بنام خدادرس ها و اندرزهای خلیج فارس برای نیروی دریایی آمریکابه قلم: Anthony H.Cordesmanبرگرفته از ماهنامه: Armed Forces-Feb 1988ترجمه:Java-CentralClubs.Comامروزه ارتش ایالات متحده آمریکا درس های زیادی را از صف آرایی نیروهایش در خلیج فارس آموخته است هرچند که بیشتر این درس ها خاطرات شیرینی را برای نیروی دریایی آمریکا تداعی نمیکنند. حادثه Bridgeston  یکی از این حوادث است. اگر حمله نیرو های عراقی به ناو USS Stark توانمندی و کیفیت سامانه های ضد هوایی و ضد موشکی ایالات متحده را به چالش کشید، مین گذاری در مسیر حرکت نفتکش Bridgeston ابعاد دیگری را مورد ارزیابی قرار داد. این ابعاد شامل سوالاتی هستند که کیفیت برنامه ریزى و طرح ریزى عملیات های ارتش ایالات متحده و قابلیت های نیروی دریایی آمریکا را در نبرد با اهداف سطحی , به چالش می کشند. علاوه بر اینکه آشکار کردن و نمایاندن ضعف ها ی برنامه ریزی در میدان های جنگ آلوده به مین و سایر خطرات بالقوه ،نیروی دریایی ایالات متحده را بر آن میدارد تا در آینده بیشتر به نیروهای هم پیمان خود برای اجرای عملیات های ویژه و خاص اعتماد کند.ناو آمریکایی USS Stark پس از مورد اصابت قررار گرفتن توسط جنگنده عراقی_معلومات قبلی برای حمله...روشن است که نیروهای ایالات متحده در هنگام مورد اصابت قرار گرفتن Bridgeston در هوشیاری و آمادگی لازم قرار نداشته اند هرچند که در همان زمان کشتی های شوروی در مسیر حرکت به سمت کویت مورد اصابت این مین ها قرار گرفته بودند. پیش از این وقایع سخنگوی وزارت دفاع آمریکا اظهاراتی مبنی بر همراهی 11 عدد از بزرگ ترین نفتکش های کویتی تحت پرچم ایالات متحده بمنظور مقابله با خطرات مین های دریایی انجام داده بود.در تاریخ 14جولای 1987 نیروی دریایی ایالات متحده طی بیانیه ای آغاز همراهی و اسکورت نفتکش های کشور کویت را تحت پرچم ایالات متحده آمریکا به جهت محافظت از آنها اعلام نمود. در همان روز مجددا نیروهای آمریکایی اعلام کردند که عملیات همراهی با نفتکش ها را به دلیل تصمیم ایران در انتقال مسیر مین ریزی هایش از سمت کانال عبور نفتکش های کویتی به سمت آبهای ساحلی ایران به تاخیر انداخته اند(اعتقاد بر این بود که مسیر جدید مین ریزی ایرانی ها، امنیت کافی را برای نفتکش های کویتی به همراه دارد). در همان کنفرانس خبری اعلام شد که نفتکش Bridgeston (Al Rekkah) یکی از نخستین نفتکش هایی خواهد بود که در عملیات اسکورت ،همراهی خواهد شد. در واکنش به سوالات متعدد ادامه دار خبرنگاران حاضر، یکی از مقامات آمریکایی فاش کرد که هیچ کدام از ناوهای جنگی مستقر در خلیج فارس ناوهای مین روب نیستند. وی همچنین اظهار کرد در حال حاضر هیچ بالگرد MH-53 Sea Dragon نیز که ویژه عملیات های مین روبی است در منطقه حضور ندارد هر چند تعداد 5 فروند از این بالگرد ها آماده اعزام به منطقه خلیج فارس هستند. در حقیقت حتی همین اظهارات مقام آمریکایی هم نادرست بود چرا که هیچ نیروی آمریکایی تا اول آگوست آمادگی اعزام به منطقه را نداشت.بعد ها مقامات آمریکایی اظهار کردند برنامه خود را برای اعزام یک یگان 200 نفره شامل تجهیزات و بالگردهای مین روب به منطقه بدلیل تمایل کویت به اجاره کشتی های مین روب آلمانی به تاخیر انداخته اند. در حقیقت کویت با این اقدام به تلاش خود برای عملیات های مین روبی اش ابعاد بین المللی داده بود. این کار تا آن زمان توسط کارشناسان اعزامی از شوروی،آلمان و تعدادی شناور مین روب عربستانی و با همکاری یک اکیپ 18 نفره از کارشناسان آمریکایی انجام می گرفت.بالگرد های مین روب MH-53 Sea Dragon_تعدادی از مین هایی که در طول این مدت خنثی شد ، مین های قدیمی MO-8 ساخت شوروی بود که ایران از طریق کره شمالی آنها را وارد کرده بود. این مین ها با سرهای جنگی 250 پوندی در عمق 350 فوتی مستقر می شدند. در هر حال ،تشریح این موضوع نیز دشوار است که چرا آمریکایی ها تنها در مسیر عبور کشتی های به مقصد کویت احساس خطر می کردند و خود را متعهد به اقدام می دانستند!توانایی ها و ضعف های یگان های دریایی آمریکا...به نظر می رسد میتوان چنین نتیجه گیری کرد که یکی از دلایلی که باعث قصور و ناتوانی نیروی دریایی آمریکا شده بود به شیوه اتخاذ شده این نیروها در متمرکز شدن بر تهدید ایران باز می گردد. این موضوع باعث شد تا نیروی دریایی آمریکا (بمنظور برقراری توازن میان توانایی ها و ضعف هایش)  پیش از هر کاری اولویت را در دفاع از یگان های دریایی خود تشخیص دهد.مهمترین برگ برنده نیروی های آمریکایی که یگان های اولیه را همراهی می کردند تعداد نسبتا" زیاد آنها بود که تنها برای اسکورت دو عدد تانکر نفتکش در نظر گرفته شده بودند.نیروهای آمریکایی در محدوده خلیج فارس و تنگه هرمز صاحب چهار فریگت,سه رزمناو و یک ناوشکن بودند.این ناوها از جمله شناورهایی بودند که در اوایل ماه جولای از تیم اسکورت نیروی دریایی عازم این ماموریت شده بودند و دستورالعملی 80 صفحه ای از طرح عملیات اسکورت نیز دریافت نموده بودند.(USS Fox (CG-33نیروهای آمریکایی در همان زمان یگان شناوری دیگری را نیز شامل USS Missouri (BB 63)  ,یک رزمناو و یک ناو بالگرد بر دیگر در منطقه اقیانوس هند داشتند که عازم منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز بودند.طبق دستورالعمل ارائه شده به یگان های آمریکایی هر سه یا چهار ناو آمریکایی وظیفه اسکورت یک جفت نفتکش را به عهده داشتند.طبق همین دستورالعمل رزمناوهای آمریکایی وظیفه دفاع هوایی منطقه را عهده دار بودند.در همین حال جنگنده های A-6  و F/A-18 و جنگنده اخلال گر EA-6B و رهگیرهای F-14 متعلق به اسکادران مستقر در اقیانوس هند وظیفه داشتند در صورت نیاز به یگان های مستقر در منطقه پوشش لازم را ارائه کنند.به این ترتیب هر گروه از نفتکش های عبوری توسط سه گروه از ناوهای آمریکایی تا تنگه هرمز اسکورت می شدند و پس از آن هم هواپیماهای دیده بانی و تجسسی نیروی هوایی آمریکاE-3A AWACS آنها را تحت مراقبت داشتند.نیروی دریایی آمریکا در نظر داشت این طرح اسکورت را حداقل هر دوهفته یکبار در طول ماه های جولای و آگوست تکرار کند. این دو ماه بمنظور تطبیق نیروهای آمریکایی و انجام تمرینات لازم و همچنین شناسایی عکس العمل های ایرانیان در نظر گرفته شده بود.این مدت همچنین می توانست از بار روانی روبه رو شدن با شرایط تهدید دائمی که ممکن بود توسط قایق های انتحاری ایران در آینده ایجاد شود بکاهد و پرسنل را برای شرایط دشوار آینده آماده کند. ناوشکن FOX و رزمناو Kidd هم در میان گروه ناوهای اسکورت کننده وارد شدند چرا که قدرت آتش توپ های 76mm آنها برگ برنده مهمی در برابر حملات برق آسا و غیرمنتظره شناوهای کوچک و تندرو ایران بود.همچنین تمامی ناوهای آمریکایی حاضر در منطقه مجهز به رادارهای پیشرفته برد بلند,شبکه های ارتباطی پیشرفته و سیستم دفاعی فالانکس بودند.(USS Missouri (BB 63_اما با تمام این ها نیروهای آمریکایی چندین ضعف عمده نیز داشتند.مهمترین آنها عبارت بودنداز-کمبود یک پایگاه منطقه ای دائمی و مطمئن برای نیروهای دریایی و هوایی آنها -ناتوانی به جهت حفاظت از نفتکش هایی که میخواستند بصورت تکی و خارج از کاروان های اعلام شده حرکت کنند بخصوص در حالت نبرد واقعی-نبود شناورهای ویژه مین روبی ( بخصوص که ایران را مصمم به بهره برداری از این ضعف نمود)ادامه دارد...