وقتی صحبت از نبرد نا متقارن به میان می آید، اکثر ما نیروی هوایی را از این مقوله حذف کرده و به توان موشکی، دریایی و خصوصا «اعتقادی» نیروهای زمینی ( اعم از بسیج ، ارتش و سپاه) بسنده می کنیم، حال آنکه اگر بخواهیم واقع بین باشیم، و حتی حداقل پتانسیلهای موجود را در نظر بگیریم، نیروی هوایی می تواند نقش بی بدیلی را در یک نبرد نامتقارن بر علیه دشمن اجرا نماید. اگر در این گفته شک دارید، تا پایان خواننده این مقاله باشید.
نیروی هوایی ایران، طبق آخرین برآوردهای غیر رسمی در اینترنت دارای 321 فروند هواپیمای جنگنده از انواع مختلف می باشد ( در اکثر قریب به اتفاق کشورها در این زمینه معمولا هیچ وقت آمار رسمی اعلام نمی گردد) که در تعداد مشخصی پایگاه هوایی و اسکادران رزمی سازماندهی شده و در زمان جنگ احتمالی از تمامی 54 فرودگاه غیر نظامی کشور، و البته تعدادی فرودگاه صرفا نظامی، امکان استفاده و پرواز دارند.

نقش هر یک از پرنده های جنگنده نیروی هوایی به شرح ذیل است:

اف 14 : رهگیری و دفاع هوایی
میگ 29 : رهگیری و دفاع هوایی
اف 5 : رهگیری و دفاع هوایی ( کوتاهبرد)، ثانویه: پشتیبانی نزدیک و بمب افکن
اف 4 : بمب افکن، ضد شناورها، حمل تسلیحات دورایستا و هدایت شونده دوربرد
سوخو 24 : بمب افکن تخصصی، ضد شناورها، حمل تسلیحات دورایستا و هدایت شونده دوربرد، ضد پدافند هوایی
سوخو 22: پشتیبانی نزدیک
اف 7: پشتیبانی نزدیک، بمب افکن سبک، ثانویه: دفاع هوایی کوتاهبرد
میراژ اف یک : رهگیری و دفاع هوایی( در اصل)، فعلا پشتیبانی نزدیک و بمب افکن

به طور کلی میتوان مأموریت های عمده نیروی هوایی را به 3 دسته کلی تقسیم کرد:

1-
رهگیری و دفاع هوایی

2- پشتیبانی نزدیک از خطوط نبرد

3- انجام عملیات آفندی و تهاجمی

حال به شرح مختصری از هر یک از این مأموریتها می پردازیم:

رهگیری و دفاع هوایی

هواپیماهای اف 14، میگ 29 و اف 5 در دسته اول قرار می گیرند،( اف 7 را بدلیل ضعف زیاد در این زمینه، حذف کردیم) اگر چه هر سه پرنده دارای قابلیت حمله به اهداف زمینی نیز هستند، اما دو پرنده اول به دلیل اهمیت بالای دفاع هوایی و مأموریت ذاتی این هواپیماها، بیشتر به نقش رهگیری و دفاع هوایی خواهند پرداخت. آنچه مسلم است با فرض تسلیح اف 14 به موشکهای سجیل و احتمالا فینیکس (که در رژه 29 فروردین 1399 شاهد نمونه ساخته شده آزمایشی داخلی آن با شماره سریال XX بودیم) مرحله اول دفاع هوایی که همانا دفاع هوایی دوربرد می باشد بر عهده این پرنده است. صحبتهای رسمی و تأیید شده مقامات نیروی هوایی از ارتقا رادار و موتور این هواپیما (و نه تعویض آنها، به رغم برداشت برخی ها) حکایت دارد. آنچه مسلم است رادار اف 14ها به دلیل گذشت زمان نسبتا زیاد از عمرشان و نیاز به بهبود و اصلاح و تعویض قطعات دیگر نمی توانست زیاد مورد اطمینان و اتکا قرار گیرد و نیاز به دیجیتالیزه و مدرنیزه کردن آن ضروری احساس می شد، افزایش برد رادار نیز مقوله دیگری است که طبق برخی اظهار نظرها در این بهینه سازی بی نصیب نمانده است.

موتورTF 30 هواپیمای اف 14 که با استال کمپرسور خود در نزد خلبانان اف 14 معروف است؛ یکی دیگر از قسمتهای بهینه شده این گربه گرومن است. به قول یکی از خلبانان اف 14 در خاطره ای که در یکی از شماره های مجله صنایع هوایی چاپ شده بود، ایشان می گفتند که در زمان جنگ در حین نبردهای داگفایت که نیاز زیادی به تغییر موقعیت دسته گاز دارد، همواره یک چشممان به هواپیمای دشمن و یک چشممان به نشانگر وضعیت دور موتور بود! بدیهی است استال کمپرسور و به تبع آن موتور در یک هواپیمای در حال مانور، آن هم در حال داگ فایت، می تواند نتایج مرگباری به دنبال داشته باشد؛ چرا که خلبان در این حالت (استال موتور) مجبور است سریعاٌ دسته گاز را بسته، موتور را خاموش نموده و مجددا استارت نماید که خود پیداست که از دست دادن یک موتور در این شرایط چه نتایج فاجعه باری ممکن است به دنبال داشته باشد، قطعا در بهینه سازی موتور اف 14 رفع این معضل مد نظر قرار گرفته و به آن توجه شده است.

هواپیمای بعدی هواپیمای میگ 29 است، اگر بخواهیم خلاصه بگوییم می توان گفت که در زمینه هواپیماهای خریداری شده روسی نیز ما انگار که تحریم بوده ایم و بارها و بارها روسیه از پشتیبانی فنی، انسانی و تجهیزاتی این پرنده ها خودداری نموده است، خصوصا پس ازتصویب تحریمهای شورای امنیت!

در وهله اول و پس از ورود این هواپیما به ناوگان رسمی نیروی هوایی، ابتدا تعدادی از این هواپیماها به سامانه سوختگیری هوایی ثابت (غیر جمع شونده) مجهز شدند البته به نظرم بنا به دلایلی بعدا این سامانه ها از روی میگ های 29 جمع آوری شدند، چرا که در سنوات اخیر بنده هیچ عکس جدیدی از میگ 29 با این سامانه مشاهده نکردم، علت اینکه این هواپیما از اول به چنین تجهیزاتی مجهز نشده بود نیز به تفکر دفاعی روسها بر می گردد و اینکه این هواپیما قرار بود در نقش رهگیر نقطه ای عمل کرده و لذا همیشه نزدیک پایگاه خود پرواز می کرد و در صورت نیاز اقدام به فرود و سوختگیری مجدد می نمود.

در مرحله دوم اقدام به تجهیز این هواپیماها به باکهای خارجی سوخت در محفظه میان 2 موتور گردید. البته روسها از تجهیز ایران به این باکها در زمان خرید خودداری نموده بودند لذا تعدادی مخازن سوخت خارجی 1520 لیتری که در قسمت مرکزی زیر بدنه نصب می‌شد، از بلاروس خریداری گردیده ( و احتمالا بعدا نیز تولید شدند) و نصب شدند. سلاح معمول این هواپیما موشکهای راداری آلامو و حرارتی آفید و آرچر و همچنین توپ 30 میلی متری می باشند که موشک آرچر به همراه سیستم نشانه روی از روی کلاه خلبان همراه آن، مرگ آوری خاصی به این موشک می بخشد. آرچر دارای امکان درگیری به میزان 60 درجه به اطراف از خط الرأس طولی موشک و همچنین درگیری از همه جهاتبا هدف می باشد.

رادار پایه این هواپیما دارای برد 100 کیلومتر بوده که طبیعتا آن را از به همراه بردن موشکهای برد افزوده خانوده آلامو مانند آلامو ER وET محروم می نماید. البته در مدلهای متأخر این هواپیما( که در ایران موجود نیستند) با افزایش برد رادار امکان حمل و به کارگیری موشکهای برد بلندتر و حتی موشک آدر R-77 نیز فراهم گردید.

تاکتیک دفاعی تدوین شده توسط روسها برای این هواپیما به این نحو است: ابتدا موقعیت هدف توسط رادار زمینی برای هواپیما مشخص می گردد، هواپیما از فاصله 100 کیلومتری اقدام به قفل راداری بر روی هدف می نماید، در فاصله 70 یا 80 کیلومتری هواپیما دو عدد موشک آلامو خود را شلیک می نماید، هواپیمای دشمن یا متوجه نشده و هدف قرار می گیرد و یا در صورت اینکه متوجه شلیک موشکها شود باید برای چابک شدن و امکان مانور دهی مناسب اقدام به رها سازی مهمات و بمبها و مخازن سوخت محمول خود نماید. آنگاه یا باز هم هواپیمای دشمن هدف قرار می گیرد و یا اینکه موفق می شود با استفاده از مانورهای شدید و به کارگیری تکنیکهای جنگ الکترونیک و رها سازی چف و فلیر از چنگ موشک بگریزد. در این حالت باز هم میگ 29 به خواسته خود رسیده است، چرا که هواپیمای دشمن مهمات خود را رها کرده و خود به خود مأموریتش بی نتیجه شده و باید برگردد، در این حالت میگ 29 می تواند به تعقیب هدف پرداخته و یا برای سوختگیری و بارگیری مجدد موشکها به پایگاه عزیمت نماید.

اگر باز هم هواپیمای دشمن لجاجت به خرج داده و به سمت هدف خود پیشروی نماید، آنگاه از فاصله 30 کیلومتری، هواپیمای میگ 29، تعداد 2 فروند موشک حرارتی R-73 آرچر را به سمت آن شلیک می نماید، فرار از دست این موشک برای هواپیمای هدف بسیار سخت تر از موشکهای آلامو بوده و این موشکها می توانند هواپیماهایی که حتی 9 جی مانور می دهند را نیز هدف قرار دهند، در ضمن به علت اینکه این موشکها از سیستم تصویربرداری فروسرخ استفاده می نمایند، از همه جهات به راحتی با هدف درگیر شده و امکان فریب آنها با فلیر بسیار کم است.
به فرض اینکه هواپیمای دشمن از این مرحله نیز جان سالم به در برده باشد -که احتمال آن خیلی کمتر از حالت قبل می شود- آنگاه باید خود را مهیای داگ فایت با هواپیمایی نماید که تازه مخزن سوخت خارجی خود را رها نموده (یعنی مخازن سوخت داخلی آن پر است) و فقط 2 فروند موشک سبک هوا به هوا را حمل می نماید و احتمالا از حمایت پدافند موشکی و توپخانه ای خودی نیز برخوردار است. در حالی که هواپیمای مهاجم برای رهایی از 4 موشک شلیک شده تا کنون علاوه بر رها سازی مخازن سوخت خارجی خود تا میزان زیادی از سوخت خود را در هنگام مانورهای شدید و به علت استفاده از پس سوز از دست داده است و تازه باید به این فکر کند که اگر هم در داگ فایت با میگ 29 موفق شود، آیا سوخت کافی برای رسیدن به پایگاه یا لااقل تانکر سوخت رسان خودشان را خواهد داشت؟

میزان پیچیدگی و غامض بودن این سؤال آنجا مشخص می شود که فرض کنید درگیری مثلا در حوالی منطقه نطنز اصفهان رخ بدهد، جایی که با نزدیکترین نقطه مرزی قابل استفاده توسط دشمن برای ورود به کشور بیش از 700 کیلومتر فاصله دارد و خلبان هواپیمای دشمن که حالا مقدار زیادی از پس سوز استفاده کرده باید به این فکر کند که تازه اگر هم در یک درگیری نزدیک موفق به ساقط نمودن هواپیمای میگ 29 شود، آیا بنزین هواپیمای وی حداقل اجازه رسیدن به نقطه مرزی را به وی خواهد داد؟
برگردیم به درگیری، میگ 29 در داگ فایت پرنده قابلی بوده و با اتکا به موشک آرچر می تواند حریف مهلکی برای هر دشمنی باشد. حال به فرض اینکه در نهایت درگیری به توپ هواپیماها نیز بیانجامد، توپ 30 میلی متری میگ 29 با اینکه نواخت پایین تری نسبت به توپهای گتلینگ معمول در هواپیماهای غربی دارد، اما گلوله های آن طوری طراحی شده اند که برخورد 5 تا 7 عدد از آنها به هر هواپیمای جنگنده ای برای اطمینان از ساقط شدن آن کافی است. و در نهایت در صورت پیروزی میگ 29 یا انصراف حریف از درگیری، این هواپیما به پایگاه خود که خیلی از محل درگیری دور نیست برمی گردد.

تاکتیک روسها ضمن داشتن نقاط قوت خوب، دارای نقاط ضعفی نیز می باشد؛ مثلا اینکه چون هر میگ 29 در مدلهای پایه ای تنها می تواند با یک هدف به صورت راداری درگیر شود، پس برای هر هواپیمای مهاجم، حداقل یک میگ 29 مدافع نیاز است! و در صورت تهاجم تعداد زیادی هواپیما به یک نقطه خاص، سازماندهی و هدایت این تعداد هواپیما قدری سخت و پیچیده می شود. اشکال دیگر در طرح روسها نیاز به پایگاههای متعدد و نزدیک به همِ هوایی است که با اینکه در نقاطی از کشور این امکان وجود دارد اما در برخی از نقاط (منجمله مناطق جنوب شرقی) چنین امکانی وجود ندارد. همچنین موشک راداری آلامو از نوع هدایت نیمه فعال بوده و تا لحظه برخورد به هدف باید توسط رادار هواپیمای شلیک کننده هدایت گردد. این اشکال باعث می گردد تا از لحظه شلیک موشک تا برخورد یا به خطا رفتن آن، هواپیمای شلیک کننده موشک مجبور باشد تا هدف را به وسیله رادار خود روشن نگه داشته و طبیعتا امکان مانور و تغییر مکان زیادی را ندارد و خود به هدف ایده آلی برای موشکهای هدایت راداری دشمن که از نوع هدایت فعال می باشند (آمرام) تبدیل می گردد. شاید همین نکته منفی در خصوص میگ 29 بود که باعث شد تا مسئولین نیروی هوایی از خرید تعداد بیشتری از آن خودداری نمایند و اعلام کنند که نقطه ضعف خاصی جهت ساقط نموده میگ 29 یافته اند.

شاید در مجموع بتوان گفت که در خصوص میگ 29، نقاط قوت بر نقاط ضعف می چربد و این هواپیما برای دفاع از نقاط فوق استراتژیک نقش مهمی را بازی خواهد کرد؛ جاهایی که اتفاقا نزدیکی خوبی به فرودگاهها دارند.

حلقه آخر از بحث رهگیری و دفاع هوایی بر عهده اف5 ها خواهد بود، پرنده فوق العاده مانور پذیر و با اطمینان بالایی که کارایی عالی خود را در طول دهه ها ثابت نموده است. سلاح اصلی اف5 جهت نبرد داگ فایت موشکهای هوا به هوای سایدویندر از نوع p و احتمالا آفید، آرچر، فاطر و حتی شاید ماژیک و ...... می باشند که می توانند بسته به نوع، از حدود 30-20 کیلومتر با اهداف نزدیک شونده درگیر شوند برای گشت های رزمی طولانی مدت، اف5 می تواند با آرایش رزمی یک باک سوخت در آویزگاه میانی بدنه و 4 موشک کوتاهبرد هوا به هوا به پرواز درآید. سلاح دیگر این هواپیما در نبرد هوا به هوا 2 عدد توپ 20 میلیمتری تک لول M39A3 با نواخت تیر هر یک 1500 گلوله بر دقیقه (مجموعا 3000 گلوله بر دقیقه یا 50 گلوله بر ثانیه) می باشد که آنطور که در عمل و در جنگ تحمیلی نشان داده، سلاح بسیار مؤثری در نبردهای داگ فایت می باشد. این هواپیما می تواند در زمان نزدیک شدن هواپیمای دشمن از حداکثر فاصله ممکنه برای موشکهای خود با تاکتیک خاصی (مثلا شلیک جفتی یا شلیک تک تک به صورت متوالی) اقدام به شلیک موشکهای خود بر علیه پرنده های مهاجم دشمن نماید و نهایتا در صورت نیاز با توپ خود اقدام به درگیری با هواگردهای دشمن نماید.

پس به طور کلی اگر بخواهیم مروری بر بحث رهگیری و دفاع هوایی و هواپیماهای درگیر در آن در فواصل مختلف داشته باشیم می توانیم اینگونه آن را بیان کنیم:

1-
در فواصل حدود 100 کیلومتر، هواپیمای اف14 با موشکهای فینیکس و سجیل

2- در فواصل حدود 70-50 کیلومتر، هواپیمای میگ 29 با موشک آلامو

3- در فواصل حدود 30 تا 35 کیلومتر، هواپیمای اف 14 با موشک اسپارو ( بدلیل تعداد کم اف 14 ها درگیر کردن آنها در داگ فایت عقلانی نیست، اگرچه داگ فایترهای قابلی هستند و ثابت شده به خوبی از پس اف 15 بر می آیند، ولی در این مقاله آنها را در همین حد محدود می کنیم)

4-
در فواصل حدود 30 کیلومتر، هواپیمای میگ 29 با موشک آرچر

5- در فواصل زیر 20 کیلومتر هواپیماهای میگ 29 و اف5 با موشکهای حرارتی و توپ خود.

6-
در فواصل حدود 15 کیلومتر، هواپیمای اف5 با موشک سایدویندر

7- و بالاخره در داگ فایت، هر پرنده ای با هر آنچه می تواند!

شاید این سؤال در ذهن متبادر شود که در 5 جنگ اخیر آمریکا از سال 1991 به این طرف (جنگ اول خلیج فارس، جنگ بالکان، جنگ افغانستان، جنگ دوم خلیج فارس و نبرد لیبی) در موج اول حمله همیشه از موشکهای کروز برای حمله به مراکز فوق استراتژیک و استراتژیک، مراکز فرماندهی و ستاد، مراکز پدافندی و .... استفاده شده است، در این صورت آیا نیروی هوایی چه نقشی را می تواند در راستای دفع تهاجم موشکهای کروز در اولین فاز حمله هوایی ایفاء نماید؟

پاسخ تا حدودی روشن است، همانطور که می دانید سرتاسر خاک کشور توسط سیستمهای ESM، رادارها و در نقاط فاقد پوشش راداریِ ارتفاع بالا، توسط دیدبانهای بصری تحت پوشش 24 ساعته قرار دارد، بدیهی است که ورود یک یا چند موشک کروز در وهله اول توسط سیستم های ESM و رادارهای پیش اخطار و یا دیدبانهای بصری رؤیت شده و بلافاصله با اعلام به مراکز فرماندهی، آژیر خطر صد در صد در مراکز اصلی و حیاتی کشور به صدا در می آید. در این هنگام می توان فورا هواپیماهای اف14، میگ 29 و اف5 را به جهت دفاع از مراکز فوق استراتژیک به فراز آنها فرستاد.

هواپیمای اف14 که یکی از مأموریتهای ذاتی آن شکار موشکهای کروز است می تواند از فاصله بیش از 50 کیلومتری اولین موشکهای دور برد خود را روانه هدف نماید. دومین سری از موشکها توسط هواپیمای میگ 29 و از فاصله حداقل 30 تا 40 کیلومتری قابلیت شلیک دارند. سری سوم موشکها نیز توسط هواپیماهای میگ 29 و اف5 از فاصله زیر 20 کیلومتر شلیک شده و نهایتا اف5 ها و میگ 29 ها می توانند توسط توپ خود (که خیلی توصیه نمی شود، به دلیل امکان ایجاد خطر برای خود هواپیما) و یا انداختن موشک در جریان های گردابی نوک بال هواپیمای خود (که این روش در زمان جنگ جهانی دوم توسط خلبانان انگلیسی جهت ساقط نمودن موشکهای کروز 1-V آلمانی ابداع شده و درحال حاضر در ارتفاعات پایین کاملا کاربردی است) نیز تعداد بیشتری موشک کروز را ساقط نمایند.

این در حالی است که ما در این مقاله بیشتر به بررسی توان و عملکرد احتمالی نیروی هوایی در یک نبرد نامتقارن احتمالی می پردازیم و الا پدافند توپخانه ای و موشکی زمین به هوا نیز با پوشش ارتفاع های مختلف و با داشتن رینگهای متعدد پدافندی در اطراف مراکز استراتژیک و فوق استراتژیک می تواند تعداد خیلی زیادی از موشکهای کروز را ساقط نماید. بد نیست اینجا و در عرض مقاله، اشاره بیشتری هم به این مسأله داشته باشیم: حتی با فرض اینکه موشکهای کروز در بدو شلیک به سمت کشورمان توسط رادارهای OTH یا سایر رادارها شناسایی نشوند، و با فرض اینکه در زمان ورود به مرز کشور باز هم توسط سیستمهای ESM نیز شناسایی نشوند، قطعا در هنگام نزدیک شدن به مراکز فوق استراتژیک کشور (مانند نطنز، فردو و پایتخت) توسط لایه های پدافند و شناسایی راداری و دیدبانی در فاصله ای مناسب توسط رادارهای VHF/UHF (که حتی شاید بیش از 100 یا 200 کیلومتر باشد) شناسایی شده و اولین اقدامات جهت مقابله با آنها صورت می پذیرد. همانطور که می دانید موشکهای کروز در هنگام سیر بر روی زمینهای صاف و دشتها در ارتفاع زیر 100 و یا حتی 50 متر سیر می نمایند و در هنگام رسیدن به رشته کوهها اوج گرفته و با رساندن خود به ارتفاع مناسب از فراز آنها عبور می نمایند، حال اگر هدف آنها به فرض نطنز باشد، در صورت پرواز در ارتفاع خیلی پایین (زیر 50 متر) که ممکن است حتی شناسایی راداری نیز مقدور نباشد. دیدبانهای بصری بر اساس آموزشهای دیده شده اقدام به شناسایی موشک کرده و در اولین گام با موشکهای دوشپرتاب خود ( که مجهز به آن هستند) مقابله لازم با این موشکها را می نمایند (قطعا این دیدبانها در فواصل مناسب از یکدیگر و در رینگهای متفاوت مستقر خواهند بود) و در همین زمان با مخابره مسیر، ارتفاع، سرعت و یک سری عوامل دیگر به مرکز فرماندهی، بقیه سایتهای پدافندی و هواپیماهای گوش به زنگرا نیز متوجه مسیر حمله سایر موشکها می نمایند.

موشکهای کروز برای پدافند زمینی و دفاع هوایی اهداف سهل الوصولی هستند، آنها سرعت بالایی ندارند (عموما زیر یک ماخ سرعت دارند) خط سیر آنها معمولا مستقیم است، حمله انجام شده علیه شان را تشخیص نمی دهند، برای فرار از حمله علیه شان نمی توانند مانور دهند و .... لذا از زمانی که مثلا در اولین فاز تقابل، موشکهای دوش پرتاب به سمت این موشکها شلیک می شوند به راحتی مورد هدف قرار می گیرند و از آنجایی که موشک میثاق 2 و برخی دیگر از موشکهای در اختیار کشورمان از نوع ALL ASPECT می باشند می توانند از همه جهات و البته روبرو با موشک کروز مهاجم درگیر شوند. وسیله دیگری که در این فاز مورد استفاده قرار می گیرد توپهای ضد هوایی 23 و 35 میلیمتری هستند، این توپها تا ارتفاع 2.5 تا 3.5 کیلومتر را پوشش می دهند. به عنوان مثال سامانه 8 لول مصباح-1 و سامانه سماوات به طور تخصصی برای مقابله با موشکهای کروز و پهپادها گسترش و توسعه یافته اند. حال اگر طراحان مسیر موشک کروز برای احتراز از خطر موشکهای دوشپرتاب و توپهای ضد هوایی بخواهند ارتفاع نفوذ را افزایش دهند، باید آن را به حداقل 3.5 کیلومتر (حداکثر ارتفاع دسترسی معمول موشکهای دوشپرتاب) برسانند، در این ارتفاع، موشک از فاصله 231 کیلومتری در دید مستقیم رادارهای منطقه هدفش قرار می گیرد و احتمال هدف قرار گرفتن آن با سامانه های مرصاد (مجهز به موشکهای شاهین و شلمچه) و سام 6 و تور ام یک و اف ام 80 به راحتی میسر می گردد. همچنین توپهای پدافندی 57 و 100 میلیمتری نیز می توانند با موشکهای کروز در ارتفاع به ترتیب تا 4 و 12 کیلومتر درگیر شوند، توپ 57 میلیمتری مجهز به هدایت راداری میتواند با اهدافی که تا 4 کیلومتر ارتفاع و تا 6 کیلومتر از آن فاصله دارند درگیر شود. این توپ به واسطه دقت فوق العاده بالای خود در بین پرسنل پدافند هوایی شهرت خاصی دارد و البته این شهرت را مدیون لوله نسبتا بلند و ضخیم خود است که دقت سلاح را تا حد زیادی بالا می برد. توپ 100 میلیمتری نیز با هدایت راداری+اپتیکالی و گلوله های مجهز به فیوز مجاورتی سلاحی مرگبار در برابر موشکهای کروز است و یک دسته 8 تایی از این توپ که با هم سری و هماهنگ هستند می توانند نواخت آتش حدودا 120 تیر بر دقیقه( 2 تیر در هر ثانیه) را به ارمغان بیاورند. در صورت تجهیز این توپ به گلوله های هوشمند ترکش شونده مشابه توپ میلینیوم، می توان از انهدام موشک کروز یا هواپیمای دشمن با فقط یک شلیک تقریبا مطمئن بود. البته برای انهدام هدف مستقیم السیر و نسبتا کندی مانند موشک کروز نیازی به شلیک های متعدد با توپ 100 میلیمتری نیست و تنها یک شلیک دقیق کار را تمام خواهد کرد.

سیستم های پدافند موشکی از کوتاهبرد تا میان برد نیز می توانند مأموریت درگیری با موشکهای کروز را به مرحله اجرا در آورند، از موشکهای دوش پرتاب گرفته تا سیستم های تورام، اف ام 80، سام 6 و هاوک و مرصاد. نیازی به توضیح بیشتر نیست که این سیستم ها چقدر در برابر اهدافی همچون موشکهای کروز کارآمد هستند، تنها در زمانی که موشک در ارتفاع زیر دسترسی سامانه های میانبرد، مانند سام 6 یا هاوک پرواز نماید از دسترس آنها دور می شود که البته در این حالت خطر سامانه های موشکی کوتاهبرد و توپهای ضد هوایی برای آن بسیار بیشتر خواهد بود.

هواپیماهای سوخو 22، اف5، صاعقه، اف7 و میراژ اف 1 در این دسته می توانند سازماندهی شوند، هواپیمای سوخو 22یکی از بهترین هواپیماهای پشتیبانی نزدیک جهان می باشد که دارای امکان حمل و شلیک انواع مهمات هوا به زمین می باشد این هواپیما می تواند طیف بسیار گسترده ای از مهمات و سلاح شامل انواع راکت انداز S-5 و S-8 ، غلاف توپ دو لول23 میلیمتری، بمب های سقوط آزاد، لیزری و تلوزیونی در اوزان و بردهای مختلف، موشکهای ضد کشتی شامل نور و نصر و کوثر، بمبهای خوشه ای، بمب های ناپالم و ... را حمل و به کارگیری نماید. هواپیمای اف5 و صاعقه هم که در بخش قبل به عنوان یکی از عناصر دفاع نزدیک هوایی از آن نام بردیم در این دسته نیز می توانند در نقش ثانویه پشتیبانی نزدیک هوایی ایفای نقش نمایند. اف5 در این حالت می تواند علاوه بر دو موشک هوا به هوای کوتاهبرد که برای دفاع از خود در نوک بالها حمل نماید، در 6 آویزگاه باقی مانده در زیر بالها و بدنه ( 4 تا زیر بالها و تا در زیر بدنه) اقدام به حمل و به کارگیری انواع مهمات و سلاح و همچنین مخزن سوخت خارجی نماید. یک آرایش معمول برای اف5 ها می تواند 2 عدد موشک سایدویندر در نوک بالها ، یک مخزن 1500 لیتری در پایلون زیر بدنه، 4 تا 8 عدد بمب MK-82 ، 2 عدد MK-82 و 2 عدد بمب خوشـــــه ای BL-755 ، 4عدد بمبMK-83 و . . . باشد. اف5 می تواند موشکهای هوا به زمین ماوریک را نیز به تعداد 4 عدد حمل و به کارگیری نماید.

از دیگر سلاح هایی که بر روی این هواپیما قابل نصب است می توان از موشکهای ستار، زوبین و راکت یاسر نام برد. همپنین این هواپیما می تواند 2000 پوندی MK-84 و همچنین بمب هوشمند 2000 پوندی قاصد را نیز حمل و به کارگیری نماید. احتمالا پخش کننده مهمات دورایستای کایت نیز بر روی این هواپیما قابل به کارگیری است. موشکهای ضد کشتی نصر، کوثر ( به تعداد 4 عدد) و حتی شاید بتوان یک عدد موشک نور یا قادر را نیز در پایلون مرکزی این هواپیما نصب و به کارگیری کرد، هر چند نصب موشک قادر با اما و اگرهایی نیز روبرو است. اف7 کوچکترین و کم توان ترین هواپیمای این دسته است که تنها دارای 4 پایلون در زیر بالها و یک پایلون مرکزی می باشد که به طور معمول در 2 تای آنها مخازن سوخت خارجی و در 2 تای دیگر مهمات سقوط آزاد حمل می نماید. این پرنده نیز می تواند انواع بمب سقوط آزاد سبک وزن، بمبهای خوشه ای، ناپالم و راکت لانچر را در جایگاههای زیر بال خود حمل و به کارگیری نماید. آخرین هواپیما میراژ اف یک است که اگر چه می تواند در دسته هواپیماهای تهاجمی و بمب افکن نیز دسته بندی شود اما ما ترجیح دادیم تا آن را در این دسته بیاوریم. این هواپیما دارای قدرت نسبتا خوبی در حمل و به کارگیری انواع مهمات با اوزان مختلف است و می تواند انواع راکت لانچر و بمب های سقوط آزاد و بمبهای لیزری و در صورت نصب تجهیزات مربوطه، موشکهای تلویزیونی را نیز حمل و شلیک نماید. همچنین این هواپیما قادر است تا در حمله علیه کشتی ها نیز با توان بالایی حاضر شده و با حمل 4 فروند موشک نصر یا 2 فروند موشک نور و قادر حملات کاری ضد کشتی را تدارک ببیند.

 

ادامه دارد ....