"شما پنج دقیقه وقت دارید تا سکو را ترک کنید. هر اقدام دیگری غیر از تخلیه باعث نابودی فوری می شود"

این پیام فرمانده گروه رزمی برآوو خطاب به پرسنل سکوی ساسان در ساعت ۷:۵۵ روز ۱۸ اوریل ۱۹۸۸ بود. حمله بزودی شروع شد.

‏آنچه به انجام عملیات آخوندک انجامید و دلیل آنکه این سکوها بعنوان هدف برای نابودی انتخاب شدند پیش زمینه ای طولانی دارد که برای رسیدن به دلیل آن باید کمی به عقب تر بازگشت.

‏عراق با هدف اسیب به جریان صدور نفت ایران در خلیج فارس حملات به تانکرهای حامل نفت ایران را درپیش گرفت که عموما کشتی های تانکر حامل نفت ایران در اطراف خارک بود ولی در سمت مقابل چون صادرات نفت عراق از راه خط لوله بود، ایران قادر به حمله تلافی جویانه در خلیج فارس نبود. اما در طی جنگ نفتکش‌ها ایران ۲۰۰ حمله به کشتی‌های تجاری با ۳۱ پرچم مختلف انجام داد که منجر به ۶۳ نفر تلفات شد.

حملات توسط قایق تندرو، هلیکوپتر، کشتی جنگی، موشک، مین، هواپیما، انجام میشد. اما به دلیل نامناسب بودن مهمات فانتوم ها و پوشش هوایی مناسب قسمت جنوبی خلیج فارس توسط امریکا و کشورهای همسایه، از حملات جنگنده‌ها به تانکرها انصراف حاصل شد و این وظیفه بیشتر به قایق ها و هلیکوپترها سپرده شد.

‏بیشترین حملات توسط قایق ها و هلیکوپترها و در محدوده اطراف جزیره فارسی و تا ابوموسی و سیری و حوالی سکوهای نفتی انجام میشد که به دلیل دسترسی سکوهای نفتی ایران به آن‌ محدوده بود.

‏هلیکوپترها و قایق های تندرو ایران عموما محل تجمع و فرماندهی را به نسبت سایر مناطق عاری از نفراتِ کشتی ترجیح میدادند. این میتواند به دلیل تمایل به تاثیرگذاری بیشتر بخاطر استفاده از سلاح‌های کم اثر و فاقد دقت باشد.

‏بسیاری از حملات به کشتی ها در حالی صورت می گرفت که حتی تلاشی برای بازرسی یا آگاهی از محموله آنها انجام نمی شد. در مواردی هم ایران قول عدم حمله به کشتی های متعلق به کشوری را میداد ولی آن را رعایت نمی‌کرد.

‏بعنوان مثال در جولای ۱۹۸۷ رفسنجانی به وزیر خارجه وقت ژاپن ، کوراناری (takashi kuranari) قول عدم حمله به شناورهای آن کشور را داد ولی در دوم سپتامبر ۱۹۸۷ کشتی Nishin maru  و در سی سپتامبر هم کشتیNichiharu maru  هدف قرار گرفتند.

‏در دسامبر ۱۹۸۷ در پاسخ به درخواست مقامات نروژ ، قول عدم حمله به شناورهای آن کشور داده شد ولی در هفته بعد به کشتی igloo wspo حمله شد و در ۱۸ مارچ ۱۹۸۸ نیز کشتی berge lord مورد هدف قرار گرفت.

‏درخواست کویت برای تغییر پرچم به سه کشور آمریکا و انگلیس و شوروی ارسال شد که چهار کشتی به بریتانیا و یازده کشتی به آمریکا و سه کشتی هم به شوروی تغییر پرچم دادند. این تغییر پرچم این کشتی ها را تحت حمایت قانونی آن کشور قرار میداد ولی ایران توجهی به آن نکرد.

در ۱۶ می ۱۹۸۷ کشتی روسی مارشال ژوکوف که نفت کویت را حمل میکرد در ورودی بندر احمدی کویت با مین اصابت کرد. در پی آن کشتی primrose در ۲۷ می و ethnic در نهم ژوئن و stena explorer در ۲۰ ژوئن در همانجا مورد اصابت مین قرار گرفتند.

در جستجوها مشخص شد که تعدادی مین در محل جاگذاری شده که تا حدود زیادی شبیه مین M08 شوروی بودند ولی تفاوت های کوچکی هم داشتند. قطر این مین ها ۸۰۰ میلی متر بود ولی مین روسی ۸۷۶ میلی متر بود. ایران ادعا کرد این مین ها عراقی هستند.

در پی این حوادث و تشدید تنش ها در می ۱۹۸۷ یادداشتی از سوی ایالات متحده توسط سویس به ایران تسلیم شد که اعلام کرد کشتی ها تحت قوانین بین المللی و تنها حامل نفت هستند.

اما سعید رجایی خراسانی نماینده وقت ایران در سازمان ملل به تاریخ ۲۵ می در پاسخ گفت اگر قصد حمله به تانکر کویتی را داشته باشیم آن را انجام خواهیم داد، فارغ از آنکه تحت پرچم چه کسی باشد.

‏در یادداشت دومی در ماه ژولای ایالات متحده تاکید کرد که شناورها تحت اسکورت ایالات متحده خواهند بود و هر تهدیدی مقابل ناوها و شناورهای تحت پرچم قابل قبول نیست و ایالات متحده اقدامات دفاعی مناسب را اتخاذ خواهد کرد‌. پاسخ خیلی زود دریافت شد. یک کاروان کوچک شامل بریجتون و گازپرینس تحت اسکورت سه شناور در ۲۱ جولای از خورفخان حرکت کردند اما سه روز بعد بریجتون در  ۱۸ مایلی جنوب غربی جزیره فارسی به مین برخورد کرد.

تحقیقات اولیه مشخص کرد که مین ریزی توسط نیروهای سپاه انجام گرفته بوده اما سخنان رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه دوم مرداد ۱۳۶۶ شک ها را برطرف کرد. او تاکید کرد ایران بدون توجه به امریکا به اقدامات خود ادامه میدهد. ...عراق آنجا چیزی ندارد که ما بزنیم، ما شرکای عراق را میزنیم."

"فرمول خیلی روشنی هم در دنیا مطرح کردیم، الآن همه روزنامه ها این فرمول ما را حفظ هستند، همه میدانند، ما گفته‌ایم که یا همه ما از خلیج فارس استفاده میکنیم، یا هیچ یک از ما استفاده نمی‌کنیم "

"ما حرفمان این بود و گفتیم که مراحل آن تنظیم شده، اگر کشتی را بزنند، ما هم کشتی آنها را میزنیم."
"خوب! اینها در مقابل این طرح روشن ما. ما گفتیم، اگر کشتی ما خورده شود، کشتی شرکای عراق مورد اصابت قرار می‌گیرد."

‏"یک خبر عجیبی الآن داده اند، خداوند مثل اینکه اصرار دارد که از این جمهوری اسلامی حمایت کند. نوشته است که به گزارش خبرگزاریها، یک نفتکش کویتی. تحت حمایت آمریکا، حدود ساعت هفت صبح امروز در صد و بیست مایلی جنوب کویت ظاهراً با مین برخورد کرده است.":ما وقتی که قرار شد با آمریکا درگیر شویم، واقعاً برای ما آمریکا، انگلیس، فرانسه، کویت، عراق و اینها فرقی نمیکند. هر کس که شریک عراق باشد و ما حق مقابله به مثل داشته باشیم، آن شریک را (هر کس که میخواهد باشد)، میزنیم."

"اینها میآیند چهار کشتی را اسکورت میکنند، بقیه کشتیها چه میشود؟ بنابراین هر روز چند کشتی میآید و ما مگر چقدر مقابله به مثل احتیاج داریم، در هفته دو تا و در ماه هشت تا. خوب! این مقابله به مثل ما اصلاً آسیب نمیبیند، پس آمریکا برای چه این مخارج را متحمل می‌شود؟"

"اگر بیشتر طغیان کنند و تا آنجا پیش بروند که ما نتوانیم از خلیج فارس استفاده کنیم، درآن صورت تنگه هرمز را خواهیم بست."

‏همزمان هم رئیس جمهور وقت ایران به امریکا هشدار داد که نیروهای خود را از منطقه بیرون برده و وعده نبردی سخت را با آنها داد. کاملا واضح است که این لفاظی ها باعث بالابردن سطح تنش ها و گسیل بیشتر نیروها و افزایش تنش در منطقه شد.

‏در ۸ آگوست ۱۹۸۷ گزارشاتی از تمرین و مانور مین‌ریزی سپاه در آبهای نزدیک فجیره آمد ؛ در حالیکه کاروان اسکورت بعدی در فجیره اماده حرکت بود. به کاروان دستور ادامه اقامت در بندر داده شد. ‏اما باز هم در ۱۰ آگوست کشتی آمریکایی  Texaco Caribbean در خورفخان در اثر برخورد با مین آسیب دید و در ادامه هم در ۱۵ اکتبر Anita Struck هم پس از برخورد غرق شد و شش نفر کشته شدند. 

‏با افزایش تهدیدات مین، فرانسه و انگلیس و هلند و بلژیک نیروهای خنثی کننده مین خود را به خورفخان اعزام و تعداد ۴ مین لنگردار کشف کردند. نیروی دریایی بریتانیا آنها را ایرانی دانست. هاشمی رفسنجانی در خطبه های همان هفته در ۳۰ مرداد ۱۳۶۶ مواضع ج.ا را اعلام کرد. او در ابتدا سعی کرد عراق را مقصر مین گذاری جلوه دهد.

اما چه کسی باور می کند عراقی که به دریا دسترسی ندارد، بتواند در ساحل فجیره و در خارج از تنگه هرمز مین گذاری کند. ‏"عراقیها در طول این چند سال، تمامی مینهای خود را به دریا ریخته اند و آبهای منطقه را پر کرده اند. به علاوه کشورهای دیگر نیز در این منطقه مین گذاری کرده اند."

"بگویید که عراق دیگر شرارت نکند. در مدتی که عراقیها شرارت نکردند، ما کدام کشتی را مورد حمله قرار دادیم؟"

‏"ما متکی به خریدهایی که کرده‌ایم، نیستیم. آمریکاییها ، قایق و مینها را دیده اند، اما خیلی چیزهای دیگر که داریم ندیده اند و نمیدانند و هنوز چیزهایی هست که آمریکا پیشبینی نکرده است."

"برای مینها منتظر شد، تا دیگران به کمک بیایند و برای مقدورات جمهوری اسلامی، معلوم نیست که چه مدت باید صبر کند تا بتواند مقابله کند."

"کشورهای هلند، فرانسه، ایتالیا و انگلستان را به منطقه فرا میخوانید و عنوان میکنید که هر کشوری دارای مین روب است، به خلیج فارس اعزام کند." ‏در دو سخنرانی ذکر شده ، نوعی بی قیدی در کلمات برای قبول مسئولیت دیده می شود و تلاشی هم برای آرام کردن فضا نمی شود.

مشروح این خطبه در اینجا قابل دسترس است. ‏در ۲ سپتامبر ۱۹۸۷ مجددا یک یادداشت از طریق سویس ارسال شد که مین ریزی یک نقض اشکار و خطرناک قوانین بین المللی است و کشتی های تحت پرچم ایالات متحده بی طرف و فاقد محموله کارگو هستند و فعالیتهای یادشده بعنوان افزایش خطرات و یک تهدید مستقیم نظامی تلقی میشود. ‏اما یک واقعه مهم پیش امد که نقش تعیین کننده ای در آینده دارد. در ۲۱ سپتامبر توسط USS Jarrett که در حال نظارت منطقه بود بوسیله تجهیزات دید در شب فعالیتهای مین ریزی ایران اجر کشف شد. هلیکوپتر ها تا ۴۰۰ متری نزدیک شده و مین گذاری را مشاهده کردند.

‏با شلیک هلیکوپترها مین گذاری متوقف شد سپس دوباره اقدام کردند که باز هلیکوپترها عمل کردند. با روشن شدن هوا؛ نیروهای ایالات متحده سوار کشتی شدند.‏تعداد نه مین در کشتی مشاهده شد و از یک رمپ‌برای تسهیل مین ریزی استفاده میشد.

بررسی ها نشان داد آنها بطور ظاهری نظیر مین های بکار رفته در سواحل کویت و فجیره بودند و همچنین دارای یک سیستم‌شماره گذاری بودند. شماره گذاری مین ها به این ترتیب بود:

مین کشف شده در ساحل کویت:
۰۲-۵۶۲۷-۰۱۶-۵
مین های خورفخان فجیره:
۰۲-۶۶۲۷-۰۶۱-۱۷
۰۲-۶۶۲۷-۰۶۱-۲۲
مین های ایران اجر:
۰۲-۵۶۲۷-۰۰۸-۴ تا ۰۲-۵۶۲۷-۰۱۴-۱۷

با مطالعات به عمل آمده گمان بر این بود که سیستم شماره گذاری ۰۱ و ۰۲ نوع مین را مشخص می کند و دو رقم بعدی ؛ ارقامِ برعکس سال تولید است. ارقام بعدی هم احتمالا تعداد تولیدی در هر دسته و شماره اختصاصی بدنه هر مین بودند. ‏ابتدا ایران ادعا کرد که ایران اجر فقط حامل و در حال جابجایی مین ها بوده و در ان محل برای دریافت مایحتاج لازم خود توقف کرده است . اما مسیر طی شده آن حقایق را آشکار میکرد.

‏در صورت نقش حامل و جابجا کننده، این شناور باید در حدفاصل بنادر ایران( مسیر بندر عباس به بوشهر) حرکت می کرد و نه در مسیری با فاصله ۵۰ مایلی بحرین. از سوی دیگر در این کشتی، دستوراتِ واضح و ارتباطات آن با سکوی رستم کشف شد. همچنین وجود رمپ مین ریزی همه چیز را واضح میکرد. ‏در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۷ ایالات متحده از طریق سویس و در پی پیامهای قبلی خود پیام جدیدی را به ایران ارسال کرد.

ایالات متحده اخطار کرد که واکنش علیه ایران اجر ،پاسخ محدود علیه منافع ایالات متحده و آزادی ناوبری و جلوگیری از تهدیدات مشابه در اینده بوده است. ‏از سوی دیگر پس از برخورد بریجتون، مانیتور شدید اطراف فارسی در دستور کار قرار گرفته بود ولی حالا پس از واقعه ایران اجر و اطلاعات حاصله از ان، به تاسیس یک پایگاه دریایی سیار در این محدوده دراکتبر ۱۹۸۷ اقدام شد. ‏اما این بار قضایا شکل دیگری به خود گرفت.

در ۱۵ اکتبر کشتی سونگاری در آبهای کویت مورد حمله موشکی قرار گرفت. ‏در روز بعد، ۱۶ اکتبر تانکر Sea Isle City  مورد هدف موشک قرار گرفت. ایران ادعا کرد که موشک توسط هواگرد های عراقی شلیک شده ولی تحقیقات نشان داد پرتاب توسط یک سکوی زمینی در محدوده فاو انجام شده است و موشکهای HY2 در اختیار ایران بردی تا ۱۰۵ کیلومتر دارند. 

‏برای تلافی سکوی نفتی رستم در میدان رشادت برگزیده شد. ارتباط این سکو با حمله به تانکرها در اسناد بدست آمده از ایران اجر مشخص شده بود. این سکو با تجهیز به رادار نقش فرماندهی و هدایت عملیات هلیکوپترها و قایق ها را داشت. ‏همچنین سکوها بعنوان مرکز ارتباطات رادیوی در نظر گرفته میشد زیرا منطقه، فاصله زیادی از سرزمین اصلی ایران داشت و رادیوهای ساده قایق ها و هلیکوپترها نمی توانستند کاربردهای نظامی را در ان فاصله دور پاسخگو باشند. 

هلیکوپتر های بل ۲۱۲ ایران و قایق های تندرو فاقد توان جستجوی کشتی ها بودند و بدین ترتیب نقش هدایت رادار در آن مهم بود. سکو همچنین برای استقرار هلیکوپترها هم مورد استفاده قرار می گرفت. ‏این تجهیزات در مین ریزی های منطقه ای نیز بسیار حائز اهمیت است .هنگامی که حضور هدف در نزدیکی منطقه تشخیص و مسیر آن مشخص می شود می تواند با علامت دادن به مین ریز؛ منطقه و ناحیه موردنظر برای مین ریزی هدفمند را به مین ریز نشان دهد. ‏اما خدمه در هنگام ترک سکو در از بین بردن پیامهای قبلی و سابقه مدارک ، کوتاهی کرده بودند و بنابراین سوابق پیامها و چگونگی سیستم جستجوی راداری کشتی ها و اعلان آن به نیروهای عمل کننده به دست نیروهای ایالات متحده افتاد.

‏اما مساله ای که بکلی همه چیز را تغییر داد؛ در ۱۴ اوریل ۱۹۸۸ هنگام ناو ساموئل رابرتز در هنگام بازگشت از یک اسکورت با مین برخورد کرد که که صدمات سنگینی دید. ‏یک سوراخ ۴/۶ متری در کشتی ایجاد شده و خسارات شدیدی به آن وارد شد. آب موتورخانه را فراگرفت و توربین ها از کار افتادند و کشتی سه ژنراتور اصلی خود را از دست داد. ‏خسارات وارد شده در حد غرق کشتی بود ولی پس از پنج ساعت تلاش طاقت فرسا، کشتی تثبیت شد و از خطر غرق شدن نجات پیدا کرد. پس از آن کشتی به آرامی به سمت دوبی رفت در حالیکه ده تن از کارکنان آن جراحت برداشته بودند. ‏در پاکسازی این منطقه دو مین دیگر توسط USS Trenton کشف شد که دارای شماره سریال ۰۲-۵۶۲۷-۰۵۱-۱۶  ۰۲-۵۶۲۷-۰۲۶-۱۸ بودند. این شماره سریال ها منطبق با سایر مین های کشف شده از ایران اجر و کویت و فجیره بود.

‏بلژیک و هلند نیز مین های دیگری منطبق با همین سریال پیدا کردند. همچنین در ۲۰ اوریل متعلقات لنگر مین نیز پیدا شد. مشخصات مین ها و متعلقات منطبق بر مین M08 یا هیچ مین پیمان ورشو یا ناتو نبود.

این مین های جدید هرچند مشابه مین های M08 بودند ولی با نام صدف-۲ Sadaf-02 شناخته می شوند. ‏ایران اعلام کرد که این مینها عراقی بوده و توسط آن کشور جاگذاری شده اند. ولی عراق فاقد توانایی مین ریزی در ۵۵۵ کیلومتری ساحل خود بود ضمن آنکه هرگز هیچ مین عراقی در مرکز و جنوب خلیج فارس دیده نشده بود. همچنین شکل آن به کلی متفاوت از مین های عراقی بود.

همچنین دستیابی هلیکوپترهای عراقی به نقطه مورد بحث فقط روی کاغذ ممکن بوده و حتی در صورت امکان ، پروسه مین ریزی از هوا بسیار زمانبر و به راحتی قابل کشف از طرف تمامی کشورهای حاشیه بوده است ضمن آنکه ایران هم نتوانست دلایلی بر حضور هلیکوپتر عراقی در آن نقطه ارائه کند. رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا دستور حملات تلافی جویانه را داد . اهداف هم با توجه به اطلاعات حاصله از ایران اجر و سکوی رستم انتخاب شد. 

در دستورات اجازه نابودی نیروهای مقابله کننده داده شد ولی گفته شد به نحوی متناسب عمل شود که باعث جنگ گسترده نشود. ‏تصمیم ایالات متحده به تلافی با حمله به سکوهای سیری و ساسان گرفته شد که به همان شیوه سکوی رستم تجهیز شده و بخش عمده ای از حملات در محدوده آنها اتفاق افتاده بود.

‏عملیات توسط سه گروه حمله انجام شد گروه براوو به سکوی ساسان حمله کرد و گروه چارلی نیز به سیری جوشن منطقه نزدیک شد که توسط گروه چارلی ره گیری شد. به آن فرمان توقف داده شد که پیروی نکرد.

به گفته آمریکاییها، جوشن یک موشک هارپون به سوی وین رایت شلیک کرد که خطا رفت و در پاسخ با دو استاندارد و یک هارپون مورد هدف قرار گرفت.جوشن دارای یک تیر هارپون بوده است ولی اینکه آن را شلیک کرده باشد بر ما نامشخص است. به گفته آمریکاییها ؛ وین رایت مانور داده و یا احتمالا سیرچ هارپون فعال نشده است. تا زمانی که لاشه جوشن کشف یا بیرون آورده نشده باشد این معما حل نخواهد شد.

‏ناو سهند هم که به مقابله آمده بود با سه هارپون و تعدادی راکت و بمب از سوی هدف گروه دلتا قرار گرفته و غرق شد. ‏همچنین به ادعای امریکاییها، به یک فروند فانتوم که به منطقه نزدیک شده بود ، توسط دو موشک استاندارد شلیک شد که موجب آسیب دیدگی آن شده و به بندر عباس بازگشت.

‏‏سبلان نیز که به منطقه نزدیک میشد توسط هواپیماها مورد هدف قرار گرفته و قابلیت تحرک خود را از دست داد. پنتاگون بخاطر عدم گسترش جنگ دستور عدم شلیک های بعدی به آن را داد تا یدک کش های ایران بتوانند آن را به بندر عباس برگردانند. حمله های پراکنده ای هم از سوی قایق های تندرو صورت گرفت که توسط بمب های خوشه ای هدف قرار گرفته و مجبور به عقب نشینی شدند. یک کبرا آمریکایی نیز سقوط کرد که ایران ادعای سرنگونی آن را کرد و آمریکا بعد از بیرون کشیدن لاشه ، ادعا کرد اثری از برخورد روی بدنه آن نیست.

این عملیات باعث شد که ج.ا با از دست دادن پتانسیل مراقبتی و پشتیبانی خود ، کل توان حمله به تانکرها در جنوب خلیج فارس را از دست بدهد. ‏روندی که با افزایش تنش در خلیج فارس و درگیر کردن قدرتهای جهانی پی گرفته شد سرانجام آنچنان سطح تنش در خلیج فارس را بالا برد که به یک درگیری ویران کننده برای نیروی دریایی تبدیل شد. اظهارات و مواضع تند و اقدامات غیرمعمول و حمله به منافع کلیه کشورها ، باعث تجمیع تمامی حمایت های بین المللی در سوی مقابل و سرازیر شدن توان نظامی بالایی به خلیج فارس و غیرقابل کنترل شدن اوضاع شد.

‏بهره گیری از امکانات غیرنظامی برای چنین اقداماتی خلاف اصول بین المللی و عدم توجه به هشدارهای بین المللی سرانجام کار را به جایی رساند که حمله متقابل به سکوها را از نگاه بین المللی توجیه پذیر کرد. آنچه که در ادامه چنین روندی با استفاده از ناوگان تجاری برای حمل محموله های مشکوک پی گیری شده و بارها اعلام شده است. و در تجربه‌ای کاملا مشابه اما امروزی، کشتی های تجاری به مثابه همان کاربری از سکوهای نفتی انجام میشود.

‏کشتی ایرانی ساویز که پس از برجام از لیست تحریم خارج و بلافاصله عازم دریای سرخ شد و سالهاست که در دهانه باب المندب و در مقابل یمن لنگر انداخته است.
‏این کشتی که سالهاست در آنجا قرار گرفته بعنوان مرکز کنترل در دریا ؛مرکز لجستیک ؛مونیتورینگ باب المندب ؛ مرکز رادار ؛ مرکز ارتباطات عمل می کند که همان نقش های موصوف سکوها را بر عهده دارد.

‏در واقع بدون تجهیزات کامل هدایتی و نظارتی و رهگیری ، امکان عملیاتهایی از این دست فراهم نیست و محتاج یک مرکز رصد و فرماندهی مجهز خواهند بود و بر همه واضحات که در کجا قرار دارد. حالا باید دید که این تنش آفرینی ها تا کی ادامه دارد و به کجا میروند.