دفتر پست فرماندهی - بندرعباس
دو روز قبل از عملیات فرو نشاندن جت مسافربری خطوط هواپیمایی قیرقیزستان بود که فرمانده حفاظت اطلاعات بندر عباس نامه بسیار سری ای رو از ستاد کل نیروی هوایی دریافت کرد .. بعد از گشایش رمز سریع با فرماندهی پایگاه نهم شکاری تماس گرفته و درخواست جلسه محرمانه ای رو بیان کرد .. فرمانده با تجربه پایگاه هوایی بندر عباس به خوبی از کاربرد جلساتی که به پیشنهاد مقامات حفاظت اطلاعات برگزار می شود رو به خوبی حدس می زد .. ! او با خود فکر کرد حتمآ از اون دستور العمل های همیشگی است که به دلیل مرز مشترک با خلیج همیشه فارس و تحریکات ناو های امریکایی باید از زمین و هوا نظارت دقیقی داشت .. اول ساعت اداری روز بعد جلسه برگزار شد .. فرمانده حفاظت اطلاعات بعد از اطمینان از بسته بودن در و پنجره های دفتر فرمانده ، او را از خبری که دیشب به دستش رسیده بود اگاه کرد ..افسر اطلاعات به اهستگی و نجوا کنان به گوش فرمانده پایگاه گفت .. با استعانت از درگاه خداوند متعال و دعا های خیر مردم شریف ایران با تلاش شبانه روزی سربازان گمنام آقا صاحب زمان حضرت مهدی ( عج ) و عواملی نفوذی که به لایه های امنیتی عبدالمالک ریگی رخنه کرده اند ، مطلع شدیم که جنایتکار یاد شده قراره بامداد سه شنبه برای سازماندهی عملیات تروریستی دیگر بر علیه کشورمون ایران عزیز از امارات متحده عربی عازم قرقیزستان است ... و همان گونه که مستحضرید کالیدور پرواز های بیشکک از فراز خاک ایران است و .. هنوز کلام مسئول حفاظت اطلاعات پایان نیافته بود که فرمانده پایگاه با لبخند رضایت امیزی و در حالی که انگشت سبابه اش رو بر دهان افسر مقابل رویش می گذاشت .. به اهستگی گفت .. تا آخرش خوندم سید .. وقت طلاست .. بجنب که خیلی کار داریم .. باید دست به کار شویم ...

دفتر عملیات
خیلی سریع مقدمات کار فراهم شده و بعد از جلسه مشورتی که در دفتر عملیات پایگاه برگزار شد ، دو گروه از ورزیده ترین افسران خلبان فانتوم برای اجرای ماموریت برگزیده شدند . اگر چه به اعتقاد فرمانده گردان شکاری همه خلبانان گردان او قابلیت ماموریت های حساس و عملیاتی رو دارند .. و طبق اعلام فرمانده گردان نگهداری به لطف خدا هواپیماهای شکاری در وضعیت مناسبی قرار دارند .. بعد از جلسه بریفینگ که به بررسی کالیدور پرواز می پرداخت ، این دو گروه پروازی با حفظ راز داری به جمع گروه های آلرت ( آماده ) پایگاه پیوستند .. در چهره همه خلبانان و فرماندهان موج خوشحالی موج می زد .. طبق برنامه قرار شد به محض سوار شدن عبدامالک ریگی جنایت کار خونخوار به هواپیما سریع به دفتر فرماندهی اطلاع دهند . دقایق به کندی می گذشت .. همه منتظر لحظه دستگیری بودند ..

فرودگاه دبی - سه شنبه ۴ اسفند
سربازان گمنام آقا امام زمان ( عج ) با پوشش های مناسب کل منطقه فرودگاه و سالن ترانزیت رو زیر نظر داشتند .. تمام سعی و کوشش ان ها این بود کسی به حضور ان ها شک نکند .. آن ها به خوبی می دونستند این جنایتکار خیلی زرنگ و محافظه کار است .. حتی می دونستند ممکنه در لحظه اخر برای ایمنی از سفر منصرف شده و یا از مسیر و خطوط دیگری سفر خود را آغاز کند .. آن ها همچنین خوب می دانستند او علاوه بر جعل انواع گذرنامه ، استاد تغیر چهره هم می باشد .. به همین دلیل پیش بینی های لازم رو کرده بودند .. مشکل کار مسئولان امنیتی ، عدم اطمینان به مسئولان امارت بود . چون مثل روز برای ان ها روشن بود که اماراتی ها به قصد معامله و گرفتن امتیاز جنایتکار خونخوار را به راحتی تحویل مقامات ایرانی نخواهد داد .. ولی بچه های ایرانی بقدری مسلط و آموزنده بودند که در پوشش مسافر با چهره های بسیار طبیعی و مجهز در محوطه پراکنده بودند .. زمان به کندی می گذشت .. عاقبت رابط نفوذی به سر گروه برادران مستقر در فرودگاه خبر حرکت جانی بزرگ رو اعلام کردند .. بله حدس شون درست بود .. با پاسپورتی جعلی به همراه یکی از معاونان خود مثل شبح وارد فرودگاه شد .. او قبل از پیوستن به صف مسافران ، ابتدا با همراه خود به دستشویی رفت .. ! بچه ها اون جا رو هم پوشش داده بودند .. عبدالمالک در حالی که از سایه خود هم وحشت داشت .. برای لحظاتی جلوی آینه گریم چهره اش رو چک کرد .. و سپس خیلی مصمم به سمت باجه پرواز بیشکک رفت .. او طوری برنامه ریزی کرده بود که در دقایق آخر به پست بازرسی مدارک برسد .. روش وی جواب داد و بعد از مهر شدن گذرنامه جعلی اش ، هر دو به داخل هواپیما سوار شدند ..


داخل هواپیما - همان روز
ریگی به محض نشستن بر روی صندلی هواپیما ، نفسی به راحتی کشیده و خطاب به همکار جلادش گفت .. راحت عبور کردیم .. ! کار جعل " عمو " جاسم " در جعل گذرنامه های ما واقعآ عالی بود .. طرف اصلآ یک لحظه هم شک نکرد من ایرانی هستم .. !! غیر از این دو نفر ۱۱۷ نفر مسافر هم داخل هواپیما وجود داشتند .. کسی کوچک ترین توجهی به این دو نفر نداشت .. ! در کابین هواپیما ، گروه مشغول سرو سامان دادن به چک های قبل از پرواز بودند .. دقایقی بعد هواپیما خرامان خرامان رمپ ترمینال مسافری رو ترک کرده و راه دراز تا ابتدای باند رو طی کرد .. جنایت کار خائن به محض حرکت هواپیما چشمانش رو بسته و به فکر برنامه هایش در بیشکک شد .. صدای غرش موتور های جت مسافربری رشته افکار او را برید .. هواپیما بعد از مدتی از زمین کنده شد .. چراغ هشدار سیگار نکشید و بستن کمربند ها هنوز روشن بود .. هواپیما بر حریم فرودگاه به شکل نیمداره چرخی زده و سپس وارد کریدور پروازی تعین شده اش شد .. به محض به پرواز در امدن هواپیمای ریگی خبر به ستاد نیروی هوایی و دفتر پست فرماندهی بندرعباس اعلام شد .. خلبانان شکاری خیلی خونسرد و عادی به سمت پرندگان آهنین خود رفتند .. همه چیز از قبل آماده شده بود .. هواپیما بر اساس نوع ماموریت اش مسلح و به اصطلاح لانچ شده بود .. درجه داران متخصص بعد از خارج کردن پین های ایمنی و وصل کردن لوله ها مربوطه با خلبانان خداحافظی کردند .. آن ها می دانستند اتفاق مهمی در شرف وقوع است .. اما از نوع ماموریت بی اطلاع بودند ...

پایگاه هوایی بندرعباس ..
دقایقی بعد هر دو شکاری فانتوم به نرمی به سوی باند به راه افتادند .. سربازان نگهبان اطراف باند با تکان دادن دست به خلبانان ، عشق و محبت خود رو به عقابان تیزپرواز اعلام نمودند .. خلبانان هم با مهربانی خاص خود با حرکت دادن دست .. به شور عشق این جوانان وطن پاسخ دادند .. صدای موتور فانتوم ها در حالت تاکسی کردن خیلی دلنشین است .. به سان سمفونی زیبا با ریتم خاصی آواز می خواند .. هواپیما ها به ابتدای باند بندر عباس رسیده اند .. بوی صبحگاهی خلیج همیشه فارس در کابین هر دو هواپیما ها پیچیده است .. یکی از خلبانان قبل از این که با برج تماس بگیرد ، به همکار خود می گوید .. تو هم بوی دریا رو احساس می کنی .. !!؟ و چه زیبا می شنود که این نسیم صبحگاهی و بوی خاص رو فقط عاشقان وطن به خوبی احساس اش می کنند .. خلبان با تجربه هواپیمای شماره یک کال ساین خودش رو به برج اعلام می کند .. مسئول برج به گرمی اطلاعات لازم مربوط به پرواز رو به خلبان اعلام می کند .. لحظه ای بعد صدای غرور آفرین سمفونی موتور های جنگنده تبدیل به فریادی به بزرگی همه مردم ایران زمین شده و آسمان رو به لرزه در می اورد ... این مردان انتخاب شده اند تا بی رحم ترین قاتل فرزندان این مرز و بوم رو از آسمان به زمین فرود آورند .. لحظه ای بعد هر دو هواپیما از زمین کنده می شوند .. فرکانس مخصوصی روی یو اچ اف برای ارتباط با عملیات پایگاه و فرماندهان حاضر تنظیم و آماده شده است .. لیدر پرواز بعد از رسیدن به ارتفاع لازم ، روی سیستم یو اچ اف رفته .. و بار دیگر فرکانس رو چک می کند .. از زمین اطلاع می دهند .. میهمانان در راه اند ...



آسمان ایران ...
انتظار عقابان تیز پرواز ایرانی خیلی زیاد به طول نمی انجامد که بوئینگ مسافربری ۷۳۷ قیرقیزستانی ها با کال ساین " Istok-Avia " وارد کالیدور حریم هوایی ایران می شود .. اینک به لطف خدا ، دشمن نوامیس مردم جانی خونخوار ندانسته پای بر حریم عقابان گذاشته است ... لیدر شکاری ها روی فرکانس ارتباط بین المللی هواپیمای مسافر بری رفته .. و ضمن معرفی خود به کاپیتان اعلام می کند .. یک جنایتکار فراری و تحت تعقیب پلیس بین المللی در بین مسافران شما گزارش داده شده است .. لطفآ با حفظ موقعیت در فرودگاه بندر عباس فرود آیید .. کاپیتان هواپیمای مسافربری که انتظار این جمله رو نداشت .. ابتدا پاسخی نداده و به راه خود ادامه داد .. این بار لیدر شکاری ها با لحن جدی تری به او اخطار قانونی داده و از او می خواهد برای تحویل جنایتکار تحت تعقیب هر چه سریع تر ارتفاع کم کرده و در فرودگاه بندر عباس بر زمین نشیند .. و متعاقب آن با شیرجه ای حساب شده مانند عقابی که طعمه خود رو به تله انداخته است .. بالای سر هواپیمای مسافربری قرار می گیرد .. و به نرمی خود رو به جلوی هواپیما کشانده و با تکان دادن بال هایش به او اخطار می دهد .. در همین حال یک فروند دیگر فانتوم هم طبق آموزش های دیده شده ، خود رو از کنار بال راست در موقعیت بالای هواپیما قرار می دهد .. کاپیتان قرقیزستانی در موقعیت دشواری قرار می گیرد .. از یک سو خود رو موظف به حفظ جان مسافران دانسته و قلبآ دوست ندارد دو تن از مسافرانش رو سر راه پیاده کند .. ! اما با شناختی که از ایرانیان و سرسختی آن ها دارد .. و با توجه به مشاهده هواپیمای مسلحی که در بالا و جلوی او قرار گرفته اند .. تسلیم می شود .. او سریع روی فرکانس بندر عباس رفته و اعلام امادگی برای فرود می کند ..

داخل هواپیما ...
عبدالمالک ریگی در حالی که پشتی صندلی رو به عقب برگردونده بود ، به خواب عمیقی فرو رفته است .. معاون او طبق دستورات سازمانی علی رغمی که خوابش می آمد .. اما تا زمان خواب بودن رئیس بزرگ بایستی بیدار بوده و از جانی بزرگ مراقبت نماید .. ! ریگی در خواب و بیداری صدای غرش فانتوم ها رو در اطراف خود می شنود .. اصلآ به مخیله اش نمی گنجد که دو عقاب قصد به تله انداختنش رو دارند .. لیدر هواپیمای شکاری بعد از این که متوجه همکاری کاپیتان پرواز می شود ، ضمن تشکر از او خواهش می کند .. خیلی طبعی رفتار کند .. چون ریگی در صورت احساس خطر ، صد در صد واکنش نشان داده و امکان داره با گروگانگیری زنان و کودکان درد سر بزرگی برای شما درست کند .. بهتره عنوان کنی که نقص فنی پیدا کرده ای .. و برای رفع عیب مجبوری در بندر عباس فرود بیایی .. کاپیتان تشکر کرده و از کمک خود می خواهد .. موضوع حضور ریگی رو حتی به مهمانداران هم نگوید .. و طبق توصیه دوستانه همکار خود .. اشکال در یکی از موتور ها رو بهانه برای فرود در بندرعباس نماید .. زنگ اخطار روشن شدن علامت بستن کمربند ها و کاهش دور موتور ریگی رو از خواب ناز بیدار می کند .. میهماندار با لبخند دلنشینی اعلام می کنه .. خانم ها آقایان ، با عرض پوزش به خاطر نقص فنی در بندرعباس فرود خواهیم آمد .. لطفآ صندلی ها رو به حالت اول برگردانیده و کمر بند های خود رو ببیندید . جانی خائن برای لحظه ای با شنیدن نام بندر عباس به شک افتاده و همین که قصد پرسش از معاونش رو دارد ، یاد توصیه عمو جاسم می افتد که با اطمینان گفته بود .. امکان نداره کسی هویت شما رو شناسایی کنه .. لذا بی خیال شده و صندلی اش را به حالت اولیه بر می گرداند ...



فرودگاه بندر عباس ..
با فرود هواپیمای عبدالمالک ریگی لبخند غرور و شادی بر لبان یکایک افراد حاضر در عملیات شکفته می شود .. در این لحظه مرحله دوم عملیات که همانا دستگیری جانی بزرگ است فرا می رسد .. طبق آموزش های صورت گرفته و توصیه های ایمنی مبنی بر خطرناک بودن ریگی ، دو نفر از ماموران ورزیده امنیتی از پله های در عقب هواپیما بالا می روند .. هنوز چند ردیف از صندلی ها رو طی نکرده اند که خود ریگی روی غریزه با نگاهی وحشت زده به عقب نگاه می کند .. و نا خود اگاه چشم در چشم ماموران دستگیری اش می افتد .. !! او سعی می کند کوچک ترین واکنشی به ایرانیان نشان ندهد .. اما حسی به او می گفت .. به تله افتاده است .. ! ماموران وقتی مطمئن به محل نشستن او شدند .. خیلی مودب جلو امده و خطاب به جانی تحت تعقیب گفتند .. جناب ریگی ممکنه همراه ما بیایی .. !! در یک لحظه بت جانی فرو ریخت .. !! دیگر هیچ نشانی از آن فریاد های گوشخراش که همزمان با کوبیدن کشیده به سر و صورت گروگان هایش می کشید ، خبری نبود .. دیگه هیچ اثری از تهدید مسافران بی گناه و سربازان کم سن و سالی که با شبیخون دستگیر و شکنجه می کرد .. دیده نمی شد .. برای لحظه ای قدرت فرو بردن آب دهانش رو هم نداشت .. با رنگ و رویی پریده ، اصلآ فکر نمی کرد که این گونه مثل عجل معلق بر سرش خراب شوند .. !! ماموران با دقت منتظر هر نوع واکنش سریع او بودند .. و بدین سان کت بسته از هواپیما بیرون آورده و از فرودگاه خارج اش کردند ...

 

شرح عملیات:

در آخرین ساعات شب سوم اسفندماه 88 اخباری محرمانه از حضور یک تبهکار بین‌المللی در بین مسافران پرواز هواپیمای بوئینگ 737 که با شناسایی و معرف پروازی «لیما، یانکی، نوامبر Lyn 454» و با شماره ثبت کشور قرقیزستان در کریدور پروازی به قصد بیشکک برنامه‌ریزی شده بود، توجه مسئولان وزارت اطلاعات ایران را به خود جلب می‌کند؛ پروازی که عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی جندالله را به همراه خود داشت.

 قرار بر این بود تا هواپیمای حامل ریگی توسط جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش در یکی از پایگاههای ایران به زمین بنشیند در حالی که هیچ یک از خلبانان حاضر در عملیات اطلاعی از ماجرا نداشته و تنها موظف به زمین نشاندن هواپیمای مذکور بودند.

ساعت 23:15 سوم اسفندماه 1388

پست فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی ایران

در کوتاهترین زمان ممکن، امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش از طریق معاون اطلاعات خود، در جریان رهگیری این هواپیما قرار گرفت و دستور اجرای عملیات را صادر کرد.

اجری این عملیات با نظارت فرمانده کل ارتش و معاون عملیاتی‌اش، برعهده فرمانده نیروی هوایی و نیز مرکز عملیات قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص) سپرده شد.

دستور عملیات، ساده ولی واضح بود: «پرواز هواپیمای بوئینگ 737 به مقصد قرقیزستان قبل از خروج از حریم هوایی کشور باید در یکی از فرودگاههای ایران، ترجیحا تهران مجبور به نشستن شود.»

ساعت 23:25 سوم اسفند ماه 1388

ستادفرماندهی نیروی هوایی سالن توجیه مرکز فرماندهی نهاجا

امیر خلبان حسن شاه‌صفی فرمانده نیروی هوایی با سرعت وارد پست فرماندهی شده و دستور داد تا معاون عملیات، نماینده مرکز عملیات قرارگاه پدافند هوایی، فرمانده حفاظت اطلاعات، جانشین و مدیر عملیات و رییس مرکز فرماندهی در کمترین زمان ممکن حاضر شوند.

بلافاصله به کلیه پایگاههای هوایی کشور نیز اعلام آماده باش کامل برای اجرای یک رهگیری هوایی بسیار حساس داده شد.

فرمانده نهاجا در کوتاهترین زمان، دستور واصله را ابلاغ کرده و می‌گوید که شرح این ماموریت، دقایقی قبل، از طریق دفتر ویژه و با طبقه‌بندی «به کلی سری» و مستقیم در اختیار وی قرار گرفته است.

4 فرودگاه تهران، مشهد، کرمان و بندرعباس برای نشاندن هواپیمای مذکور در نظر گرفته می‌شود اما به دلیل آماده نبودن فرودگاه کرمان و بُعد مسافت فرودگاههای تهران و مشهد، در نهایت فرودگاه بندرعباس برای نشاندن بوئینگ 737 انتخاب می‌شود.

برای درک اهمیت موضوع، کافیست به برخی الزامات این طرح توجه کنیم:

- زمان تقریبی برخاستن هواپیمای مسافربری از امارات متحده عربی

- زمان ورود هواپیمای هدف به حریم هوایی ایران و استقرار آن در فضای تعیین شده عملیات

- ملاحظات و محدودیت‌های پرواز در شب و در مجاورت با مرز

- تعیین سقف پرواز امن برای اجرای سناریوی فرود

- پیش بینی حضور جنگنده‌های بیگانه برای کمک به هواپیمای هدف که احتمال پرواز آنها از روی ناو هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس و یا نزدیکترین پایگاه زمینی به بندرعباس متصور بود

- محاسبه میزان سوخت جنگنده‌های رهگیر، در صورت طولانی شدن عملیات رهگیری و پیش بینی حضور هواپیمای تانکر در محدوده منطقه عملیات

- چگونگی نوع اخطار به هواپیمای مسافربری و تحلیل واکنش خلبان آن از سوی خلبان جنگنده خودی

- ارزیابی تحمل روحی و روانی خلبان هواپیمای هدف نسبت به رهگیری هوایی و نحوه ادامه آن تا حصول نتیجه مطلوب

- مدیریت فرود هواپیما در وضعیت دلخواه

- آمادگی رویارویی با افکار جهانی پس از این رویداد

- پیش بینی عدم تمکین خلبان هواپیمای مسافربری وسرپیچی وی از اخطارهای خلبانان ایرانی برای اجرای راهکارهای بعدی

در بخشی از طرح‌ریزی عملیاتی، قراربر این شد که به منظور پیشگیری از هرگونه رویداد غیرمنتظره، حداقل 2 فروند هواپیمای رهگیر اف 14 نیز برای تامین پوشش هوایی منطقه در نظر گرفته شود.

در دومین مرحله از تدوین طرح عملیاتی، 4 فروند هواپیمای شکاری مجهز به «کد آلرت» نیز در پایگاه نهم شکاری (بندرعباس) در نظر گرفته شد که 2 فروند از آنها به طور مستقیم در این عملیات درگیر شدند.

از پایگاههای شکاری تبریز، همدان، دزفول و بوشهر نیز خواسته شد تا مجرب ترین خلبانان خود را به محل کار فرا بخوانند تا در صورت بروز دخالت بیگانگان، این جنگنده‌ها آماده مقابله باشند.

ساعت 23:45 سوم اسفندماه 1388

ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش

فرمانده نیروی هوایی از طریق تلفن مستقیم و قرمز رنگ (که تلفن ویژه و غیرقابل شنود است)، با فرمانده پایگاه نهم ارتباط برقرار کرده و می‌گوید: «یک فروند هواپیما در ساعت نیم بامداد از فرودگاه دُبی پرواز و به سمت بیشکک حرکت خواهد کرد و از کریدور هوایی ایران خواهد گذشت. از شما می‌خواهم این هواپیما را رهگیری و وادار به فرود اجباری در فرودگاه بندعباس کنید. تکرار می‌کنم این هواپیما نباید از محدوده پروازی بندرعباس خارج شود.»


ساعت 23:50 سوم اسفندماه1388

پایگاه نهم شکاری (بندرعباس)

خلبانان آلرت پایگاه در کمترین زمان آماده عملیات می‌شوند.

نحوه طرح‌ریزی این عملیات ایجاب می‌کرد نیم ساعت پس از پرواز اولین جنگنده رهگیر (هواپیمای اصلی)، دومین فروند نیز در منطقه پروازی و در ارتفاعی مطمئن و نزدیک به صحنه عملیات، قرار بگیرد.

جنگنده رهگیر خودی در طرح با نام «دنا آلفا» و هواپیمای دوم نیز با نام «دنا براوو» و هواپیمای آماده بر روی باند نیز به نام «دنا چارلی» معرفی شدند.

در اولین دقایق بامداد چهارم اسفندماه 1388، 2 فروند هواپیما از ناوگان ترابری سوخت رسان نیز به پرواز درآمدند.

یک فروند بوئینگ سوخترسان 747 جامبوجت به مقصد اصفهان به پرواز خود ادامه داد و سپس به همراه 2 فروند هواپیمای اف14 که از آسمان منطقه به سمت شرق و شمال شرق در حرکت بودند، عمل اتصال هوایی سوختگیری را با هدایت رادار در منطقه انجام دادند.

یک فرود بوئینگ 707 نیز به سوی منطقه پروازی سوختگیری هوایی در حد فاصل پایگاه کرمان و بندرعباس ادامه مسیر داد.


ساعت 01:34 بامداد چهارم اسفند ماه 1388

فرودگاه دُبی

هواپیمای هدف از باند فرودگاه دُبی به پرواز در می‌آید.

کارکنان مرکز رادار هوایی قرارگاه پدافند هوایی نیز به خوبی می‌دانستند براساس قوانین بین‌المللی ایکائو، هر هواپیمای ورودی به کشور باید 10 دقیقه قبل از ورود، با فرکانس رادیویی رادار ارتباط برقرار کرده و پس از دریافت کد رهگیری از قبل تعریف شده، مجوز ورد به فضای کشور را دریافت کند.

هرچند این موضوع سبب سهولت در کشف و شناسایی می‌شود، اما همزمانی ورود چند پرنده ناشناس آنهم به فاصله 2 تا 5 دقیقه، نگرانی‌های خاص خود را در کشف و شناسایی در پی دارد.

ساعت 01:53 بامداد چهارم اسفند ماه 1388

پایگاه نهم شکاری

جنگنده شکاری «دنا آلفا» با کسب اجازه از برج مراقبت به پرواز در آمده، بلافاصله با کمک رادار، در مسیر 60 مایلی هواپیمای مسافربری قرار گرفت که تا دقایقی دیگر وارد حریم هوایی کشور می‌شود.

دقایقی بعد، هواپیمای مسافربری بر فراز بندرعباس قرار گرفته و فانتوم «دنا آلفا» خود را به آن نزدیکتر کرده و منتظر دستور می‌ماند.

بر اساس محاسبات دقیق، فقط 10 دقیقه برای مجاب کردن خلبان هواپیمای مسافربری فرصت باقی است.

خلبان «دنا آلفا» با نزدیکی به هواپیمای مسافربری، به فرمانده پایگاه می‌گوید که این هواپیما از نوع 737 است. فرمانده نیز با ابراز خوشحالی از درست درآمدن محاسبات، به او می‌گوید فاصله‌اش را با هواپیما حفظ کرده و آن را گم نکند.

جنگنده دوم (دنا براوو) نیز به پرواز درآمده و خیلی زود خود را میان نقطه ارتباط رادار زمینی و کاروان پروازی مستقر در بندرعباس جای می‌دهد.

رادار منطقه، 2 بار با هدایت جنگنده رهگیر، به هواپیمای مسافربری، درخواست فرود آن را می‌کند که هر 2بار با بی‌اعتنایی خلبان مسافربری مواجه می‌شود.

رادار با اطمینان از استقرار شکاری رهگیر در پشت سر هواپیمای مسافربری، فرمان خود را برای اقدام به فرود اجباری در بندرعباس صادر کرد: «... لیما یانکی نوامبر 454! ادامه پرواز شما با اشکال مواجه شده است. شما باید در فرودگاه بین المللی بندرعباس به زمین بنشینید.»

با اصرار خلبان قرقیز بر ادامه مسیر، این بار رادار با لحن آمرانه‌تری خطاب به هواپیمای هدف می‌گوید: «هواپیمای با معرف لیما یانکی نوامبر Lyn 454 که در کریدور هوایی A-419 در ارتفاع 25هزار پا در حال پرواز هستید... تکرار می‌کنم... شما باید در فرودگاه بندرعباس عمل فرود اجباری را انجام دهید...»

با بی پاسخ ماندن مجدد این اخطار، این بار رادار به حضور شکاری‌های رهگیر اشاره کرده و می‌گوید: «لیما یانکی نوامبر Lyn 454! شما توسط شکاری‌های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران رهگیری شده‌اید و باید در فرودگاه بندرعباس عمل فرود احباری را انجام دهید...»

اما این بار نیز خلبان مسافربری از دستور سرپیچی می‌کند.

پس از آنکه اخطارهای پی در پی رادار با بی‌توجهی خلبان مسافربری مواجه شد، این بار نوبت به هواپیمای شکاری نیروی هوایی (دنا آلفا) رسید تا حضور خود را با قدرت و صلابت تمام به نمایش بگذارد: «لیما یانکی نوامبرLyn 454، این  صدای هواپیمای شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. شما رهگیری شده‌اید و باید طبق مقررات بین المللی هوایی در فرودگاه بندرعباس فرود بیایید...»

باز پاسخی از سوی خلبان بوئینگ 737 شنیده نشد.

هدف به سرعت در حال خروج از محدوده فضای بندرعباس بود.

خلبان شکاری تلاش کرد تا به هواپیمای قرقیزستانی نزدیک شود. در فاصله هزارپایی از سمت چپ، شکاری ایرانی اکنون به موازات و در کنار هدف و اندکی بالاتر از هواپیمای مسافربری روی کانال بین المللی گارد در باند فرکانس UHF با اعتماد به نفس و خونسردی کامل بار دیگر چنین اعلام کرد: «هواپیمای با معرف شناسایی Lyn 454توجه کنید...»

با بی توجهی چندین باره خلبان مسافربری، خلبان شکاری ایران تصمیم گرفت در موقعیت و فاصله بسیار نزدیکی به موازات دید خلبان، در مقابل کابین هواپیمای مسافربری قرار بگیرد و برای آخرین بار تلاش کرد با خاموش و روشن کردن چراغ های وضعیت بر روی بال چپ و راست خود و یا چراغ گردون قرمز بر روی سکان عمودی، توجه خلبان مستقر در کابین هواپیمای مسافربری را به خود جلب کند.

خلبان قرقیز به طرز عجیبی باز هم واکنش نشان نداد و خلبان شکاری نیز وضعیت را با فرمانده پایگاه در میان گذاشت اما پیام فرمانده بسیار کوتاه و قاطع بود: «... هواپیمای هدف باید در فرودگاه بندرعباس بنشیند.»

خلبان «دنا آلفا» بلافاصله پس از دریافت دستور، موقعیت خود را تصحیح و اولین رگبار مسلسل را با 3 ثانیه نواخت ممتد تیر آغاز کرد.

تیرهای مسلسل هواپیما از نوع جنگی و فشنگ 20 میلی متری، آسمان کویر ایران را به سمت جنوب کرمان شکافت.

شلیک تیرها هم کارساز نشد و خلبان شکاری از دریافت پیام مثبت از بوئینگ 737 ناکام بود اما او وظیفه داشت به هر صورت ممکن، هواپیما را به زمین بنشاند.

جنگنده آلفا دست بردار نبود. بر فراز و بر بال هواپیمای بوئینگ 737 با علائم بصری نظیر خاموش و روشن کردن چراغ های وضعیت و چشمک زن، هواپیمای مساقربری را برای چندمین بار مخاطب قرار داد که: «هواپیما با معرف شناسایی Lyn 454 برای آخرین بار اخطار می‌کنم...»

و بی درنگ دستش را به مدت 2 ثانیه بر ماشه مسلسل فشرد و بار دیگر خطی از آتش تا دوردست ترسیم شد.

حالا دیگر خلبان بوئینگ 737 کاملا متوجه قاطعیت نیروهای ایرانی شده و فهمیده بود که هواپیمایش رهگیری شده است.

زمان، این بار برای او به کُندی و برای خلبان شکاری رهگیر به سرعت سپری می‌شد.

کم کم به این نتیجه رسید که چاره‌ای جز تبعیت ندارد. درست بر فراز آسمان فرودگاه کرمان به سمت طبس، از ادامه مسیر منصرف شد و علامت بصری پرواز هواپیمای شکاری را با گردش به چپ پذیرفت و دنبال کرد.

بالاخره خلبان مسافربری به صدا آمد و گفت: «قربان! هواپیمای مسافربری، گردش به چپ را برای بازگشت آغاز کرد.»

این بهترین جمله ای بود که خلبان آلفا در طول چندین سال پرواز خود شنیده بود.

آلفا از خلبان «دنا براوو» خواست که در موقعیت پشت سر وی، ضمن مراقبت هوایی از فضای رهگیری، روند حرکت هواپیمای مسافربری را تحت نظر داشته باشد.
 


ساعت 02:45 بامداد چهارم اسفندماه 1388

ایستگاه کنترل تقرب بندرعباس

برج مراقبت، اولین پیام هواپیمای مسافربری را دریافت و این خبر در اندک زمانی، کلیه عوامل اطلاعاتی، امنیتی و عملیاتی را چه در تهران و چه در بندرعباس با خوشحالی زائدالوصفی مواجه کرد.

خلبان «دنا آلفا» پس از اطمینان از اینکه چرخ‌های هواپیمای مسافربری در روی باند قرار گرفت، با آرامش خاطر به دور محوطه فرودگاه چرخی زد و با متوقف شدن هواپیمای مسافربری در انتهای باند، به دستور فرمانده پایگاه، آماده فرود شد.

دقایقی بعد به خلبان شماره 2 نیز اعلام شد که عملیات با موفقیت به پایان رسیده و می‌تواند در پایگاه  فرود بیاید.