عملیات والفجر که قرار بود عملیات سرنوشت ساز ایران باشد با وجود تمام مشکلات و علی رغم نقایص آن، با خوش بینی و امیدواری کامل آغاز شد.
‏یگان های عمل کننده به خطوط اولیه عراق حمله کرده و درگیر شدند. درگیری اولیه با سنگرهای کمین و تیربار عراقی و موانع اولیه هر چند وقت گیر بود ولی با موفقیت انجام شد. ابتدا اخبار نویدبخشی از مقاومت کوتاه نیروهای دشمن و فرار آنها به قرارگاه مخابره میشد که امید به پیروزی را بیشتر میکرد.
 
اما نکته در اینجا بود که اینها تنها عناصر تامینی بودند. درهر موضعی ،طرف مدافع برای یک پدافند موثر در هر رده سازمانی باید منطقه پدافندی را به سه قسمت تقسیم کند که به ترتیب عبارتند از:
 
عناصر تامین، لجمن، عناصر احتیاط‏-واحد تامین در جلو لجمن مستقر می‌شود. عناصر تأمینی نباید درگیر نبرد با دشمن شوند. انها وظیفه مشاهده و گزارش را به عهده داشته و باید حرکات دشمن را کُند کرده و تاخیر ایجاد کنند و سازمان آفندی او را بر هم زده و در آخرین مرحله عقب نشینی کرده و به لجمن و یا احتیاط ملحق شوند.‏-قسمت اصلی، همان لبه جلویی منطقه نبرد یا لجمن است.
 
قسمت سوم، در عقب لجمن سازماندهی می‌شود و به نام واحد احتیاط یا تقویت نامیده می‌شود. این واحد باید در محل مناسب مستقر شده و برای دخالت در رزم آماده باشد و کاملاً آزاد است که بنا به تشخیص و دستور فرمانده در زمان و مکان مناسب عمل کند.
 
‏در ساعت ۲۲:۱۵ ق.نجف اطلاع میدهد که نفرات دشمن در منطقه لشگر ۲۷ محمد رسول ا... در حال فرارند. درحالیکه همانطور که گفته شد اینها همان عناصر تامینی هستند که در خط مقدم مستقر شده و وظیفه آنها اطلاع و گزارش پیشروی دشمن و عقب نشینی است.که عقب‌نشینی گروه های تامین به فرار دشمن تعبیر شده بود.‏پس ازاین خط، نیروها باید از زمین‌های رملی عبور می‌کردند که باانواع مین و فوگاز و موانع ضدنفر و حفر کانال مسلح شده بود که حرکت را هرچه کُندتر کرده و دارای تا ۱۶ ردیف مانع بود.این باعث شد وقت زیادی صرف عبور از موانع شود و بعضی واحدها نیز حرکتشان متوقف شده و در پیشروی ناهماهنگی حاصل شود.
 
منطقه کاملا مسطح و فاقدعوارض طبیعی برروی زمین بود.نیروهای ایران معمولا پس از تصرف مواضع و خاکریزهای عراق ازآنها برای خطوط پدافندی استفاده می‌کردند ولی عراق در این منطقه از ایجاد موانع و استحکامات مرتفع که بتوانند بعنوان جان پناه نیروی پیاده مورد استفاده قرار گیرند اجتناب کرده بود.
 
علاوه بر این موانع ، نیروها باید از سه کانال وسیع با عرض تا ۴-۸ متر و با عمق ۴-۳ متر که به موازات مرز کنده شده بود هم می گذشتند که موانع عمده ای محسوب میشد. برای این منظور پل هایی با قطعات منفصل ساخته شده بود که توسط نفرات به جلو حمل میشد.‏بدین ترتیب از ساعات اولیه درگیری واحدها با موانع و میادین وسیع مین مین آغاز شد که موجب ناهماهنگی در پیشروی ها شد. عرض زیاد منطقه و نبود علایم و نشانه هایی برای نشانه گذاری و تاریکی مطلق باعث شد که بعضی واحد ها از مسیر پیش بینی شده منحرف شوند. 
 
‏در مواردی هم یگان ها در اثر انبوه موانع نتوانستند از مسیر خود عبور کرده و ناچار به انحراف به معبرهای واحد مجاور خود می‌شدند. همچنین حرکت واحدها بصورت ستونی بود که باعث میشد الحاقی در بین آنها صورت نگیرد و بدین ترتیب فضای بین آنها پاکسازی نشده و ناامن بود.‏حمله‌وران زیر آتش شدید توپخانه،با موانع می‌جنگیدند که توان آنها را می‌گرفت ودشمن با عقب نشستن،سعی داشت بدون درگیری و بااستفاده ازآتش توپخانه تا حد ممکن توان نیروهای حمله‌ور را کاهش داده و درگیری را به روشنایی روزبکشاند که مناسب برای حملات زرهی و هوایی است.
 
‏اخبار گمراه کننده‌ای هم به قرارگاه منتقل میشد که فرماندهی را دچار اشتباه می کرد.در ۱:۱۰ به قرارگاه گزارش داده شد که به توپخانه دشمن دستور عقب‌نشینی داده شده.رسیدن به توپخانه به معنای دستیابی به منطقه احتیاط دشمن است درحالیکه نیروها هنوز حتی با خطوط دفاعی اصلی عراق درگیرنشده بودند.
 
اصولا در پشتیبانی واحدهای تامین، چند واحد توپخانه نیز در آرایش پدافندی ان قرار می گیرند و زمانیکه خطوط تامین در حال عقب نشینی هستند عناصر توپخانه مستقر در آنجا هم باید عقب نشینی کنند که اشتباه در تشخیص و برداشت ، موجب تصور دستیابی به عقبه دشمن می شود.‏حمله ایران نتوانست شتاب بگیرد و کم کم از دور افتاد. باگذشت ۳ ساعت از شروع حمله،هنوز نیروها درگیر عبور از موانع بودند و درحالیکه خطوط اصلی پدافندی عراق در غرب مرز قرار داشت نیروهای ایران هنوز نتوانسته بودند به مرز برسند اماقرارگاه هنوز اصرار به پیشروی به سمت جاده آسفالته مرزی داشت.
 
‏موانع چنان زیاد و پیچیده بود که چند واحد موفق به رسیدن به جاده آسفالته مرزی نشدند. واحدهایی هم که موفق به پیشروی شدند با خط پدافندی عراق که در مرز تشکیل شده بود مواجه شدند که آتش پرحجمی را اجرا می کرد. بدین ترتیب اکثر نیروها در آنجا متوقف شده و تلفات شدیدی دادند .‏فشار عراق به حدی زیاد شد که از حدود ساعت ۳ سازمان حمله از هم گسسته و با افزایش تلفات و خسارات ، همه چیز در معرض فروپاشی قرار گرفت.
 
برای قرارگاه محرز شد که حتی اهداف اولیه قابل دستیابی نیستندو ناچاراً دستور احداث خاکریز و تثبیت یگانها در هر نقطه ای که قرار دارند، داده شد.‏یگان‌ها برای احداث خاکریز تلاش کردند ولی فشار بیش از حد عراق و عدم الحاق نیروها باعث شد که انها زیر آتش شدیدی قرار گرفته و پس از تحمل خسارات سنگین،یک به یک مجبور به عقب نشینی شدند به نحوی که اکثرا به خطوط اولیه خود بازگشتند و تنها  موفق به حفظ میشداغ و قسمتی از جاده مرزی شدند.‏بسیاری از واحدها فرمانده و یا نیروی اطلاعاتی آشنا به معابر را از دست داده بودند که باعث گم کردن مسیر و یا رفتن اشتباه در میدان مین باقیمانده نیروها میشد. 
 
همچنین پیشروی بعضی واحدها بیشتر از بقیه بود که با عقب نشینی نامنظم بقیه ، آنها در عمق تنها می ماندند.‏عقب نشینی نامنظم شتابزده باعث میشد که نیروها راحت تر در معرض آتش قرار گرفته و به اهداف ساده تری تبدیل شوند. صعب العبور بودن مسیر هم باعث میشد که زخمیها برجا گذاشته شوند که این خود در روحیه نیروهای مردمی تاثیرگذار بود.
 
‏تعدادی از نیروهای لشگر ۲۷ حین عقب نشینی در داخل کانال دوم مستقر شدند که بر اثر آتش شدید دشمن و فاصله افتادن از واحدهای خودی و محاصره بعدی ، قادر به عقب نشینی نشده و نیروهای خودی نیز نتوانستند به انها کمک رسانی کنند.‏محاصره این واحد و آنچه بر انها گذشت ، در ادبیات روایی جنگ حالتی حماسی پیدا کرد . از جمله برداشتی از آن دستمایه فیلم پرواز در شب ساخته رسول ملاقلی پور شد که از فیلم هایی بود که در زمان خود مورد توجه قرار گرفت.
 
بدین ترتیب عملیات سرنوشت ساز ایران که بسیج نیروی عظیمی برای آن صورت گرفته بود با ناکامی محض‌ مواجه‌ و غیرواقعی بودن نظراتی که اهداف بزرگ غیرعملی رابرای آن درنظر گرفته بود ، بخوبی نشان داد واشتباهات آن مثل طرح ریزی و تداخل احساسات و آمادگی رزمی وانتخاب منطقه عملیاتی بخوبی عیان شد.
 
عوامل عدم موفقیت بخوبی مشخص و واضحند: 
 
-فراوانی موانع و تعدد آنها
-تاثیر تاریکی مطلق در کیفیت کار نیروها برای عبور از موانع، پیدا کردن مسیرها و معابر،  پاکسازی سنگرها، تشخیص ندادن عوارض و موانع و میادین مین
- عدم امکان پشتیبانی کامل توپخانه به دلیل رمل بودن منطقه‏-محدود بودن تعداد و عرض معابر در عقبه که موجب ترافیک و درهم تنیدگی نیروها شده و باعث تصادف و برخورد و افتادن در کانالها میشد و علاوه بر آن آتش توپخانه دشمن بر روی این معابر محدود،تلفات و ضایعات را افزایش میداد. هرچنداین اشکال از ابتدا مشخص بود ولی تاآخر عملیات چاره ای برای آن نشد.
 
‏عقب بردن خط پدافندی از سوی دشمن هم علاوه بر کاستن از تلفات و اتش روی نیروهایش، عقبه را هم از دسترس خارج کرده بود اما نیروهای حمله‌ور زیر آتش مداوم توپخانه ،باید با انواع موانع ضد پیاده و کمین دست و پنجه نرم می کردند و زمانی به مواضع دشمن می رسیدند که توانی برایشان نمانده بود.‏عراق پس از عقب نشینی و از بین بردن ضعف دوری راههای مواصلاتی و جناحین خود، با رفتن به داخل خاک خود  توانسته بود شکل دفاع خود را تغییر و نوع متفاوتی از پدافند رابه نمایش بگذارد در حالیکه ایران با وجود ناکامی در رمضان، هنوز به همان شکلی می جنگید که برای دشمن کاملا شناخته شده بود.‏
 
در جلسه فرماندهان،غلامپور می‌گوید : جنگ دیشب جنگ با موانع بود و درطول جنگ بی سابقه بود. همت می‌گوید دشمن علاوه بر میدان مین در شیارها وحتی زیر بته‌ها مین کاشته بود. کاظمی هم به سرعت مهندسی عراق اشاره کرده و می گوید از فاصله آخرین شناسایی تا شب عملیات مین‌های جدیدی در معبر کاشته شده‏پدیده فعالیت سریع و قوی مهندسی عراق در عملیات رمضان هم دیده شد و باعث ناکامی گشت ولی آن تجربه بکار نیامد . اگر در یک فاصله زمانی کوتاه چندماهه دوباره به همان نحو سابق غافلگیر می شوند دیگر این فراتر از اشتباه است.
 
‏رضایی می گوید ده کیلومتر پیاده روی در عمق منطقه وجود استحکامات کمین ها و عبور از میادین مین و کانالها باعث نگهداشتن نیروهای ما شد .ما یک جاپا می خواستیم و هدف از این جاپا این بود که موانع و استحکامات را پشت سر بگذاریم که این هم شد به زمین آشنا شدیم و میادین مین هم شناخته شد.
 
‏با توجه به شکست حمله و تبلیغات عراق و تاثیر ناکامی بر روی روحیه نفرات، فرماندهان تصمیم می گیرند تا حمله را در مرحله دوم ادامه داده تا حداقل به خط حد ظفر در ده کیلومتری داخل مرز عراق که هدف اولیه عملیات بوده دست پیدا کنند تا عملیات با نتیجه آبرومندانه ای تمام شود.‏با شروع مرحله دوم ،نیروهای عراق همانند قبل به پشت کانالهای آنسوی مرز عقب نشینی و به این ترتیب قوای خود را حفظ کرده امانیروهای ایران درحالیکه بشدت زیرآتش بودند ‌ابتدا بایدبا موانع می جنگیدند و موقعی به خط دشمن می رسند که زمان حمله در شب را از دست داده و خسته از برخورد با موانع اند‏به این ترتیب نیروها قادر به عبور از موانع و کانالها شدند. 
 
اما بازهم این عقب نشینی اولیه، حمل بر فرار دشمن و موفقیت نیروهای خودی برداشت گردید و صفوی دستور وارد عمل شدن نیروهای مکانیزه را داد تا نیروهای پیاده با روحیه بهتری ادامه دهند.‏عراق هم طبق برنامه پدافندی خود ، گرای توپخانه روی کانالها را بسته بود و آتش شدید توپخانه را متوجه کانال ها کرد تا نیروهای در حال عبور را منهدم کند. فعالیت شدید توپخانه عراق نقش زیادی در تخریب توان نیروهای ایران داشت.
 
‏آتش عراق در تمام مدت روی کانالها ؛که تراکم در آنجا ایجاد میشد؛ در حال کوبیدن بود و اجازه عبور نیروها برای پشتیبانی را نمی داد.  بالاخره در حدود ساعت ۲۳ قسمتی از نیروها توانستند به بخشی از مواضع پدافندی عراق برسند که در پاسخ عراق هم با نیروهای تقویتی مواضع خود را مستحکمتر کرد.‏درگیریها به شدت ادامه داشت و کم کم مشخص شد که ایران تا روشنایی روز قادر به رسیدن و تامین خط ظفر نیست. 
 
یگانهای مهندسی هم به قصد احداث خاکریز مشغول جلوکشیدن ادوات مهندسی بودند که همین نکته هم نشان میدهد به مواضع اصلی عراق دست نیافته اند تا از آن برای پدافند استفاده کنند.‏از حدود ساعت ۲ برای قرارگاه هم مشخص شد که نیروها قادر به رسیدن به خط ظفر نیستند. 
 
بنابراین فشار بیشتری وارد شد تا حداقل جاده آسفالته مرزی تصاحب و خط پدافندی در آنجا تشکیل شود. اما این جاده ارتفاع کمی داشت و نمی‌توانست بعنوان یک موضع دفاعی مورد استفاده واقع شود.‏اما شدت فشار عراق و همچنین عدم الحاق نیروها که بصورت ستونی جلو رفته بودند و عقب ماندن بعضی نیروها که موجب خالی ماندن جناحین شده بود سبب شد که همین خط هم در معرض خطر واقع شده و با فشار طاقت فرسایی مواجه شود بطوریکه حفظ آن بسیار سخت شده بود.‏
 
درگیریها از ساعت چهار به بعد شدت بیشتری یافت و همچنان آتش دشمن بیشتر شده و نیروهای آن هم تقویت می شدند. بدین ترتیب کم کم وضع نیروهای ایران به وخامت گذاشت و اخبار شنود هم حاکی از تقویت هرچه بیشتر نیروهای عراق بود به ناچار قرارگاه در ساعت ۵ دستور عقب نشینی را صادر کرد.
 
‏مشکل بی نظمی در عقب نشینی دوباره تکرار شد. حالا واحدها هر کدام بدون هماهنگی با دیگری به عقب کشیده که باعث ازدحام در معابر میشد. بعضی واحدها دیرتر از این دستور مطلع شدند و بعضی هم پیشروی بیشتری کرده بودند که باعث مشکل در عقب نشینی میشد. آتش دشمن هم قطع نمیشد.‏دو گردان از تیپ یک لشگرنجف که با ادغام با تیپ دو لشگر ۱۶ زرهی بصورت سوارزرهی درآمده بوده و دارای حدود سی تانک و نفربر بوده و چند کیلومتر از سایرین پیشروی بیشتری داشتند در هنگام عقب نشینی از دوسو با حمله نیروهای عراق مواجه شدند و در یک درگیری سنگین هردوطرف خسارات فراوانی دیدند.‏
 
به ترتیب نیروهای ایران عقب نشینی کرده و به مواضع خود برمی گردند. با مشاهده وضع بوجود آمده و میزان مقاومت عراق دستور خاتمه عملیات داده میشود. نیروهای عراق هم مجددا در مواضع خود قرار می گیرند و ازین پس وضعیت جبهه در اینجا، تغییر خاصی را شاهد نیست.
 
‏مطابق انتظار از قبل مشخص بود که این عملیات به مشکل خواهد خورد بطوریکه در جلسات قبل از آغاز عملیات ، تردید در گفتار فرماندهان پدیدار است ولی همانطور که قبلا گفته شد دلایل دیگری در تصمیم گیری آغاز عملیات موثر بودند.
 
‏یکی از دلایلی که برای توجیه عدم موفقیت ایران در این عملیات تبلیغ می شود ، مساله لو دادن عملیات از طریق عوامل نفوذی است. با وجود آنکه احتمال وجود عوامل نفوذی همیشه هست اما احتمال لو رفتن عملیات بخاطر عدم رعایت مسائل حفاظتی بیشتر از عوامل نفوذی است. به نمونه هایی توجه فرمایید:
 
‏-ژاندارمری خوزستان در ۱۲دی گزارش داد سران ارتش عراق به واحدهای خود در عماره گفته‌اند ایران درطی چندروز آینده قصد حمله به مناطق فکه و گچزابه را دارد و سرنوشت ملت و مملکت عراق بستگی به حمله ایران دارد وبا تمام تجهیزات و سلاح هایی که در اختیار دارند در مقابل نیروهای ایران ایستادگی کنند‏رشید در ۱۷ دی در جلسه قرارگاه گزارش میدهد که در عماره شاید شده که ایران قرار است هلی برن کند.
در ۱۲ دی ماه هم صدام شخصا بازدید سه روزه ای از منطقه عماره به عمل می اورد.‏
 
سرلشگر صلاح فخری ف.سپاه چهارم:دشمن مقدمات یک حمله احتمالی را اماده کرده و ما تمام تدابیر لازم وضروری جهت مقابله بااین حمله وتمام احتمالات ناشی ازاین حمله رااتخاذ کرده وسلاح های کافی برای تمام جنگها راداریم و این سلاح ها که می تواند دشمن وامواج انسانی اورا نابود سازد،بکار خواهیم گرفت.
 
در جلسه ۱۰/۲۱ قرارگاه، سرهنگ ذاکری افسر اطلاعات می گوید دو روز است که رادیو بغداد می گوید ما میدانیم نیروهای ایران از سه راهی حلفاییه حمله خواهند کرد. اما رحیم صفوی می گوید بهرحال ما حمله می کنیم.‏
 
صدام در۱۱/۶ گفت: اطلاعات واصله  نشان میدهد که مقامات تهران تصمیم گرفته‌اند از منطقه میسان حمله کنند و افراد زیادی رابه منطقه آورده‌ و مراکز فرماندهی تشکیل داده اند. این حمله نتایج جدی به همراه خواهد داشت که باعث خاتمه جنگ خواهدشد و می تواند در آینده درگیریها راجزیی و بی اهمیت کند.
 
‏در جلسه ۱۰/۲۶ قرارگاه ، موضوع اسارت روز قبل ۵ نفر از افراد نسبتا مسئول سپاه مطرح و باعث نگرانی شد. یکی از اشکالات تکراری مهم این بود که بجای آنکه افراد کم مسئولیت تر به شناسایی اعزام شوند تا درصورت اسارت اطلاعات چندانی در اختیار دشمن قرار نگیرد افراد رده بالا برای شناسایی میرفتند.‏سرهنگ مفید با تاکید روی اسارت ۵ نفر می گوید: دشمن دقیقا میداند از کجا حمله خواهیم کرد .دشمن دقیقاً آگاه شده که ما چکار می خواهیم بکنیم و این بمباران های دشمن به همین علت است.
 
حسنی سعدی می‌گوید:درباره غافلگیری نباید مطلبی بیان کرد زیرا چنین بنظر میرسد که دشمن به کلیات مطلب پی برده‏اما شمخانی می گوید:«اکنون روز ۲۲ بهمن و همچنین تشکیل هفتمین کنفرانس غیرمتعهد نزدیک است و گویا قرار است جنگ ایران و عراق در آن مطرح شود اگر پیروزی جدیدی بدست نیاوریم در این مذاکرات قدرت مانور سیاسی قوی نخواهیم داشت. 
 
نباید مسائل کوچک نظیر اسارت ۵ نفر سبب ایجاد شک و تردید باشد و بگوئیم همه عملیات بدست دشمن کشف شده این به نفع دستگاه های تبلیغاتی دشمن است و ما باید تلاش کرده،سریع عمل کرده وپیروز شویم وگرنه بهمن‌ماه که ماه مناسبی برای اجرای عملیات است سپری خواهد شد هرچند که خداوند حلال مشکلات است.»
 
‏قاطعیت تصمیم ایران درباره اجرای این حمله آنچنان بود که لزوم اختفای آن به هیچوجه احساس نمیشد و تمام محافل داخلی و خارجی از حمله وسیع قریب الوقوع نیروهای ایران در صحنه عملیات خوزستان و عماره آگاه بودند. ستاد مشترک طی نامه‌ای در ۲۱ دی ماه به نیروی زمینی در این باره گفته است:
 
‏«اکنون که خبر حمله بزرگ،خانه به خانه؛مغازه به مغازه،در همه جا و در همه محافل گفته می‌شود و با این ترتیب هیچ بعید نیست حتی محافل جهانی هم پی برده باشند،خواهشمند است دستور فرمائید یک نسخه از طرح عملیاتی این حمله راکه به نیروی هوایی نیز اعلام گردیده است هرچه سریعتر به ستادمشترک ارسال دارند»
 
‏رشیدیان نماینده آبادان بعد از عملیات نامه‌ای به شورای عالی دفاع نوشته و مواردی را متذکر می شود:
 
«- ابزار و وسایلی که برای گروه تخریب ضرورت دارد مورد توجه قرار نمی گیرد و موقع حمله به فکر آن می افتند و این عمل باعث لو رفتن حمله و طرح ها می شود و همه می فهمند که زمان حمله نزدیک است‏-رفت و آمد های بی حساب و کتاب افراد غیر نظامی به جبهه‌ها موجب شناسایی محورها می گردد.
 
-بعضی از گردانها و تیپ هایی که در عملیات گذشته ضعف و شکست داشته اند حالا رشدشان داده اند و تبدیل به لشگر شده اند که این هم یک نارسایی است مانند لشگر قدس.‏اسکان دادن افراد محلی در روستاهایی که در مسیر جبهه ها و حتی در جبهه ها قرار دارند .... خطرات زیادی دارد..»
 
نامه از سوی ستاد مشترک به نزاجا ارجاع شد و شاید لازم به گفتن نباشد که از سوی قرارگاه خاتم‌الانبیا اقدامی روی ان صورت نگرفت. تلویزیون عراق بابت این شکست تبلیغات زیادی انجام داد و نمایش مراسم جشن و آهنگ های مختلف در دستورکار آن بود. نکته جالب پخش آهنگ ویژه بزرگداشت العماره در روز بعد عملیات بود که نشان میداد آنها از قبل آماده همه چیز بوده اند.
 
فیلم قرارگاه در لحظه شروع عملیات انبوهی ازنفرات غیرنظامی غیرمرتبط را نشان میدهد. آ.موسوی اردبیلی، آ.طاهری، آ.بهاالدینی،آ.حائری،محمدعلی انصاری ،فاکر و یثربی و موسوی که در لحظه شروع در آنجا حاضرند و تنها باعث اختلال درروند ارتباطی فرماندهان با واحدها در لحظات حساس اولیه عملیات می شوند.
 
مقدمات دعوت و هماهنگی حضور اینان درشروع عملیات از ۱۱/۱۴ درحال انجام بوده. جدااز انکه شرایط حفظ اسرار مهم نظیر روزوساعت حمله دربخشهای مختلف حکومت به چه صورت است ، باید درنظر گرفت‌ که چه تعداد از افراد مرتبط و زیر مجموعه آنها نیز از این طریق مطلع می شوند‌.
 
‏عراق پس از این حمله به تبلیغات زیادی در مورد شکست ایران پرداخت. ‌فیلمی از خسارات و سربازان جان باخته در این عملیات از تلویزیون عراق به نمایش درآمد که در آن به وضوح آثار تلفات وارده به ایران و نتیجه مقابله یک دفاع منظم با حمله با امواج انسانی دیده می شود.
 
‏واقعیت آنست که عراق دفاع خوبی را به نمایش گذاشت و به درستی نشان داد که حملات امواج انسانی در همان جنگ جهانی اول تمام شده و در برابر یک ارتش منظم دیگر کارامد نیستند و ترکیبی از موانع ضدنفر با یک توپخانه دقیق و خطوط دفاعی منظم بخوبی قادر به خنثی سازی برتری نفرات هستند. ‏و در سمت دیگر ،آنچه که در مورد این عملیات از طرح ریزی و تدبیر حمله و میزان آمادگی تا سطح آموزش نفرات و نوع تسلیحات و حفاظت اطلاعات دیدیم، نمی توانست نتیجه دیگری داشته باشد و چنانچه غیر از این بود منطق نظامی زیر سوال میرفت.
 
 
‏پی نوشت: شاید این یادآوری لازم نباشد و توضیح واضحات باشد اما فقط جهت تکمیل بحث اضافه می کنم که پس از شکست این عملیات گسترده، برای کم کردن آثار سو شکست آن،نام عملیات از والفجر به والفجر مقدماتی تغییر یافت.‏
 
پی نوشت دو: متاسفانه یک نکته مهم دیگر جاماند: 
 
با توجه به رفتن دفاع عراق به عمق و عدم دسترسی برای شناسایی مواضع، باید این امر توسط نیروی هوایی صورت می پذیرفت اما در موارد زیادی به کمبود و یا مشکلات زیاد در تهیه عکس هوایی از جبهه اشاره شده است.
 
‏تا بهمن ۵۹ کلیه پروازهای گردان شناسایی با RF4 و RF5 در ارتفاع پایین صورت می گرفت و پس از آن به دلیل نیاز به کسب اطلاع از وضعیت دشمن، پروازهای شناسایی از ارتفاع بالا در دستور کار قرار گرفت اما مشکل این بود که نهاجا تعداد معدودی دوربین مخصوص عکسبرداری از ارتفاع بالا در اختیار داشت.
 
گردان نگهداری در بهمن ۵۹  تنها چهار دوربین کی-۹۰ برای ارتفاع بالا در اختیار داشت که آنها را برروی RF4 ها نصب و عکسبرداری سراسر خط ۱۶۰۰ کیلومتری جبهه توسط آنها به سرعت انجام گرفت. 
 
پروازهای شناسایی اولیه با برتری هوایی مطلق ایران حمایت میشد اما به تدریج با فرسایش نهاجا و تجهیز عراق ، بواسطه گذشت های هوایی زیاد عراق و استقرار پدافند و تعداد معدود عملیاتی هواپیماهای شناسایی خودی و دوربین های موجود ، امکانات شناسایی نیروی هوایی کاهش بسیار یافت.