کنترلر مراقبت پرواز فرد متخصصی است که مسئول تسریع و برقراری جریان امن و روان ترافیک هوائی و نتیجتاَ جلوگیری از تصادفات می باشد.کنترلرهای مراقبت پرواز بطور طبیعی درک ذاتی و عمیقی از تجسم فضائی دارند و این توانائی نسبت به افراد معمولی کاملآ متمایز و چشمگیر می باشد. در گزینش اولیه این افراد داشتن این عنصر سحرآمیز بطور اجتناب ناپذیر مد نظر قرار خواهد گرفت. در آموزشهای مورد نیاز برای کنترلرها نیز این امر یکی از مواردی است که بر آن تاکید خاصی اعمال خواهد شد. تقریباَ کلیهٌ کارآموزان مراقبت پرواز، در تمام نقاط جهان، در سنین حدود بیست سالگی به سر می برند. به ندرت، ولی نه به صورت غیر ممکن، اتفاق می افتد که کارآموزانی با سنینی بالای 25 سال بتوانند مراحل آموزشی اولیه را طی کنند و موفق باشند. برنامه های آموزشی عمد تآ جهت آموزش درک و تجسم فضائی متمرکز میشوند، به گونه ایکه هر کارآموز تحت تآثیر اینگونه آموزشها قادر باشد متفقاَ از نظر زمانی و فضائی، موقعیت هواپیمای تحت کنترل خود را به بهترین نحو تجسم نماید. از سالهای اولیه دهه چهل، که آغاز تکامل مفهوم مراقبت پرواز ( ATC ) می باشد، این روش و اسلوب آموزشی هنوز تغییر چشمگیری نیافته است. کنترلرهای مراقبت پرواز برای ایجاد فاصله و جدائی کافی بین هواپیماهائی که در مناطق تحت کنترل آنها در حال پرواز می باشند، و همچنین به منظور هدایت هواپیماهای مذکور جهت عبور از فضای تحت نظارتشان وانتقال کنترل آنها به واحدهای کنترل مجاور خود، همواره از قوانین خاصی استفاده می کنند که مختص این امر می باشد. در صورت فقدان توانائی تجسم موقعیت فضائی هواپیماها نسبت به یکدیگر، یک کنترلر قادر به اجرای وظائف خود نخواهد بود. در حرفه مراقبت پرواز دارا بودن این توانائی را اصطلاحآ " داشتن تصویر کلی " و یا "تسلط به فضای کنترل" می گویند. در شرایط زمانی و مکانی خاص تنها یک شخص می تواند تصویر کلی آن موقعیت خاص را در ذهن خود داشته باشد، مفهومی که خارج از حوزه مراقبت پرواز قابل درک نمی باشد. بهترین مقایسه و مثالی که می توان برای اثبات این موضوع ارائه کرد، موقعیتی است، که یک فوتبالیست، در حال گل زدن به دروازه حریف می باشد. در این شرایط کلیه تماشاگران فوتبال اینگونه تصور می کنند که اگر بجای آن فوتبالیست می بودند می توانستند بهترین راه را برای گل زدن انتخاب کنند، ولی بی شک آنها همیشه در اشتباه هستند. در حقیقت حتی در صحنه مسابقه نیز هیچ یک از هم تیمی ها نیز نمی داند که گل چگونه به ثمر خواهد رسید، مگر شخصی که توپ را در اختیار دارد. در حقیقت رخدادهای بعدی است که نشان می دهد آیا گل به ثمر خواهد رسید یا اتفاق دیگری رخ خواهد داد. در فوتبال معمولآ میزان موفقیت یک فوتبالیست در انجام این کار حدود 10% می باشد. در حالیکه در مراقبت پرواز نتیجه اجرای هر تصمیمی بدون شک موفقیت آمیز خواهد بود، و یا به عبارت دیگر، و بر طبق آمار ارائه شده، میزان این موفقیت 100% خواهد بود. استفاده از رایانه به منظور کمک به کنترلرهای مراقبت پرواز، تا اینکه بتوانند از آن طریق ترافیک هوائی را به بهترین نحو کنترل نمایند، مبالغ زیادی جهت ایجاد و طراحی نرم افزارهای رایانه ای هزینه شده، و همچنین مبالغ متنابهی بیهوده تلف شده است، ولی متاسفانه هنوز هیچگونه توفیقی در این راستا نایل نیامده است. تا کنون در خصوص این مفهوم فضائی منحصر به فرد، که در سطور قبلی ذکر شد، و مختص انسان می باشد و همچنین برای رایانه غیر قابل برنامه ریزی میباشد، کار و فکر زیادی صورت نپذیرفته است. ظاهرآ از نظر تئوری اینگونه استنباط می شود که بهره برداری از رایانه، برای کنترل ترافیک هوائی، کاربسیار ساده ایست. بدین معنی که با در اختیار داشتن یک برنامه رایانه ای که قادر به اجرای بازی شطرنج سه بعدی این مهم شاید قابل دسترس باشد. از چنین برنامه ای اینگونه استنباط می شود که: هر مهره ( هوا پیما ) نسبت به مهره های دیگر سرعت متفاتی دارد. هیچ یک از مهره ها نمی توانند سرعت خود را تغییر دهند، مگر در مواقعی که مهره ای بخواهد خانه خود را ترک کرده و به خانه دیگری برود. در حین بازی هرگز انتظار نمی رود که مهره ها توقف کنند ، مکث کنند، مسیر خود را بطور ناگهانی تغییر دهند، و یا بطور غیر منتظره د ر نقطه ای از صفحه باز ی ظاهر شوند که هیچ انتظاری حظور آنها در آن نقطه خاص نبوده است. در عمل، و تنها اخیراَ، برنامه ریزان رایانه ای نرم افزاری تهیه کرده اند که بتواند بازی شطرنج را بر روی صفحه شطرنج اجرا نماید. ولی در حقیقت مدتی طول خواهد کشید تا برنامه ریزان رایانه ای بتوانند با استفاده از رایانه بازی دور از ذهن و بسیار پیچیده کنترل ترافیک را، که هروزه و در تمام طول روز توسط کنترلرها، و بدون ( تقریبآ هرگز ) هیچ گونه خطا و اشتباهی، بگونه ای انجام دهند که موجب از دست رفتن جان انسانها نشود، برنامه ریزی کنند. حوادث ناشی از قصور مراقب پرواز در طول مدت شصت سال تعداد تصادفات هوائی، که مقصر اصلی ایجاد آنها عوامل کنترل ترافیک هوائی بوده اند و موجب از دست رفتن جان انسانها شده است، از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کند. در تعداد قلیلی از این موارد کشته شدن افراد در اثر دستورات غلطی بوده است که کنترلر صادرکرده و متعاقبا خلبانان ملزم به اجرای آن دستورات بوده اند. در هر یک از این موارد مهمترین عامل ایجاد این گونه حوادث فقدان پشتیبانی مسئولان رده بالا از کل سیستم بوده است.