 است. اما، از لحاظ مالی بسیار گران خواهد بود و به دلیل پیچیدگی بر نیروی هوایی فشار خواهد آورد. ‏
 
درنتیجه تصمیم گرفته شد تا نیروی هوایی شاهنشاهی بار دیگر به F-5 مجهز شود—البته شاه اصرار کرد که کمپانی های تسلیحاتی آمریکا موشک های بهتری را نسبت به نمونه های موجود (AIM-9B) ارائه دهند. 
 
 
[مراسم دریافت F-5A سریال 8382-63 در مهرآباد، ۱ فوریه ۱۹۶۵]
 
 شاه در این نشست همچنین به پدافند هوایی زمین پایه اشاره نمود و از مقامات در مورد در دسترس بودن یک گردان موشک MIM-23A HAWK برای دفاع از تأسیسات نفتی و پایگاه های هوایی همدان و دزفول سوال کرد. در پاسخ اعلام شد که میتوان یک گردان HAWK به ارزش ۲۱ میلیون دلار را فراهم نمود. 
 
‏در اوایل سال ۱۹۶۴، شاه با اشاره به تهدید های افزون از طرف همسایه های عرب و گسترش پن عربیسم و ناصریسم، طرح خرید های عظیم نظامی به ارزش ۴۵۰ میلیون دلار را به دولت ایالات متحده اعلام کرد. دولت آمریکا نیز با نگرانی نسبت به تأثیر خرید های به این عظمت بر وضعیت اقتصادی ایران سرانجام شاه را راضی نمود که خرید ۲۵۰ میلیون دلار تا ۵ سال آینده (۵۰ میلیون نقد و ۲۰۰ میلیون اعتبار) نیاز‌های امنیتی ایران را فراهم می‌کند.
 
این تفاهمنامه، که شامل خرید ۲ گردان F-5 بیشتر و گسترش تعهد کمک های اهدایی تا سال مالی ۱۹۶۹ نیز میشد، در ۴ جولای ۱۹۶۴ به امضا رسید. ‏اما طولی نکشید که شاه بار دیگر به تهدید های «غیر شوروی» اشاره کرد و با توجه به ورود به خدمت MiG-21 به نیروهای هوایی کشورهایی منطقه همچون عراق، اعلام نمود که خرید جنگنده‌ای بهتر از F-5 اکنون «ضروری» است. 
 
در این راستا وی به F-5X، فانتوم و F-111 بعنوان جایگزین اشاره نمود. ‏در یک بررسی نیاز های دفاع هوایی ایران برای ISA در پاییز ۱۹۶۵، ستاد مشترک ایالات متحده باور خود را در تأیید نیاز ایران به جنگنده های توانمند تر ابراز می‌کند و پیشنهاد می‌کند تا دو گردان (۲۶ فروند) فانتوم جایگزین F-5 ها شود و ارسال آنها تا سال مالی ۱۹۷۳ به تأخیر انداخته شود. در باب دفاع هوایی زمین پایه نیز ستاد مشترک فروش یک گردان دوم موشک HAWK را پیشنهاد می‌کند که در سال ۱۹۷۰ عملیاتی خواهد شد. 
 
‏شاه مدتی است که تمایل به خرید یگ گردان F-111 دارد که تا سال مالی ۱۹۷۰ تحویل داده شوند.
 
شاه در اواخر سال ۱۹۶۵ به سفیر ایالات متحده اعلام می‌کند که F-111 بهترین جایگزین خواهد بود، اما قیمت آن (۵ میلیون دلار یا بیشتر برای هر فروند) بسیار برای ایران زیاد است. دولت آمریکا نیز به دلایل قیمت، پیچیدگی، قرار داشتن در مرحله پژوهش و توسعه (R&D)، و عدم وجود نیاز به چنین سلاحی در حال و آینده ایران، با فروش F-111 مخالفت می‌کند.
 
شاه امکان خرید F-4C را نیز مطرح می‌کند اما قیمت ۲.۵ الی ۳ میلیون دلاری فانتوم نیز سنگین است. ‏شاه F-5X* را بعنوان نخستین گزینه مورد نظر خود اعلام می‌کند و باور دارد که ۲ گردان F-5A/B که در تفاهمنامه ۱۹۶۴ خریداری شده بود باید با تعدادی مشابه F-5X جایگزین شود.
 
 
*طرح F-5X (که با نام P-530 نیز شناخته می‌شد)در نهایت در شکل F/A-18 هورنت به خدمت رسید.
 
شاه همچنین آشکار می‌سازد که فرانسوی ها به وی پیشنهاد فروش میراژ-۳ را دادند که قیمتی تقریباً نصف فانتوم دارد و بسیار زود تر تحویل داده خواهد شد.
 
شاه همچنین به آمریکایی ها بروز داد که یک خلبان اسرائیلی به ایران آمده و پس از پرواز با F-5 آن را بسیار ضعیف تر از میراژ تشخیص داد. در نوامبر ۱۹۶۵ شاه دولت آمریکا را برای اعتبار های بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد، و در ژانویه ۱۹۶۶ از متخصصان آمریکایی می‌خواهد تا یک تحقیق در مورد نیاز های دفاع هوایی ایران انجام دهند. به درخواست وزارت خارجه و دفاع، یک تیم از قوای سه گانه توسط ستاد مشترک تشکیل می‌شود. 
 
‏طبق نامه های داخلی، دولت آمریکا باور داشت که «شاه به طور کلی خطر غیر-شوروی به ایران را بیش از آنکه است بزرگ نشان می‌دهد*، و ما مایل هستیم که او را از خریدهای تسلیحاتی بسیار پیشرفته منصرف کنیم.» 
 
*البته اذعان دارند که شاه حقیقتا به این تهدیدات باور دارد. «از سوی دیگر، شاه قدرت خرید دارد و مصمم است تا نیروهای خود را مدرنیزه کند. در نتیجه، روابط سیاسی لاینقطع ما منوط به یک پاسخ همکارانه معتدل است.» 
 
پس از سفر به ایران از ۱۶ فوریه تا ۳ مارس، تیم مذکور به سرپرستی ژنرال Chelsey Peterson، پیشنهاد تهیه تجهیزاتی به ارزش ۱۹۲ میلیون دلار را می‌دهد.
 
در رسته دفاع هوایی، این تجهیزات شامل یک گردان (۱۶ فروند) F-4، دو رادار متحرک، و یک گردان موشک Hawk برای دفاع برد متوسط، می‌شد. ‏ستاد مشترک ارتش نیز با یافته های تیم موافقت کردند.
 
در ۲۳ مه ۱۹۶۶، پرزیدنت جانسون یک پکیج ۲۰۰ میلیون دلاری از فروش و اعتبار را تأئید نمود که توافق ۱۹۶۴ را تا ۱۹۷۰ تمدید می‌کرد. البته وی فرمان داد تا قاچ های ۵۰ میلیون دلاری پس از بازبینی سالانه شرایط اقتصادی ایران تأیید شوند. 
 
‏اما شاه نارضایتی خود از بعضی از تعدادها، مخارج و تاریخ های ارسال، را بیان کرد.برای مثال شاه اشاره نمود که یک گردان اجازه حضور تنها ۲-۳ فروند در هر پایگاه را میدهد که قابل قبول نیست.
 
وی همچنین ارسال ۱۹۷۰ را غیر قابل قبول دانست و اشاره کرد که عراق اکنون MiG-21 را در خدمت دارد. در مورد مخارج F-4 نیز شاه قیمت ۳۹ میلیون برای ۱۲ فروند را بسیار بالا دانست، اما نه غیر قابل قبول.
 
وی گفت که فرانسوی ها میراژ را به قیمت ۱.۱ میلیون در حالت «عریان»، و ۱.۶ میلیون به صورت «کامل» پیشنهاد کرده‌اند. فرانسوی ها همچنین تضمین کرده‌اند که نخستین میراژ را در ۲۰ ماه به ایران می‌فرستند و کل سفارش را در ۳۲ ماه تکمیل خواهند کرد.
 
وی همچنین اشاره کرد که می‌تواند برای بهای یک فانتوم، دو میراژ را خریداری کند. اما وی همچنین اذعان داشت که فانتوم پرنده بسیار بهتری است. ‏شاه همچنین بیان می‌کند که در سفر های خود به شوروی، روس ها یه وی تسلیحات خود از جمله میگ را پیشنهاد کرده‌اند.
 
شاه در ژوئن ۱۹۶۶ در گفت‌وگویی با سفیر ایالات متحده می‌گوید که قصد دارد که «منطقی» باشد. ‏وی می‌گوید که اگر دولت آمریکا پاسخگو باشد، مایل است که رابطه خود را با تأمین کننده تجهیزاتی سنتی خود ادامه دهد.
 
این به خصوص در مورد تجهیزات «مرگبار» و «حساس» همچون هواگرد ها صدق می‌کند. وی اشاره میکند که یک خلبان پس از برخاست، از کنترل خارج است و میتواند علیه کشورش عمل کند. ‏در نتیجه،شاه می‌خواهد تا برنامه هواگرد ها در دستان ایمن آمریکا باقی بماند.اما تجهیزات دیگر همچون پدافند زمینی شانس انجام چنین عملیات های خرابکارانه را نمی‌دهند. بنابراین، اگر آمریکا مایل نیست تا این تجهیزات را با قیمت و شروط قابل قبول ارائه دهد، می‌توان آن از دیگران تهیه کرد. 
 
‏شاه از محدودیت ۱-۲ گردان Hawk بسیار ناراضی بود و با خشم به مقامات آمریکایی میگوید که نمی‌تواند یک گردان را خرد کند و از تأسیسات مختلف خود با یک یا دو پرتابگر محافظت کند. وی همچنین اشاره میکند که مصری ها اکنون ۸ پایگاه SAM دارند و عراق و افغانستان نیز توسط روس ها تجهیز شدند. ‏شاه در ژوئن ۱۹۶۵ از ژنرال Jablonsky درباره تأثیر گذاری SAM های روسی در ویتنام میپرسد و ژنرال پاسخ میدهد که آنها تنها موفقیت های محدودی داشته‌اند. شاه اشاره میکند که تا کنون به روس ها مراجعه نکرده—فقط به فرانسوی ها و بریتانیا (با این علامت که آنها خیلی جذاب نبوده‌اند).
 
‏وقتی که سفیر Armin H. Meyer امیدواری شخصی خود را از امتناع شاه از خرید تسلیحات روسی بیان میکند و اشاره میکند که چگونه قضیه برای آمریکا دشوار و پیچیده میشود، شاه موضع سختی میگیرد و تاکید میکند که ایران باید «آزادی عمل» داشته باشد و «بر روی پای خود بایستد.»
 
دولت ایالات متحده بیان میکند که «تصمیم نهایی در تهیه کردن تسلیحات، موضوعی است مربوط به انتخاب مستقل ایران، همانطور که فراهم کردن کمک نظامی تصمیم مستقل ایالات متحده است.» و «ما صمیمانه امیدواریم که ادامه رابطه نظامی که در گذشته داشته‌ایم در منافع مشترک ما باقی خواهد ماند.» ‎
 
‏لغو Hawk و خرید SAM های شوروی بسیار برای آمریکا نگران کننده بود،زیرا موشک ها در همان پایگاه هایی مستقر میشدند که F-4 و F-5 ها از آنجا فعالیت میکردند. پیوند های ارتباطی، که شامل تمام عناصر یک سامانه دفاع هوایی میشوند، میتوانست به روس ها اطلاعات زیادی از سلاح های آمریکایی بدهد.
 
‏وزارت خارجه دولت جانسون نخست الزامی بر «کاملاً تن در دادن» نمی‌دید، اما با توجه به موضع گیری علنی شاه درباره یک سیاست فراهم کردن مستقل، وزارت خارجه به دفاع میگوید که «ما نتیجه گرفتیم که خطرهای سیاسی کنونی به اندازه کافی بزرگ هستند که اندکی 'نرمش' در پیشنهاد نظامی خود ‎بدهیم. »
 
‏در ۸ جولای دولت آمریکا به ایران اطلاع میدهد که فروش دو گردان (هر کدام شامل ۱۲ الی ۱۶ فروند) فانتوم در سه مدل C و D و E را «فعالانه بررسی» میکند تا درون اعتبار ۲۰۰ میلیون دلاری موجود، و اعتبار باقی مانده از تفاهمنامه جولای ۱۹۶۴، ارائه شوند. 
 
‏آمریکایی همچنین لغو برنامه ها برای خرید Hawk را «اشتباه» تلقی میکنند و بیان میکنند که Hawk «نقش مهمی را در هر توانایی قابل اعتماد دفاع هوایی ایران بازی خواهد کرد» و نمیتوان آن را «به طور مؤثر» با موشک های سطح-به-هوا دیگر جایگزین کرد. 
 
‏در نامه دستیار مخصوص Rostow به پرزیدنت مورخ ۱۹ جولای،وی به مذاکره های دشوار با ایران اشاره میکند و اینکه که شاه احساس میکند که بسته ۲۰۰ میلیونی پیشنهادی تمام نیازهای دفاع هوایی را لحاظ نمیکند.وی همچنین میگویدکه هم Hawkو هم توپ های پدافندی پیشنهاد شده اما قیمت روس ها کمتر است.
 
مسئله فروش F-4 در کابیه جانسون ایجاد شکاف کرد. وزارت خارجه و برخی از مسئولین ISA خواستار پیشنهاد ۳۲ فروند F-4C (دست دوم بازسازی شده) به قیمت ۷۰ میلیون دلار به جای F-4D های جدید به قیمت ۱۰۰ میلیون دلار بودند. 
 
‏وزیر دفاع McNamara مخالف پیشنهاد ۳۲ فروند به جای ۱۶ فروند بود، زیرا ظاهراً در این صورت USAF می‌بایست برای جبران کاهش تعداد فانتوم های خود از کنگره بودجه اختصاصی بیشتری درخواست کند. 
 
‏وزارت خارجه نظر سفیر Meyer را در مورد فروش ۳۲ فروند فانتوم نوساز و تحویل از خط تولید از شروع سال ۱۹۶۹ میپرسد. Meyer در پاسخ میگوید مگر اینکه یک پیشنهاد «فوق العاده» ارائه شود، مسیر برای افزایش نفوذ شوروی باز خواهد شد.‎
 
‏سفیر Meyer همچنین شخصا به پرزیدنت مراجعه کرد و از وی یک پیشنهاد سخاوتمند را درخواست کرد تا از یک «پیروزی برای سیاست شوروی در خاورمیانه، و یک عقب نشینی جدی در سیاست ما در این منطقه» جلوگیری شود.
 
‏در ۱ اوت ۱۹۶۶، ستاد مشترک ارتش به وزیر دفاع McNamara توصیه میکند که «حفظ برتری منافع نظامی ایالات متحده در ایران ضروری است، و برای جلوگیری از بدست آوردن یک جای پای محکم از طریق وارد کردن سلاح به ایران توسط شوروی، هر گونه تلاشی باید انجام گیرد.»
 
‏ستاد پیشنهاد میکند که تمامی مخارج مربوط به پژوهش و تحقیق بخشیده شوند و ۳۲ F-4C با قیمت کاهش یافته پیشنهاد شوند، با ارسال از آغاز ۱۹۶۸.
 
روز بعد، پرزیدنت جانسون تصمیم میگیرد تا (۱) ۳۲ فروند F-4D با قیمت کامل و (۲) دو گردان Hawk با تخفیف مخارج R&D، را به ایران پیشنهاد بدهد. 
 
‏پس از این تصمیم، جانشین دستیار وزیر Hoopes به ایران سفر میکند تا پیغام پرزیدنت را در مورد خطر های وارده بر رابطه ایران و آمریکا در صورت خرید تجهیزات نظامی «عمده، پیشرفته و حساس» توسط ایران از بلوک شوروی را انتقال دهد، و همچنین پیشنهادهای بیشتر درباره F-4 و Hawk را تقدیم کند.
 
‏در پایان این گفت‌و‌گو، شاه به Hoopes میگوید که خرید تجهیزات پیچیده از بلوک شوروی «بعید» است. یک هفته بعد، دولت آمریکا اطمینان قاطع از عدم خرید SAM و یا تجهیزات پیشرفته دیگر روسی توسط ایران را دریافت کرد. 
 
‏شاه در طول صحبت با Hoopes همچنین تصمیم گرفت که ایران به جای دو گردان تنها به یک گردان Hawk نیاز دارد؛ شاه سپس به سفیر Meyer میگوید که قصد دارد تا Hawk را خریداری نکند، و دفاع هوایی خود را بر روی سامانه راداری هشدار زود هنگام و رهگیرهای واکنش سریع پایه گذاری کند. 
 
‏شاه همچنین میگوید که جهت «حفظ آبرو» پس از پیشنهادهای اولیه‌ای که به روس ها داده بود، از آنها مقداری تسلیحات غیر-پیچیده (نفربر زرهی، توپ ضد هوایی، جیپ و کامیون) خریداری می‌کند. ‎
 
‏در طول این گفت‌وگو، طرفین بر روی اجزاء اصلی برنامه فروشی سال مالی ۱۹۶۷ به توافق رسیدند. این جمعاً به ۱۱۰ میلیون دلار می‌رسید (شامل ۶۰ میلیون از اعتبار پیشین ۱۹۶۴ و نخستین ۵۰ میلیون دلار از اعتبار ۲۰۰ میلیونی جدید). 
 
‏در کنار اقلام دیگر، این برنامه شامل نخستین گردان فانتوم میشد. قرارداد خرید ۱۶ فروند F-4D برای نیروی هوایی شاهنشاهی تحت پروژه Peace Enforcer در ۳۰ سپتامبر ۱۹۶۶ امضا شد. 
 
 
[نخستین فانتوم ایرانی: F-4D بلوک ۳۵ سریال 14869-67 پیش از تحول در آسمان ایالات متحده] 
 
‏ارسال فانتوم به ایران، تقریباً دو سال بعد آغاز شد. در ۱۸ سپتامبر ۱۹۶۸ نخستین چهار فروند با سریال های نیروی هوایی شاهنشاهی 601-3 الی 604-3 در پایگاه هوایی مهرآباد فرود آمدند.
 
تا آخر سال ۱۹۶۹، دو گردان ۱۰۱ و ۱۰۲ شکاری تاکتیکی در پایگاه یکم شکاری مهرآباد تثبیت شده بودند.